وبلاگ ها را بايد جدی گرفت. اما جدّيت، خود مفهومی است باز، گسترده و علمی و برخلاف کارهايی که تاکنون صورت گرفته و گروهی آنها را از نظر کميّت، فُرم ظاهری، تعداد بازديدکنندگان و غيره دسته بندی کرده اند؛ مجبوريم تا اين پديده تازه و رو به گسترش را در ارتباط با نيازهای نسل جوان، روند کنونی زندگی جهان شهری و موج چهارم دموکراسی و روشنفکری ايران بشناسيم و مورد بررسی قرار دهيم.
1 ـ سالی که گذشت، بنظرم سال پُرباری بود. هم در جهان حقيقی و هم در فضای مجازی مقوله «کيستی» و «چيستی» ما، دگرباره و همزمان، از چند سوی به بحث و نظرخواهی نهاده شدند. تلاشی را که در سال گذشته شاهدش بوديم، در کليت خود نشان از روندی تازه و دورانی تازه دارد که جامعه ايرانيان، آگاهانه در جهت سازگاری و پذيرش هويتی مُدرن گام برميدارند.
اگرچه قدمت چالش ميان هويت گذشته و جديد از مرز دو سده نيز فراتر می روند، اما به دليل عدم وجود و حضور يک نيروی مشخص، پيگير و مؤثر در بطن جامعه، هويت مُدرن، بعنوان خاستگاه اجتماعی و فرهنگی بخشی از جامعه، نه زمينه ای برای طرح و تثبيتش بود و نه توان و قدرت تقابل با سنت را داشت. چنين توازنی هم اکنون، به دليل تغيير ترکيب سنی، گسترش آموزشگاه ها و دانشگاه های مُدرن، حضور ملموس و جدايی ناپذير تکنولوژی در حيات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی کشور، تسهيل ارتباطات و بالا رفتن سطح نمودار مسافرت ها به خارج از ايران و خلاصه وجود حاکميت دينی و گذشته نگر، در مجموع بنفع سازگاری با هويت مُدرن و منطبق بر نيازهای زمانه تغيير کرده است.
اين تغيير و «کنونيت» [يعنی سمت گيری بطرف هويتی مُدرن]، اگرچه ابتدا از طريق تمرّد و بيگانگی با ارزش های غالب جامعه اسلامی خود را بروز ميدادند ولی، در حين حرکت به فعليتی زيبايی شناختی که ذوق و سليقه های شخصی را جزء جدايی ناپذير حقوق فردی در روابط انسانها و اساس تحوّل می داند فراباليدند. وبلاگ ها، به لحاظ سياسی، فلسفی، حقوقی، زيبايی شناختی و علمی ـ تکنيکی، نماد واقعی چنين فعليتی هستند و نقش مهمی را در تسهيل روند کنونی برعهده گرفته اند.
2 ـ رويکردهای فرهنگی و حقوقی ـ سياسی وبلاگ شهرها در قبال مسائل مختلف اجتماعی از جمله رفراندوم و حقوق بشر و تازه ترين آنها واکنش در قبال دستگيری تعدادی از وبلاگ نويسان؛ حاوی معنا و مفاهيم تازه ای است که هم در صورت و هم در مضمون، به دليل عدم پايبندی به قيد و بندهای سياسی ـ تشکيلاتی، وبلاگ شهرها عملاً کليه ی اشکال کليشه ای و قالبی مبارزات پيشين را خنثی و تخريب کرده و همانند يک منظومه ذهنی و فکری و اجتماعی و سياسی، که هم استقلال و هم چرخش ها و حرکت های مختص به خود را داشته و حفظ کرده اند، در برابر اشکال مختلف پيشين قرار گرفته و خود نمايی می کنند.
پيش از اين، من در دو مطلب جداگانه درباره «جايگاه و نقش وبلاگ ها» و «پايان يک تلاش و آغاز حرکتی نويد بخش»، زوايای مختلف چنين روندی را بطور مختصر و فهرست وار توضيح دادم. اکنون می خواهم توجه علاقمندان را به اين نکته مهم جلب کنم که وجود «شصت هزار وبلاگ»، پيش از اينکه نوعی چشم هم چشمی و تبعيت از مُد را در اذهان تداعی سازند، بيشتر سمت گيری آگاهانه جوانان را نشان ميدهند. اساس اين سمت گيری، همانا طرح مقولات متفاوتی است که وبلاگ شهرها به صورت نگاه انتقادی به نوع زندگی برده وار، طرح خاطرات و مسائل خصوصی و پنهانی، بيان تمايلات درونی و شخصی، و حتی برجسته کردن سکس و ديگر موضوعات ناگفتی و سکرت را، بی مهابا و آگاهانه در تقابل با فرهنگ سنتی مسلط طرح کرده و آشکارا عليه آن برخاستند و راه خود را جدا ساختند.
دو مؤلفه فوق، خصلت نمای وبلاگ شهرهاست. چرا که آنها محصول يک قرن شکست سياسی و فرزندان جامعه بحران زده اند، و اکنون با اتکاء به علنيت و عريانگری، و انتخاب راهی جدا از سنت های موجود، بسمت شکل گيری و علنی سازی هويتی تازه گام برداشته اند.
3 ـ همه کسانی که تا اين لحظه وبلاگ شهرها را از نظر شکل و محتوا، چه به لحاظ نوع نوشتار و بيان و طرح موضوع، و چه از زاويه عدم پايبندی به قوانين، گريز از تعلقات و نامشخص بودن جايگاه و غيره، مورد انتقاد قرار داده و آنرا پديده ای نامفهوم می بينند؛ در واقع از اين مهم غافلند که وبلاگ شهرها نه تنها نمی توانستند معنای واحدی را تداعی سازند بلکه خود پيوسته در جستجوی معنای تازه اند. اتفاقاً داشتن چنين ويژگی هايی، پيش از اينکه بصورت عيب و نقص مورد توجه قرار گيرند، بيش از همه مفهوم انعطاف پذيری وبلاگ شهرها را نشان ميدهد که در ارتباط با سرعت تحولات جهانی، آنها نيز به آسانی قادرند تا هرچه سريعتر خود را بر شرايط تازه انطباق دهند.
وانگهی اگر بپذيريم که «قوانين زائده ذهنگرايی فردی است»، پس ناچاريم بپذيريم که وبلاگ شهرها به دليل تعلق و وابستگی به حوزه خصوصی و فردی، می توانند به صورت يک سوژه قابل طرح باشند و يا از اين جايگاه می توان جهان را دوباره معنی کرد. اگر منتقدين اين اصل عام را منطبق بر شرايط ويژه جامعه ايرانی سازند آن وقت استقبال بی نظير جوانان از وبلاگ نگاری، پرخاش و عريانگری نوشتار، و ديگر مسائل مورد اشاره تنها می تواند يک معنا را برساند که اين موج عظيم در جست جوی قالبی برای زندگی است. مادامی که چنين ساختاری وجود نداشته باشد، بحث درباره تعلقات و جايگاه وبلاگ ها، بحثی است زود هنگام و بی معنی.
4 ـ بنظر من، سالی که پيش رو داريم، سال درخشش وبلاگ شهرها خواهد بود. اگرچه آنها از بدو تولد و بنا به ماهيت خود همه قيود ذهنی و تشکيلاتی را شکستند و زيرپا نهادند و بسياری از باورها و نگرش ها را مورد پرسش قرار دادند و به قول امانوئل کانت: «آزادانه در پناه قوانين خود ساخته زندگی می کردند»؛ اما، امروز ناچارند تا قوانين نوين و زندگی نوينی را دست کم در دنيای مجازی، تثبيت کرده و رسميت بخشند.
وبلاگ شهرها، هرج و مرج طلب و آنارشيسم نيستند! اين نکته معترضه در پاسخ به نظرات همه کسانی می آيد که همچنان با نگاه بدبينانه به وبلاگ شهرها می نگرند. خصوصيات انعطاف پذيری، بازنگری و اصلاح و کسب تجربه در سه سال اخير، چنديست که به عاملی قوی، محرک و مشوق در درون وبلاگ شهرها فرا باليد و زمينه ای را مهيا ساخت تا بخشی از آنها در اتاقی گرد آيند و نه تنها درباره آسيب شناسی وبلاگ نويسی در ايران و ادبيات آنلاين به گفتگو نشينند و در جستجوی راهکارهای مناسبی باشند، بلکه برای اولين بار يک اجتماع شيشه ای و عريان را به نمايش نهاده اند که در اين تجمع، همکاری جمعی، تابع احترام و حفظ استقلال فردی است.
درست است که وبلاگ شهرها هنوز در آغاز راه و به زبانی ديگر در حال خودشناسی اند اما، در همان يکی ـ دو نشست قبلی بخوبی نشان داده اند که برخلاف ساير نشست های عاطفی ايرانيان که حضور مخالفين را برنمی تابند، گردهمايی وبلاگ شهرها آگاهانه است و جنبه عقلانی دارد. از طرف ديگر، از آنجائيکه گفتگو پايه و اساس عقلانيت است و وبلاگ شهرها از اين پس آسانتر بتوانند مسئله گفتگو را جوهر تحرک خود قرار دهند، ضرورت خبرگزاری وبلاگ شهرها شکل گرفت و خبرچين تولد يافت. جدا از اينها، شکل گيری راديو عبدالقادر بلوچ، مصاحبه های بيلی و من با وبلاگ نويسان، طرح معرفی بهترين وبلاگ های منتخب بلاگرها توسط نقطه ته خط و دهها مطالبی که بمنظور آگاهی يافتن از مبانی فلسفی «فرديت» نوشته شده اند، بسهم خود هم شرايط و دوران تازه ای را نويد ميدهند و هم حاوی پيامی مهم و اساسی هستند که: همه ما به يک نوسازی به معنای آگاهی از شروع دورانی تازه نيازمنديم!
توضيح:
کليه ی مطالب داخل گيومه «» ، به نقل از کتاب «موج چهارم» رامين جهانبگلو، ترجمۀ منصور گودرزی است.
در همين زمينه:
پيام ايرانيان: مختصری درباره «اخلاق وب نگاری»
بازتاب: دفاع از وبلاگ نويسان
1 ـ سالی که گذشت، بنظرم سال پُرباری بود. هم در جهان حقيقی و هم در فضای مجازی مقوله «کيستی» و «چيستی» ما، دگرباره و همزمان، از چند سوی به بحث و نظرخواهی نهاده شدند. تلاشی را که در سال گذشته شاهدش بوديم، در کليت خود نشان از روندی تازه و دورانی تازه دارد که جامعه ايرانيان، آگاهانه در جهت سازگاری و پذيرش هويتی مُدرن گام برميدارند.
اگرچه قدمت چالش ميان هويت گذشته و جديد از مرز دو سده نيز فراتر می روند، اما به دليل عدم وجود و حضور يک نيروی مشخص، پيگير و مؤثر در بطن جامعه، هويت مُدرن، بعنوان خاستگاه اجتماعی و فرهنگی بخشی از جامعه، نه زمينه ای برای طرح و تثبيتش بود و نه توان و قدرت تقابل با سنت را داشت. چنين توازنی هم اکنون، به دليل تغيير ترکيب سنی، گسترش آموزشگاه ها و دانشگاه های مُدرن، حضور ملموس و جدايی ناپذير تکنولوژی در حيات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی کشور، تسهيل ارتباطات و بالا رفتن سطح نمودار مسافرت ها به خارج از ايران و خلاصه وجود حاکميت دينی و گذشته نگر، در مجموع بنفع سازگاری با هويت مُدرن و منطبق بر نيازهای زمانه تغيير کرده است.
اين تغيير و «کنونيت» [يعنی سمت گيری بطرف هويتی مُدرن]، اگرچه ابتدا از طريق تمرّد و بيگانگی با ارزش های غالب جامعه اسلامی خود را بروز ميدادند ولی، در حين حرکت به فعليتی زيبايی شناختی که ذوق و سليقه های شخصی را جزء جدايی ناپذير حقوق فردی در روابط انسانها و اساس تحوّل می داند فراباليدند. وبلاگ ها، به لحاظ سياسی، فلسفی، حقوقی، زيبايی شناختی و علمی ـ تکنيکی، نماد واقعی چنين فعليتی هستند و نقش مهمی را در تسهيل روند کنونی برعهده گرفته اند.
2 ـ رويکردهای فرهنگی و حقوقی ـ سياسی وبلاگ شهرها در قبال مسائل مختلف اجتماعی از جمله رفراندوم و حقوق بشر و تازه ترين آنها واکنش در قبال دستگيری تعدادی از وبلاگ نويسان؛ حاوی معنا و مفاهيم تازه ای است که هم در صورت و هم در مضمون، به دليل عدم پايبندی به قيد و بندهای سياسی ـ تشکيلاتی، وبلاگ شهرها عملاً کليه ی اشکال کليشه ای و قالبی مبارزات پيشين را خنثی و تخريب کرده و همانند يک منظومه ذهنی و فکری و اجتماعی و سياسی، که هم استقلال و هم چرخش ها و حرکت های مختص به خود را داشته و حفظ کرده اند، در برابر اشکال مختلف پيشين قرار گرفته و خود نمايی می کنند.
پيش از اين، من در دو مطلب جداگانه درباره «جايگاه و نقش وبلاگ ها» و «پايان يک تلاش و آغاز حرکتی نويد بخش»، زوايای مختلف چنين روندی را بطور مختصر و فهرست وار توضيح دادم. اکنون می خواهم توجه علاقمندان را به اين نکته مهم جلب کنم که وجود «شصت هزار وبلاگ»، پيش از اينکه نوعی چشم هم چشمی و تبعيت از مُد را در اذهان تداعی سازند، بيشتر سمت گيری آگاهانه جوانان را نشان ميدهند. اساس اين سمت گيری، همانا طرح مقولات متفاوتی است که وبلاگ شهرها به صورت نگاه انتقادی به نوع زندگی برده وار، طرح خاطرات و مسائل خصوصی و پنهانی، بيان تمايلات درونی و شخصی، و حتی برجسته کردن سکس و ديگر موضوعات ناگفتی و سکرت را، بی مهابا و آگاهانه در تقابل با فرهنگ سنتی مسلط طرح کرده و آشکارا عليه آن برخاستند و راه خود را جدا ساختند.
دو مؤلفه فوق، خصلت نمای وبلاگ شهرهاست. چرا که آنها محصول يک قرن شکست سياسی و فرزندان جامعه بحران زده اند، و اکنون با اتکاء به علنيت و عريانگری، و انتخاب راهی جدا از سنت های موجود، بسمت شکل گيری و علنی سازی هويتی تازه گام برداشته اند.
3 ـ همه کسانی که تا اين لحظه وبلاگ شهرها را از نظر شکل و محتوا، چه به لحاظ نوع نوشتار و بيان و طرح موضوع، و چه از زاويه عدم پايبندی به قوانين، گريز از تعلقات و نامشخص بودن جايگاه و غيره، مورد انتقاد قرار داده و آنرا پديده ای نامفهوم می بينند؛ در واقع از اين مهم غافلند که وبلاگ شهرها نه تنها نمی توانستند معنای واحدی را تداعی سازند بلکه خود پيوسته در جستجوی معنای تازه اند. اتفاقاً داشتن چنين ويژگی هايی، پيش از اينکه بصورت عيب و نقص مورد توجه قرار گيرند، بيش از همه مفهوم انعطاف پذيری وبلاگ شهرها را نشان ميدهد که در ارتباط با سرعت تحولات جهانی، آنها نيز به آسانی قادرند تا هرچه سريعتر خود را بر شرايط تازه انطباق دهند.
وانگهی اگر بپذيريم که «قوانين زائده ذهنگرايی فردی است»، پس ناچاريم بپذيريم که وبلاگ شهرها به دليل تعلق و وابستگی به حوزه خصوصی و فردی، می توانند به صورت يک سوژه قابل طرح باشند و يا از اين جايگاه می توان جهان را دوباره معنی کرد. اگر منتقدين اين اصل عام را منطبق بر شرايط ويژه جامعه ايرانی سازند آن وقت استقبال بی نظير جوانان از وبلاگ نگاری، پرخاش و عريانگری نوشتار، و ديگر مسائل مورد اشاره تنها می تواند يک معنا را برساند که اين موج عظيم در جست جوی قالبی برای زندگی است. مادامی که چنين ساختاری وجود نداشته باشد، بحث درباره تعلقات و جايگاه وبلاگ ها، بحثی است زود هنگام و بی معنی.
4 ـ بنظر من، سالی که پيش رو داريم، سال درخشش وبلاگ شهرها خواهد بود. اگرچه آنها از بدو تولد و بنا به ماهيت خود همه قيود ذهنی و تشکيلاتی را شکستند و زيرپا نهادند و بسياری از باورها و نگرش ها را مورد پرسش قرار دادند و به قول امانوئل کانت: «آزادانه در پناه قوانين خود ساخته زندگی می کردند»؛ اما، امروز ناچارند تا قوانين نوين و زندگی نوينی را دست کم در دنيای مجازی، تثبيت کرده و رسميت بخشند.
وبلاگ شهرها، هرج و مرج طلب و آنارشيسم نيستند! اين نکته معترضه در پاسخ به نظرات همه کسانی می آيد که همچنان با نگاه بدبينانه به وبلاگ شهرها می نگرند. خصوصيات انعطاف پذيری، بازنگری و اصلاح و کسب تجربه در سه سال اخير، چنديست که به عاملی قوی، محرک و مشوق در درون وبلاگ شهرها فرا باليد و زمينه ای را مهيا ساخت تا بخشی از آنها در اتاقی گرد آيند و نه تنها درباره آسيب شناسی وبلاگ نويسی در ايران و ادبيات آنلاين به گفتگو نشينند و در جستجوی راهکارهای مناسبی باشند، بلکه برای اولين بار يک اجتماع شيشه ای و عريان را به نمايش نهاده اند که در اين تجمع، همکاری جمعی، تابع احترام و حفظ استقلال فردی است.
درست است که وبلاگ شهرها هنوز در آغاز راه و به زبانی ديگر در حال خودشناسی اند اما، در همان يکی ـ دو نشست قبلی بخوبی نشان داده اند که برخلاف ساير نشست های عاطفی ايرانيان که حضور مخالفين را برنمی تابند، گردهمايی وبلاگ شهرها آگاهانه است و جنبه عقلانی دارد. از طرف ديگر، از آنجائيکه گفتگو پايه و اساس عقلانيت است و وبلاگ شهرها از اين پس آسانتر بتوانند مسئله گفتگو را جوهر تحرک خود قرار دهند، ضرورت خبرگزاری وبلاگ شهرها شکل گرفت و خبرچين تولد يافت. جدا از اينها، شکل گيری راديو عبدالقادر بلوچ، مصاحبه های بيلی و من با وبلاگ نويسان، طرح معرفی بهترين وبلاگ های منتخب بلاگرها توسط نقطه ته خط و دهها مطالبی که بمنظور آگاهی يافتن از مبانی فلسفی «فرديت» نوشته شده اند، بسهم خود هم شرايط و دوران تازه ای را نويد ميدهند و هم حاوی پيامی مهم و اساسی هستند که: همه ما به يک نوسازی به معنای آگاهی از شروع دورانی تازه نيازمنديم!
توضيح:
کليه ی مطالب داخل گيومه «» ، به نقل از کتاب «موج چهارم» رامين جهانبگلو، ترجمۀ منصور گودرزی است.
در همين زمينه:
پيام ايرانيان: مختصری درباره «اخلاق وب نگاری»
بازتاب: دفاع از وبلاگ نويسان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر