سه‌شنبه، دی ۲۲، ۱۳۸۳

آينده را چگونه بسازيم؟ ـ ۲


اوج گيری جنبش جمع آوری کمک های نقدی و مدت دار، که هم اکنون سطح مبالغ دريافتی آن از مرز 5/3 ميليارد دلار گذشته اند، بسهم خود، بنيانهای نظری بدبينانه و ايدئولوژيکی را که انسانهای جهان را به دو گروه دوست و دشمن تقسيم می کرد، برهم زد و به چالش طلبيد. واکنش بشر دوستانه مردم جهان، هم در جوامع ثروتمند و هم در جوامع فقير و تنگدست، که بقول يان ايگلن هماهنگ کننده کمک های اضطراری سازمان ملل متحد، برخی از فقيرترين کشورهای جهان کمک های قابل توجه و حتی کمک های نقدی را به مناطق آسيب ديده ارائه داده اند؛ واکنشی بود اثباتگرايانه که بگويند انسانيت، عواطف، تعاون و همياری هنوز برقرار و پابرجاست.
همه عواطف پاک و لطيفی را که طی دو هفته اخير در گوشه و کنار جهان شاهدش بوده ايم، به باور من بسيار ارزشمندند و همه کسانی که از ريال، ليره و ... گرفته تا ميليون ها دلار کمک نقدی کرده اند، انسانهايی هستند بسيار ارجمند. اما، راه زندگی و زنده ماندن، راهی است سوای احساس. عواطف همواره بعد از وقوع اتفاق خود را نشان ميدهند و ديديم که تا قبل از رسيدن اين موج عاطفی به مردم آسيب ديده، با استناد به سخنان کوفی عنان دبيرکل سازمان ملل متحد، تعداد بيشماری از نجات يافته گان از سيل، گرفتار «دومين موج مرگ» شدند و از شدت ضعف و گرسنگی، جان سپردند. وانگهی، عواطف و احساسات، ممکنست تحت تأثير يکسری عوامل پيرامونی، روندهای نوسانی را طی کنند و از خود شدت و ضعف نشان دهند. حرکت درس آموز مردم ايران را بياد آوريد. در هفته اوّل بعد از زلزله بم، هر چه داشتند، به تناسب وسع خود نثار کردند اما، در هفته های بعد، وقتی بعضی گروهها در جلوگيری از حيف و ميل ها و ممانعت از هرز رفتن سرمايه های جمع آوری شده می خواستند اين وظايف از طريق سازماندهی مردمی پيش ببرند، مردم نه تنها از کار خردمندانه آنها استقبال نکرده اند بلکه برعليه چنين اقدامی به ريشخند نيز ايستادند.
بايد عواطف را به خرد، باور و فرهنگ عمومی ارتقاء داد تا کمک به همنوعان، جزء جدايی ناپذير وظايف انسانی و پايه ای حقوق بشری گردد. اگر می بينيم که کشورهای مسلمان ثروتمند، کمترين کمکها را در اين روزها متقبل گرديدند، علت را بايد در فرهنگ حاکم و رايج در آن کشورها جستجو کرد. بايد علت را در حاکميت ايدئولوژيی ديد که حتی عواطف انسانی را در چنگال خويش گرفته و برای انسانهای مسخ شده تابع فقه و سنت، تنها دو وظيفه اجباری (خمس و زکات) و اختياری (صدقه) را مشخص می سازند. وظيفه ای که در هر دو صورت، در برگيرنده منافع فرديست و مضمون خاصی را می رساند و مسلمانان، بدينوسيله می خواهند خدا را به رانت خواری عادت دهند و در انحصار بگيرند.
سونامی، با اولين تکانش نشان داد که بايد عواطف، احساسات و ايدئولوژی را کنار نهاد و پايبند به منطقی بود که برقراری يک نظم نوين جهانی را، که همه دولت ها را ملزم به اجرا و رعايت عدالت می کند، خواستار شد. مطالبات عادلانه ای که امروز به قصد پُرکردن شکاف کنونی در جهان طرح ميگردند، ديگر يک شعار آرمانخواهانه نيستند، بلکه واقعيتی است اقتصادی. واقعيتی که تنها از اين منظر در جهانی که بيش از هر دوره و زمانه ای کشورها در اقتصادی جهانی شده حضور و عملکرد دارند و خواسته و ناخواسته، به يکديگر وابستگی متقابل پيدا کرده اند؛ هر حادثه طبيعی، سياسی يا اقتصادی، در هر نقطه ای از جهان رُخ دهند، خسارات و عواقب ناشی از آن نيز، خود را در ابعادی واقعاً جهانی نشان خواهند داد.
اگر قرار باشد ملت ها به دلخواه و با همان لکوموتيوی که در اختيار دارند، بسوی آينده برانند؛ نه تنها دامنه شکاف کنونی و تفاوت سطح قدرت و ثروت، بطور بيسابقه و وحشتناکی گسترش و تعميق می يابند بلکه، سخن گفتن از مسابقه و رقابت های اقتصادی در جهان، اگر عوامفريبی نباشد، دست کم و تنها می تواند در حد يک طنز سياسی مورد پذيرش قرار گيرند. وانگهی، شکاف و تفاوت سطح ثروت، منجر به شکافی ديگر و تفاوت در سطح فرهنگ و به عاملی توجيهی برای تهديدهای تازه عليه فرآيند جهانی شدن، فرا باليده و امنيت جهانی را به خطر انداخته و به چالش بطلبند.
من بر اين باور نيستم که نيروهای بالقوه و حتا بخش قابل ملاحظه ای از نيروهای بالفعل سازمان القاعده را، عناصر بنيادگرا تشکيل ميدهند. چرا که شکاف فرهنگی کنونی و خلاء ناشی از عدم دسترسی به زندگی استاندارد که هم اکنون در گوشه و کنار جهان مشاهده می گردند، خود بستر مناسبی را برای مانور تروريزم ژئوپلتيکی، در اقصی نقاط جهان مهيّا ساخته است. بهاء دادن بيش از اندازه به نقش مذهب و تفکيک جهان و مردم به باورهای مذهبی، می تواند موجب گمراهی و مانع مهمی برسر راه شناخت سرشت تهديدهای تازه گردند. بحث تنها برسر زندگی مردم پاکستان، افغانستان يا عراق نيست، در آلمان ثروتمند، وقتی خانواده های تهيدست بصورت يک کاست اقتصادی مادام العمر و غير قابل تغيير تبديل می شوند، آيا فکر نمی کنيد که اين نيروی بزرگ در مخالفت با بی عدالتی های موجود، آمادگی انجام هر کار تخريبی را در آينده نزديک داشته باشند؟
قسمت اوّل اين مقاله را در اينجا بخوانيد.

هیچ نظری موجود نیست: