دوشنبه، دی ۲۱، ۱۳۸۳

در خاورميانه؛ واقعيت را بر «عکس» ببينيد!



روزی «سعيد سلطانپور» به پرسش يکی از زندانيان هم بندش، که صفحه روزنامه ای را در برابرش گرفته بود که ببين عکس اين روزنامه، برعکس چاپ شده اند؟ چنين پاسخ گفت:
ـ عکس که برعکس نميشه!
در خاورميانه، همه چيز را می شود برعکس ارائه داد، جز عکس ها را. از اين منظر، ضمن ابراز شادمانی و تبريک به مردم فلسطين بخاطر انتخابی خردمندانه و صلح خواهانه؛ جا دارد که زبان حال عباس را، در اولين لحظات پس از پيروزی، از روی عکسش بخوانيم و به ديگران نيز بگوئيم:
صبر کنيد! صبر کنيد! نه در قضاوت عجله کنيد و نه سطح انتظار را بالا برده و به خواست ها شتاب دهيد! اگر قرار بود از طريق يک انتخاب ساده، همه چيز ناگهان تغيير کنند، در اينصورت بايد زندگی مردم ايران که در هشت سال گذشته، دوبار به پای صندوق آراء رفتند و هربار با بيش از بيست ميليون رأی، رئيس جمهورشان را انتخاب کردند؛ زندگی در آنجا تغيير می کرد و تحول می يافت.
ايران نه درگير جنگ بود، و نه مردمش خواستی فراتر از اجرای همان قانونی که بظاهر مورد تأييد مسئولين است داشتند. حالا همان حکومت که نمی تواند به سادترين خواست ملت خود پاسخ دهد، کاسه ای داغ تر از آش شده و سنگ منافع مردم فلسطين را برسينه می کوبد؟! اينکه می گويم صبر کنيد و صبور باشيد، معنايش اين است که با چشمانی باز حرکت کنيم. مشکل تنها نيروهای راست افراطی اسرائيلی نيستند. اگر ما سياست خردمندانه ای را بکار بگيريم، با اتکاء به کشورهای دموکراتيک جهان، عقب راندن و ايزوله کردن آنان دشوار نخواهد بود.
مشکل را بايد و ابتداء در خانه خود و در بين نيروهای خودی که بدليل نيازمندی به کمک، راه نفوذ دشمنان دوست نما را به درون تشکيلات خود باز گذارده اند، جستجو کرد. جوانان فلسطينی نيز مانند همه جوانان دنيا، خواهان زندگی آرام و فرح بخشند. اگر به آنان فرصتی برای فکر کردن و چاره انديشی داده شود، جز صلحی پايدار، مسير ديگری را برنمی گزينند. ولی، اين خواست مطلوب جوانان ما، با ذائقه بسياری از سياستمداران کشورهای همسايه که به مردم ما، خصوصاً به جوانان ما، بعنوان طعمه ای چرب و مناسب می نگرند، ناسازگاری دارد. رهايی فلسطين از چنگال دشمن، طی چند دهه اخير، بصورت يک ابزار و يک دکان سياسی، همواره مورد سوء استفاده تعدادی از کشورهای عربی و مسلمان قرار گرفته است. و اين مشکل ساده ای نيست و فکر نمی کنم که انتخابات اخير بسادگی بتواند از پس آنها برآيد.
دومين نکته، باز هم به خود ما و درکی که از مبارزه ارائه ميدهيم وابسته اند. به جهانيان بايد بفهمانيم که ما، نه در جهت رهائی، بلکه خواهان حقوق از دست رفته خويش هستيم. ميان رهائی و احقاق حقوق، من ديواری را می بينم که هريک از خشت های ايدئولوژيک آن، قدمتی چند هزار ساله دارند. امروز کسی نمی تواند وجود يک کشور مستقل فلسطينی را منکر شود و به همين دليل، مسائل حقوقی کنونی، بهيچوجه جنگ را برنمی تاباند. وانگهی، جنگ نه تنها بسياری از حقوق ابتدايی مردم فلسطين و شکل گيری يک مناسبات دموکراتيک و نهادهای پاسخگو را به زير ضرب خواهد گرفت بلکه، نقش نيروهای نظامی را بر سرنوشت کشور برجسته تر کرده و راه نفوذ و دخالت همسايگان را فراهم خواهد نمود.ما در شرايط کاملاً حساس و در حال گذار قرار داريم و هر کدام بايد و بسهم خود بتوانيم از اين آزمايش سربلند بيرون آئيم. اگر می گويم صبور باشيد، منظورم اين است که هر کجا با بن بست روبرو شديم، به عقب و به گذشته ننگريم. چند دهه جنگ، ما را با فرهنگی مأنوس ساخت که در هر شرايطی، نمی توانيم از اسلحه دل بکنيم. شايد باور اين نکته برايتان مشکل باشد که من گاهگاهی، بجای چرخاندن دانه های تسبيح، قطارهای فشنگ را لمس می کنم. اين نکته را به اين دليل گفته ام تا بدانيد که اکثريت قريب به اتفاق ما کادرهای سياسی ـ نظامی هستيم و طبيعی است که در مناسبات سياسی پيچيده، گاهی به ميخ و زمانی به نعل بکوبيم. اما و به رغم آنچه گفته ام، افرادی نظير من، چشم انداز را روشن و صلح خواهانه می بينند اگر بتوانيم از همين لحظه، سنگها و اسلحه ها را از دست کودکان خود بگيريم و آنان را راهی مدارس سازيم. فلسطين پيش و بيش از هر چيز ديگر، به کادرهای آموزش ديده و مجرب نيازمند است.

هیچ نظری موجود نیست: