چند روزی است که بعنوان فردی از ملت ايران، آرزومندم تا گشايشی در بنبست پرونده اتمی ايران ايجاد گردد و شورای حکام در نشست امروز خود، بجای ارجاع پرونده به شورای امنيت، بار ديگر راهحل منطقی و عقلانی دعوت به مذاکره را ارائه دهد.
لحظاتی پيش که با نگرانی وصفناپذيری بدنبال عنوان خبرها میگشتم، سخنرانی آقای برادعی در آغاز نشست امروز شورای حکام، توجهام را بخود جلب کرد. او گفت: «هنوز اميدوار است که برای خارج ساختن روند حل مسئله هستهای ايران از بنبست، راهحل ديپلماتيک پيدا شود و دولتهای ايران و غرب، برسر ميز مذاکره باز گردند».
اگر چنين پيشنهادی مورد توجه اعضای شورای حکام قرار بگيرد، از جهاتی مختلف بهسود ملت ايران است:
1 ـ مردم ايران به اميد رسيدن به فرجامی بهتر، دستِکم تا اجلاس بعدی، از زير بار فشارهای اقتصادی تحريم شورای امنيت جهانی، رهايی میيابند. گريز از جنگ و تحريمهای سياسی و اقتصادی، يگانه و عمدهترين اولويتی است که بايد شب و روز در باره آنها انديشيد. بر همين اساس افرادی که بخش عمده نگاه خويش را معطوف به لجاجتها و بهرهبرداریهای آتی و تبليغاتی جناحهای افراطی حکومت نمودهاند، بايد آگاه باشند که در لحظه حاضر، مسئله بنيانی تحريم و جنگ و عواقب شوم آن را، هرگز نبايد در چارچوبهای تنگی محصورشان ساخت که بعد از پايان نشست دو روزه، بلندگوهای تبليغاتی حکومت اسلامی چگونه راه خواهند افتاد؟ موضوع کليدی و اساسی، بنيه ضعيف اقتصادی اکثریت ملت ايران است که بههيچوجه آمادگی و توانايی تحمل تحريمهای همه جانبه و گسترده را ندارند و نخواهند داشت. وانگهی، همه ملتهايی که در شرايطهای سخت بسر میبُردند و يا میبَرند، تمام همّ و غمّ آنان، مصروف گذران لحظهها میگردد. واکنش ساده و طبيعیای که شب و روز در جستوجوی مايحتاج اوليه، و سير کردن شکم کودکان گرسنه خود است. چنين ملتی، ديگر گوشی برای شنيدن راهحلهای عاقلانه و منطقی نشان نخواهد داد. سطح اعتمادها و باورها در جامعه تنزل میيابد و امنيت عمومی، جای خويش را به هرج و مرج و دزدی میسپارد. و الخ.
2 ـ تمديد و تأخير ارجاعی پرونده به شورای امنيت و باز کردن قفل بنبست مذاکرات به سهم خود، زمينه بازانديشی و قضاوت در باره نهادهای بينالمللی را در جامعه و در سطوح مختلفی از مردم مهيّا خواهند ساخت. درصد بالايی از مردم به اين نتايج خواهند رسيد که نهادهای حقوقی جهان، درجه وسواسشان در تصميمگيریهای حياتی و سرنوشتساز، تا چه سطحی است و چگونه و چرا خارج از موضوعات سياسی و منافع اقتصادی، عوامل ديگری از جمله آينده جهان و تأمين امنيت آن؛ نقش مهمی در آراء و تصميمگيریها دارند.
مردم ما، پيش و بيش از هرچيز، نيازمند تنفس در فضايی آرام و بدون استرس هستند. در چنين فضايی است که میتوانند سخنان و مضمون پيشنهادهای مانموهان سينگ نخستوزير هند را بطور دقيق درک و فهم کنند. در چنين فضايی است که میتوانند بطور دقيق معنای بیطرفی در سخنان برادعی را، وقتی که در مراسم اعطای جايزه صلح نوبل گفته بود: «ما همچنان باور داريم که بايد در تمامی فعاليت هايمان بیطرف، عينيتگرا و درستکار باشيم»؛ حس و لمس کنند. و سرانجام نتيجه بگيرند: اينکه همهی کشورهای جهان در تدارک توطئهاند و عليه ملت ايران و نابودی او کمر همّت بستهاند، ناشی از سوءتفاهمات و برداشتهای غلط فرهنگی و سياسی است. بديهی است که دولتها در هرشرايطی، منافع ملی خويش را در نظر میگيرند. حکومت ايران چرا چنين اصلی را در روابط بينالمللی دخالت نمیدهد و برسر فنآوری هستهای، مستيقما با دولت آمريکا وارد مذاکره نمیشود؟ واقعا مذاکره با کداميک از دو دولت روسيه و آمريکا، منافع و امنيت ملی ايران را تأمين خواهند کرد؟
اگر تأخيری در ارجاعی پرونده هستهای ايران به شورای امنيت جهانی فراهم گردد و شورای حکام در تصميمات قبلی خود تجديدنظر کند، راه طرح و جا انداختن پرسشهای فوق نيز در جامعه و در بين مردم مهيا خواهند گرديد.
در همين زمينه:
دولتمردان و سياست خارجی ـ ۱
دولتمردان و سياست خارجی ـ ۲
بحران هستهای، بحران سرنوشت ساز
لحظاتی پيش که با نگرانی وصفناپذيری بدنبال عنوان خبرها میگشتم، سخنرانی آقای برادعی در آغاز نشست امروز شورای حکام، توجهام را بخود جلب کرد. او گفت: «هنوز اميدوار است که برای خارج ساختن روند حل مسئله هستهای ايران از بنبست، راهحل ديپلماتيک پيدا شود و دولتهای ايران و غرب، برسر ميز مذاکره باز گردند».
اگر چنين پيشنهادی مورد توجه اعضای شورای حکام قرار بگيرد، از جهاتی مختلف بهسود ملت ايران است:
1 ـ مردم ايران به اميد رسيدن به فرجامی بهتر، دستِکم تا اجلاس بعدی، از زير بار فشارهای اقتصادی تحريم شورای امنيت جهانی، رهايی میيابند. گريز از جنگ و تحريمهای سياسی و اقتصادی، يگانه و عمدهترين اولويتی است که بايد شب و روز در باره آنها انديشيد. بر همين اساس افرادی که بخش عمده نگاه خويش را معطوف به لجاجتها و بهرهبرداریهای آتی و تبليغاتی جناحهای افراطی حکومت نمودهاند، بايد آگاه باشند که در لحظه حاضر، مسئله بنيانی تحريم و جنگ و عواقب شوم آن را، هرگز نبايد در چارچوبهای تنگی محصورشان ساخت که بعد از پايان نشست دو روزه، بلندگوهای تبليغاتی حکومت اسلامی چگونه راه خواهند افتاد؟ موضوع کليدی و اساسی، بنيه ضعيف اقتصادی اکثریت ملت ايران است که بههيچوجه آمادگی و توانايی تحمل تحريمهای همه جانبه و گسترده را ندارند و نخواهند داشت. وانگهی، همه ملتهايی که در شرايطهای سخت بسر میبُردند و يا میبَرند، تمام همّ و غمّ آنان، مصروف گذران لحظهها میگردد. واکنش ساده و طبيعیای که شب و روز در جستوجوی مايحتاج اوليه، و سير کردن شکم کودکان گرسنه خود است. چنين ملتی، ديگر گوشی برای شنيدن راهحلهای عاقلانه و منطقی نشان نخواهد داد. سطح اعتمادها و باورها در جامعه تنزل میيابد و امنيت عمومی، جای خويش را به هرج و مرج و دزدی میسپارد. و الخ.
2 ـ تمديد و تأخير ارجاعی پرونده به شورای امنيت و باز کردن قفل بنبست مذاکرات به سهم خود، زمينه بازانديشی و قضاوت در باره نهادهای بينالمللی را در جامعه و در سطوح مختلفی از مردم مهيّا خواهند ساخت. درصد بالايی از مردم به اين نتايج خواهند رسيد که نهادهای حقوقی جهان، درجه وسواسشان در تصميمگيریهای حياتی و سرنوشتساز، تا چه سطحی است و چگونه و چرا خارج از موضوعات سياسی و منافع اقتصادی، عوامل ديگری از جمله آينده جهان و تأمين امنيت آن؛ نقش مهمی در آراء و تصميمگيریها دارند.
مردم ما، پيش و بيش از هرچيز، نيازمند تنفس در فضايی آرام و بدون استرس هستند. در چنين فضايی است که میتوانند سخنان و مضمون پيشنهادهای مانموهان سينگ نخستوزير هند را بطور دقيق درک و فهم کنند. در چنين فضايی است که میتوانند بطور دقيق معنای بیطرفی در سخنان برادعی را، وقتی که در مراسم اعطای جايزه صلح نوبل گفته بود: «ما همچنان باور داريم که بايد در تمامی فعاليت هايمان بیطرف، عينيتگرا و درستکار باشيم»؛ حس و لمس کنند. و سرانجام نتيجه بگيرند: اينکه همهی کشورهای جهان در تدارک توطئهاند و عليه ملت ايران و نابودی او کمر همّت بستهاند، ناشی از سوءتفاهمات و برداشتهای غلط فرهنگی و سياسی است. بديهی است که دولتها در هرشرايطی، منافع ملی خويش را در نظر میگيرند. حکومت ايران چرا چنين اصلی را در روابط بينالمللی دخالت نمیدهد و برسر فنآوری هستهای، مستيقما با دولت آمريکا وارد مذاکره نمیشود؟ واقعا مذاکره با کداميک از دو دولت روسيه و آمريکا، منافع و امنيت ملی ايران را تأمين خواهند کرد؟
اگر تأخيری در ارجاعی پرونده هستهای ايران به شورای امنيت جهانی فراهم گردد و شورای حکام در تصميمات قبلی خود تجديدنظر کند، راه طرح و جا انداختن پرسشهای فوق نيز در جامعه و در بين مردم مهيا خواهند گرديد.
در همين زمينه:
دولتمردان و سياست خارجی ـ ۱
دولتمردان و سياست خارجی ـ ۲
بحران هستهای، بحران سرنوشت ساز
۹ نظر:
سلام آقای درویشپور!
1- به این فكر میكنم كه چطور فرصتها به تهدید تبدیل میشوند... به جای اینكه با استفاده ار موقعیت ژئوپولیتیك، منابع طبیعی و سرمایههای ارزشمند انسانی به برنامهریزی برای ارتقاء جایگاه ایران و ایرانی در جامعهی جهانی بپردازیم، باید گریز از جنگ و تحریمهای سیاسی و اقتصادی عمدهترین اولویت ما باشد. افسوس!
2- در مورد قسمت دوم با وجود ناامیدی، باز میگویم امیدوارم كه چنین شود و زمینه برای چنین فضایی مهیا گردد.
بی تعارف نوشتههایتان مرا به وجد آورد.
با اجازه به وبلاگتان پیوند دادم.
سلام
این پست را بهمراه پست های مرتبطش خوندم ! برام جالب بود
فقط اگر به یه طرف میز نچسبیم ! و کمی هم از این طرف میز نگاه کنیم ، خیلی آسان تر از این حرف ها تفاوت کشورهای باصطلاح فوق مدرنی چون ایالات متحده ، انگلیس و .. با دیگر نظام های توتالیتر شناخته شده ، آشکار می شود ! فقط باید کمی تعصب را کنارتر ! گذاشت
بعدش هم آقای درویش پور ! اگر شما نتوانستید تحریم ها و حتی جنگ را بسان مردم ایران لمس کنید باید عرض کنم که بیست و هفت سالی است که ایران مورد تحریم دولت آمریکا و کشورهای تمامیت خواه است .. اما می بینید که هموطنانتان ! نه تنها از گرسنگی نمرده اند !! بلکه بسوی خوداتکایی و استقلال هر چه تمام تر در زمینه های مختلف علمی و صنعتی بپیش رفته و می روند . لابد انتظار ندارید که ایران کنونی را با اروپای خود ( و آن بستر دو سه صده اخیرش ) یکسان مقایسه کنید . ایران تحریم شده بخواری دشمنانش بسوی اعتلای علمی و صنعتی بپیش می رود . کافی است در کنار فناوری انرژی هسته ای و چرخه سوخت آن ( که جٍز و ولز خيلی ها را در آورده )، توانائی دانشمندان ایرانی را در تبدیل و تمایز سلولهای بنيادی و نیز فناوري محيط ملکولي ذخيره اطلاعات و غیره ... را ببینید یا حداقل بخوانید ! پیشنهاد می کنم به منابع محدودی که برایتان تعبیه شده بسنده نکنید !!؟ متشکرم
!سلام فرهنگ عزيز
مواردی را که شما در بند يک از آن نام بردهايد، اگرچه موادهای تعيين کننده هستند، ولی مادامیکه ظرفيت، ماهيت، فلسفه و منطق نظام سياسی بهگونهای است که توان بهرهگيری و استفاده دقيق و درست از اين منابع را نداشته باشند؛ وضعيت زندگی ايرانيان، از اين هم اسفناکتر خواهد گرديد. موضوع جامعه ما، موضوع عدم کارايی، عدم توانايی و نازل بودن کيفيت مديريت است. يک مدير مکتبی و قالبانديش، هرگز نمیتواند تناقضات ميان تمايلات خويش را که دوری جستن از غرب است، با رويکرد ژئوپلتيک و اقتصادی ايران که خواهان نزديکی و امتزاج با غرب است را بهآسانی درک و فهم کند. به زبانی ديگر:
تا مادر شمسعلی حيات است
اوضاع همين قبالهجات است.
!سلام آقای محسن حسينی
سپاسگزارم از بابت لينک و خوشحالم که مطالب اين صفحه،مورد توجه تان قرار گرفته است. شاد و موفق باشيد!
! سلام يوسف عزيز
تا آنجايی که من میدانم، گام برداشتن ايران «بسوی اعتلای علمی و صنعتی»، آرزوی همهی ايرانيان است. تا آنجايی هم که شما مطلعايد، ايرانيان دانشمند، در اقصی نقاط جهان پراکندهاند. اما آنچه در اين ميانه لنگ میزند، ناکارايی مديريتی و ناتوانی سازمان دولتی است که نمیتواند آن آرزوها را به واقعيت تبديل کند. موضوع فنآوری و تکنولوژی، بحث امروز و ديروز نيست، بلکه بيش از دويست سال است که ما چنين شعاری را میدهيم. اما اگر میبينی هنوز دستاوردی در اين زمينه نداريم، علت را در فرهنگ ايرانیـاسلامی جستوجو کن. کامنتتان را بار ديگر مرور کنيد، هنوز نه به داريم و نه به بار، ببين چگونه ميان «ما» و جهان خط و مرز جدايی کشيدهايد؟ در حالیکه فرهنگ صنعتی شدن، فرهنگ امتزاج، اختلاط و انطباق است. فکر میکنم همين يکیـدو اشاره برای انسانی که اهل منطق و استدلال است، کافی باشند. موفق باشی!
با درود به تمام مبارزان راه آزدی. یاران دبستانی عزیز منشور آزادی ایرانیان (مانیفیست جنبش آزادی ایرانیان) با امضا’ بیش از 900 دانشجو و فعال را در وبلاگ مطالعه نمایید. و با نظرات گرم و دستان پرمهرتان همراهمان باشید. در ضمن وعده ی ما در 17 اسفند و چهارشنبه سوری را فراموش نکنید. روزگار غریبی ست نازنین . تنها با یاری و اتحاد و کمک تمام یاران دبستانی است که می توان امیدوار بود : ایران هرگز نمی میرد. در این راه عظیم یاریمان کنید . ( جنبش آزادی ایرانیان - جنبش مستقل دانشجویی )
پاینده ایران.
این ایران با ایرانی که شما می شناختید فاصله گرفته ! بهتر است یک نگاه دیگری بکنید . برای این کار ، چشم ها را باید شست
باسلام :
امروز كه پست شما را خواندم متاسفانه پرونده هسته اي ايران به شوراي امنيت ارجاع شده ومنتظر مراحل بعدي آن بايد باشيم . درحالي كه دراين باره هيچ يك از روزنامه هاي ايران و صداوسيما چيزي مطرح نكرده
البته درصورت مطرح كردن آن هم هيچ فرقي به حال اين مردم نمي كند چرا كه 90 % مردم متوجه عواقيب آن نيستند كه چه آثاري برزندگي مردم مي گذارد .
از وقتي كه چشم بازكرديم انقلاب شد وجنگ و...... هرچه كه مصيبت وگرفتاري بود نصيب اين مردم شده است . نمي دانم چه گناهي كرده ايم كه دراين نقطه دنيا بدنيا آمده ايم . نمي دانم داريم تاوان چيزي را پس مي دهيم . البته اصل كلي اينه كه همه اينها ناشي از فقرفرهنگي و ...... مي باشد . خودكرده راتدبيرنيست
درخاتمه نوشته هايتون جالب و قابل تامل مي باشه موفق باشيد .
ارسال یک نظر