جمعه، آذر ۱۴، ۱۳۸۲

جنايت، مشمول زمان نمی‌گردد!


اگر اقدامات تاريخی را در همان مقطع زمـانی و مكـانی خاص بررسی نكـنيم
كاری خائنانه است.اگر امروز بعداز بيست و پنج سال بدون توجه به مقتضيات
زمـان و مكـان و خطـراتی كه انقلاب را تهديد مي‌كـرد و مشكلاتی كـه وجـود
داشت، عملكـرد ياران امام يا شخص امام را در فضای امروزی بدون تحليل و
توضيح به جامعه منتقل كنيم، صداقت و امانت را رعايت نكرده‌ايم.
حجت الاسلام مجيد انصاری (سخنرانی در مراسم يادبود خلخالی)


در فرهنگ عاميانه، سخنان سطحی، بی پايه و کم مايه را، مردم «کلامی منبری» می گفتند. بدين معنا که گوينده، سدّ دهان را برای جاری ساختن کلمات نامعقول و غير منطقی می گشود، تا بتواند برای لحظاتی چند مخاطبين را سرگرم و خشنود سازد. آيا بايد سخنان مجيدانصاری را با چنين معياری سنجيد؟
در فرهنگ عاميانه ديروز، يعنی در دوره پيش از انقلاب، روحانيت بدليل عدم احساس مسئوليت سياسی و عدم آگاهی يا تمايل به هنجارهای اجتماعی، بی اختيار مهار کلام را از دست می دادند و به قولی، حرف و حديث متناقض را با جعبه ول می کردند. اما امروز را، نبايد با دوره ای که روحانيت بعنوان يکی از شئون اجتماعی ايران بوده است، مقايسه کنيم. آنها اکنون نه تنها برمسند قدرتند، بلکه بيست و پنج سال است که فرهنگ دينی ـ سياسی خاصی را آموزش ميدهند و می بينند. با ديپلمات های جهان، روابط ديپلماتيک دارند و ارزش کلام چند منظوره را، بخوبی ميدانند و می فهمند. در پس سخنان آنان، رمز و رازی نهفته اند و بی دليل نيست که آقای انصاری جملات «اقدامات تاريخی»، «مقتضيات زمان و مکان» و «خطراتی که انقلاب را تهديد ميکرد» را يکجا در يک «خط » رديف کرده اند.

ماه گذشته نيز، آقای ميردامادی در دفاع از «اقدام تاريخی» اشغال سفارت آمريکا، توجه منتقدين را به «مقتضيات زمان و مکان و خطراتی که انقلاب را تهديد می کرد» معطوف ساخت. و اين تصادف ناخوشايند و يا خوشايند، نشانه آن است که اصلاح طلبان دولتی، اينبار با فرمول جديدی به ميدان آمده اند. در واقع اگر دقيق تر گفته باشم، ائتلاف اصلاح طلبان دولتی، محور کسری را نشان ميدهد که «مقتضيات زمان و...» مخرج مشترک همه آنهاست؛ اما در صورت، يعنی درباره معنای «اقدام تاريخی» تا حدودی اختلاف دارند.

آيا اين اختلافات مبتنی بربنيان های نظری است؟ بنظر من ورود به اين عرصه را بيشتر ايرانيان مقيم خارج از کشور دنبال می کنند. اگرچه اين اختلافات از زوايای اقتصادی و با توجه به شاخص های رشدی که نياز آنها را به زندگی متنوع تر و سهم خواهی و مشارکت بيشتر درقدرت افزايش داده است، قابل توضيح و پاسخند؛ اما از لحاظ سياسی، استراتژی «دفاع از انقلاب به هر طريق و قيمتی» مورد توافق همگان است. هم آقای ميردامادی اقدام تاريخی اشغال سفارت آمريکا را بمعنای «پايان هرج و مرج داخلی» ارزيابی می کند و هم حجت الاسلام انصاری، جنايات خلخالی را بعنوان اقدامی تاريخی در جهت پايان دادن به هرج و مرج های داخلی می داند. اساس قضيه روشن است. اما با وجود اين، تمايلات و انگيزه های متفاوتی آن اختلافات و برداشتها را شکل ميدهند:
نگاه امثال ميردامادی ها به اقدامات تاريخی، امريست مربوط به گذشته. ولی اين گذشته در يک سطح نيست و با اعمال فردی تک ـ تک آنان گره خورده است. بهمين دليل تعمداً در چشم پوشی از موقعيت ها، جايگاه ها و مسئوليت افراد، آنها را يکجا در ظرف زمان و مکان قرار ميدهند. قصد ندارم دامنه بحث را گسترش دهم که بطور مثال اگر در همان شرايط زمانی، فرد ديگری در جايگاه رهبری قرار می گرفت، هيجيک از آن اقدامات تاريخی که آقايان مدعی دفاع از آنند، در کشور رُخ نمی دادند. وانگهی، هم تسخير سفارت و هم انتخاب خلخالی بعنوان حاکم شرع، موضوعی از پيش تعيين شده و برنامه ريزی شده بودند و بقول طاهره امين زاده يکی از دانشجويان خط امام، «سناريويی که ما در ذهن داشتيم يک اعتراض چند ساعته بود که به دليل حمايت رهبر انقلاب، قضيه ادامه پيدا کرد و ما مجری سياستهای بعدی شديم...». (آفتاب يزد، يکشنبه 15 آبان 1379 )

البته امين زاده ها و ميردامادی ها شرم دارند که بگويند که طرح آن سناريوی اوليه و چند ساعته هم از شاهکارهای احمدخمينی و موسوی خوئينی بود که در پس کميته دانشجويی پنهان شده بودند. از طرف ديگر با استناد از نوشته های آن روز جرائد که احمد خمينی بدون اجازه آقا، حتی آب هم نمی نوشند، بدين معنی است که آقا از همان ابتدای تدارک در جريان کار بودند. يعنی آگاهانه و آشکارا اجازه حرکتی را صادر کردند که چشم انداز آن، تدارک درگيريها و کشتار داخلی، جنگ با عراق و صد هزار کشته، تخريب کامل چهار استان با خسارتی بيش از يکهزار ميليارد دلار. يعنی صدور فرمان قتل عام عمومی همراه با اعمال شاقه!

از آنجائيکه جنايات مشمول زمان نمی گردد، برادران ما دفاع شرمگينانه خود را در زر ورق «حمايت مردم» می پيچند. بيچاره مردم که مرغ سفره عزا و عروسی حاميان نظام شده اند. کسی حق دارد از مردم سخن بگويد که در انديشه و رفتار، مردم را باور داشته باشد. اگر چه رهبری نظام در ظاهر اعلام ميکرد که «مجلس در رأس همه امور است»، اما در عمل، بارها همان مجلس را و قانون را دور زد، حکم حکومتی صادر کرد، به ميل خويش، نهادهايی را به قانون و مردم تحميل ساخت که امروزه سد راه پيشرفتند. وقتی تفکر « اکثر هُم لايعقلون» برکل نظام غالبند، سخن گفتن از مردم، نوعی عوامفريبی است.

اما نگاه حجت الاسلام انصاری به اقدامات تاريخی، نگاهی است عريان. نگاهی است آينده نگر و اگر هم از گذشته صحبت می کند، همواره منافع کاست روحانيت را در نظر دارد و به دفاع از آن برمی خيزد. دفاع از اقدام تاريخی خلخالی، دفاعی است ايدئولوژيک. چرا که به باور همه آنها، ريختن خون مخالفين نظام از واجبات کفايي است. اتفاقاً تحکّم او در سخنرانی نشان ميدهد که مخاطبينش، همه آن اصلاح طلبان شرمگينی هستند که با قرائتهای دوگانه، انديشه های واقعی «امام» را به زير مهميز سئوالهای گمراه کننده کشيده اند. در واقع حجت الاسلام انصاری، روز يادبود خلخالی را، به روز مرزبندی آشکار ميان روحانيت با سايرين مبدل ساخت تا از اينطريق پيام اصلی مجمع روحانيون مبارز را به گوش ولی فقيه برساند: اگر تو هم جنايتی مرتکب شده ای، ما اين صداقت را داريم که بگوئيم بنا به مقتضيات زمان و مکان و خطراتی که انقلاب را تهديد می کرد، بودند. حيف که خاطر شادروان احمد شاملو نبود، آن هنگام که ايرانيان را به نداشتن حافظه تاريخی متهم ميکرد، جمله ی معترضه ای را هم اضافه کند: اما ملاها استثناء هستند. آنها تعمداً حافظه تاريخی شان را پاک می کنند، چرا که جز تعدی، تجاوز و جنايت، موضوعی برای گفتار ندارند.

هیچ نظری موجود نیست: