روز گذشته، گروهی از وبلاگ نويسان ايرانی برای اولين بار در يکی از اتاق های «پالتاک» گرد هم آمده بودند و درباره ضرورت شکل گيری و تداوم چنين اجتماعی به گفتگو نشستند. جدا از مناظره، پيشاپيش محورهای ديگری از جمله: آسيب شناسی وبلاگ نويسی در ايران، فيلترينگ، علل و عوامل و راهکارها، وبلاگ نويسی و ادبيات آن لاين، ساخت قالب ها و ديگر نکات فنی مورد بحث و گفتگو قرار گيرند.
هرچند [و متأسفانه] برای زمانی کوتاه و گذرا وارد اطاق شده بودم و شانس آنرا نداشتم تا کل مباحث را دنبال کنم، اما تا همين لحظه، گزارشهای «مجيد زُهری»، «ساده تر از آب» و «چاپ اوّل» را خواندم و دو نکته مهم و برجسته ای را [البته از زاويه نگاه من] که از همان ابتداء بچشم می زدند و دوستان نيز تا حدودی اشاره نمودند، مرا به شوق نوشتن در اين زمينه ترغيب کرد:
نخست، صبوری و متانت شنوندگان که نشانه ای از آگاهی و رشد فرهنگی است، بی نظير و قابل تحسين بود. اگرچه مخالفين سخن گاهگاهی شست افتاده را نشان ميدادند اما، تا آن لحظه ای که من شاهد بوده ام، پُست ها، فاقد متلک، تکّه پرانی و هرزه نويسی بودند. همين حرکت نشانه آن است که شرکت کنندگان، نه تنها با انگيزه ای قوی و آگاهانه وارد اطاق شده بودند بلکه، برای کاری که انجام ميدهند [باعنوان وبلاگ نويس] ارزش و اعتبار ويژه ای قائلند؛
دوم، شرکت کنندگان، به رغم پاره ای تأکيدها و يادآوری ها، در مجموع فاقد تعريفی جامع و عام از نقش و جايگاهی که وبلاگ ها می توانند در جهان سوم داشته باشند بودند. از اين منظر، ضرورت تشکل وبلاگی، برای بعضی از شرکت کنندگان مبهم و برای تعداد معينی الزامی بنظر می آمدند.
بديهی است ورود به دنيای مجازی، تابع هيچگونه قيد و شرطی نيست. انگيزه ای که هرکدام از ما را به اين وادی کشانده است: ما هستيم! صدای ما را بشنويد و حقوق مان را محترم بشماريد! اما از طرف ديگر، همه قيدها براساس نيازهای انسان شکل می گيرند و قانونمند می شوند. اگر می بينيم که وبلاگ نويس خود را مقيد به داشتن پيام گير ميداند، بدين معناست که هريک از وبلاگ نويس ها انتظار دارند تا از نوع تأثيری را که بر مخاطبان خود می گذارند آگاه شوند. همين رابطه را می توان با مثال شماره گذار و غيره تعميم داد و نتيجه گرفت که هر نيازی، وقتی از سطح فردی و يا محدود خود فراتر رفت، تبديل به خواستی قانونی خواهد شد.
قانون نيز برمبنای تعريفی عام، که مجموعه ای از اجزای مختلف و متفاوتی را در برميگيرد، تنظيم و تدوين می شوند و يا بصورت عرفی عمومی، در جامعه جا باز می کند و مورد تأييد همگان قرار می گيرد. روشن است که اگر از اين تعريف کلی و عمومی غافل باشيم، هرگز نمی توانيم درباره آسيب شناسی يا ادبيات آن لاين، به توافقی همگانی [البته در کوتاه مدت] برسيم. بحث برسر اين نيست که وبلاگ نويسان خود را مقيد و تابع امری خاص سازند، بلکه هدف، تشخيص و بيان نيازها، و شناخت دقيق از جايگاه و نقش وبلاگ نويسان در لحظه کنونی است. روزی که هريک از ما وارد چنين عرصه ای می شديم، کسی نمی توانست گمانه زند که نيروی پراکنده و غير متشکل وبلاگ نويسان، ممکنست حکومت اسلامی را تا اين سطح و اندازه به واکنش های خشن و انتقام جويانه وادارد و تعدادی از همکاران ما را دستگير، و مورد آزار و شکنجه قرار دهد.
جمهوری اسلامی با چنين واکنشی، نه تنها سطح نياز به تأمين و حفاظت را ارتقاء و عموميت داد، بلکه موضوع بقاء وبلاگ نويسان ايرانی، و جلب توجه مجامع حقوقی و رسانه های بين المللی را در حمايت از وبلاگ نويسان، در دستور روز قرار داد و گفتمان تازه ای را در عرصه رسانه ای ايجاد و همگانی ساخت. اکنون ما می خواهيم آگاهانه چنين گفتمانی را از طريق نشست های مختلف دنبال کرده تا به تفاهمی [تقريباً] مشترک برسر پاره ای مفهوم ها دست يابيم. مواردی که در شرايط کنونی وبلاگ نويسان را ملزم می سازد تا درباره آن بيانديشند و به بحث نشينند، فهرست وار به آن اشاره خواهم کرد:
1 ـ وبلاگها، تولد خود را مديون تحولی که در تکنولوژی ارتباطات رُخ داده است می دانند. از اين منظر، وبلاگ ها، به لحاظ تأثير پذيری و جدايی ناپذيری از دانش فنی، هرگز نمی توانند در خدمت به منبع قدرت سياسی، مورد استفاده قرار گيرند. اما می توانند متناسب با حد و اندازه خود، بعنوان عاملی کنترل کننده، در حيات سياسی کشور نقش داشته باشند.
2 ـ وب لاگ ها، شروع اجتماعی شدن و بريدن از فرهنگ قبيله ای است. بديهی است که فشار به آنها به مفهوم مخالفت با تحولات اجتماعی و تحميل مناسبات قبيله ای است.
3 ـ وب لاگ ها مقدمه ای برای آماده سازی به گفتگو، رواداری و تساهل هستند. چرا که مناقشه ها بيشتر در اثر ناتوانی مردم و جوامع به مذاکره و حل مسالمت آميز اختلاف آغاز می شود.
4 ـ وب لاگ ها، تمام واقعيتی را که ما نمی توانيم به چشم ببينيم، بما نشان ميدهد و هرچه بيشتر اين واقعيتها انعکاس يابند، به همان نسبت کاربرد زور و خشونت را که پيش از اين تنها راه حل اختلاف به نظر ميرسيدند، از بين می برد. برای اولين بار در جريان بحران برف در استان گيلان، با توجه به اطلاعات و ارزيابی هايی که وبلاگ نويسان گيلانی در اختيار عمومی گذاشتند، نقش و اعتبار وبلاک نويسی را به منصه قضاوت همگانی گذاشتند.
5 ـ نقش رقابت پذيری ندارند، چرا که هدف آنها برنده شدن نيست بلکه می خواهد از اين راه تفاهم و ايجاد احساس برای احترام به حقوق فردی را در ميان ديگران مهيّا سازد.
هرچند [و متأسفانه] برای زمانی کوتاه و گذرا وارد اطاق شده بودم و شانس آنرا نداشتم تا کل مباحث را دنبال کنم، اما تا همين لحظه، گزارشهای «مجيد زُهری»، «ساده تر از آب» و «چاپ اوّل» را خواندم و دو نکته مهم و برجسته ای را [البته از زاويه نگاه من] که از همان ابتداء بچشم می زدند و دوستان نيز تا حدودی اشاره نمودند، مرا به شوق نوشتن در اين زمينه ترغيب کرد:
نخست، صبوری و متانت شنوندگان که نشانه ای از آگاهی و رشد فرهنگی است، بی نظير و قابل تحسين بود. اگرچه مخالفين سخن گاهگاهی شست افتاده را نشان ميدادند اما، تا آن لحظه ای که من شاهد بوده ام، پُست ها، فاقد متلک، تکّه پرانی و هرزه نويسی بودند. همين حرکت نشانه آن است که شرکت کنندگان، نه تنها با انگيزه ای قوی و آگاهانه وارد اطاق شده بودند بلکه، برای کاری که انجام ميدهند [باعنوان وبلاگ نويس] ارزش و اعتبار ويژه ای قائلند؛
دوم، شرکت کنندگان، به رغم پاره ای تأکيدها و يادآوری ها، در مجموع فاقد تعريفی جامع و عام از نقش و جايگاهی که وبلاگ ها می توانند در جهان سوم داشته باشند بودند. از اين منظر، ضرورت تشکل وبلاگی، برای بعضی از شرکت کنندگان مبهم و برای تعداد معينی الزامی بنظر می آمدند.
بديهی است ورود به دنيای مجازی، تابع هيچگونه قيد و شرطی نيست. انگيزه ای که هرکدام از ما را به اين وادی کشانده است: ما هستيم! صدای ما را بشنويد و حقوق مان را محترم بشماريد! اما از طرف ديگر، همه قيدها براساس نيازهای انسان شکل می گيرند و قانونمند می شوند. اگر می بينيم که وبلاگ نويس خود را مقيد به داشتن پيام گير ميداند، بدين معناست که هريک از وبلاگ نويس ها انتظار دارند تا از نوع تأثيری را که بر مخاطبان خود می گذارند آگاه شوند. همين رابطه را می توان با مثال شماره گذار و غيره تعميم داد و نتيجه گرفت که هر نيازی، وقتی از سطح فردی و يا محدود خود فراتر رفت، تبديل به خواستی قانونی خواهد شد.
قانون نيز برمبنای تعريفی عام، که مجموعه ای از اجزای مختلف و متفاوتی را در برميگيرد، تنظيم و تدوين می شوند و يا بصورت عرفی عمومی، در جامعه جا باز می کند و مورد تأييد همگان قرار می گيرد. روشن است که اگر از اين تعريف کلی و عمومی غافل باشيم، هرگز نمی توانيم درباره آسيب شناسی يا ادبيات آن لاين، به توافقی همگانی [البته در کوتاه مدت] برسيم. بحث برسر اين نيست که وبلاگ نويسان خود را مقيد و تابع امری خاص سازند، بلکه هدف، تشخيص و بيان نيازها، و شناخت دقيق از جايگاه و نقش وبلاگ نويسان در لحظه کنونی است. روزی که هريک از ما وارد چنين عرصه ای می شديم، کسی نمی توانست گمانه زند که نيروی پراکنده و غير متشکل وبلاگ نويسان، ممکنست حکومت اسلامی را تا اين سطح و اندازه به واکنش های خشن و انتقام جويانه وادارد و تعدادی از همکاران ما را دستگير، و مورد آزار و شکنجه قرار دهد.
جمهوری اسلامی با چنين واکنشی، نه تنها سطح نياز به تأمين و حفاظت را ارتقاء و عموميت داد، بلکه موضوع بقاء وبلاگ نويسان ايرانی، و جلب توجه مجامع حقوقی و رسانه های بين المللی را در حمايت از وبلاگ نويسان، در دستور روز قرار داد و گفتمان تازه ای را در عرصه رسانه ای ايجاد و همگانی ساخت. اکنون ما می خواهيم آگاهانه چنين گفتمانی را از طريق نشست های مختلف دنبال کرده تا به تفاهمی [تقريباً] مشترک برسر پاره ای مفهوم ها دست يابيم. مواردی که در شرايط کنونی وبلاگ نويسان را ملزم می سازد تا درباره آن بيانديشند و به بحث نشينند، فهرست وار به آن اشاره خواهم کرد:
1 ـ وبلاگها، تولد خود را مديون تحولی که در تکنولوژی ارتباطات رُخ داده است می دانند. از اين منظر، وبلاگ ها، به لحاظ تأثير پذيری و جدايی ناپذيری از دانش فنی، هرگز نمی توانند در خدمت به منبع قدرت سياسی، مورد استفاده قرار گيرند. اما می توانند متناسب با حد و اندازه خود، بعنوان عاملی کنترل کننده، در حيات سياسی کشور نقش داشته باشند.
2 ـ وب لاگ ها، شروع اجتماعی شدن و بريدن از فرهنگ قبيله ای است. بديهی است که فشار به آنها به مفهوم مخالفت با تحولات اجتماعی و تحميل مناسبات قبيله ای است.
3 ـ وب لاگ ها مقدمه ای برای آماده سازی به گفتگو، رواداری و تساهل هستند. چرا که مناقشه ها بيشتر در اثر ناتوانی مردم و جوامع به مذاکره و حل مسالمت آميز اختلاف آغاز می شود.
4 ـ وب لاگ ها، تمام واقعيتی را که ما نمی توانيم به چشم ببينيم، بما نشان ميدهد و هرچه بيشتر اين واقعيتها انعکاس يابند، به همان نسبت کاربرد زور و خشونت را که پيش از اين تنها راه حل اختلاف به نظر ميرسيدند، از بين می برد. برای اولين بار در جريان بحران برف در استان گيلان، با توجه به اطلاعات و ارزيابی هايی که وبلاگ نويسان گيلانی در اختيار عمومی گذاشتند، نقش و اعتبار وبلاک نويسی را به منصه قضاوت همگانی گذاشتند.
5 ـ نقش رقابت پذيری ندارند، چرا که هدف آنها برنده شدن نيست بلکه می خواهد از اين راه تفاهم و ايجاد احساس برای احترام به حقوق فردی را در ميان ديگران مهيّا سازد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر