شنبه، شهریور ۰۵، ۱۳۸۴

تصويرسازی ذهنی

تحريف تاريخ، چرا؟ نقد و اشاره‌ای است در باره دوبله فارسی فيلم "کاخ تنهايی". آقای سيف‌زاده، در اعتراض به رفتارهای غير مسئولانه‌ای که می‌خواهند تاريخ را وارونه‌ و خلاف واقع جلوه دهند، می‌نويسد: "در نقل تاريخ هيچ مصلحتی به‌تر از انتقال واقعی حقيقت نيست، به‌هوش باشيم به لحاظ رعايت مصلحت‌های فردی و شخصی و گروهی، تاريخ را وارونه نسازيم ".
حقيقت چيست؟ و چرا بعد از گذشت پنجاه سال از کودتای ۲۸ مرداد، ايرانيان بجای پرداختن به مضمون و ديگر الزاماتی که بسترهای اصلی يک واقعه تاريخی را پديدار می‌سازند، هم‌چنان در پس نام چند شخصيت سياسی سنگر گرفته‌اند؟ البته طرح چنين پرسشی، به‌هيچ‌وجه بمعنای ناديده گرفتن نقش و موقعيت تأثيرگذار شخصيت‌های سياسی، در مقاطع تاريخی مختلف نيست. اما آيا آن شخصيت سياسی مورد علاقه ما، مبرا از اشتباه بود و به خطا نرفته است؟ آيا وارونه سازی‌ها، تحريف و جعل، تنها به موضوعات و مقولات تاريخی مربوط می‌گردند و ما در مناسبات روزمره، در برخورد با همسايه‌ها، هم‌کاران و يا رقبای خود، از چنين شيوه‌ای بهره نمی‌گيريم؟
درگيری‌ها و اختلاف‌های ما، پيش از اين‌که در جهت فهم و کشف حقيقت باشند، بيش‌تر بيان‌گر رفتارهای قبيله‌ای است. رفتارهايی که نمی‌توان آن‌ها را بی‌توجه و بررسی ساخت‌اجتماعی، ساختار فکری و فرهنگی که حداکثرخواهانه است، توضيح داد. در نزد ما، حرف مرد يکی است و عقب‌نشينی و پس گرفتن گفتارهای قبلی، اساسا بی‌معنی و خود کوچک‌کردن است. از اين زاويه، نقد و پذيرش خطاهای هر يک از شخصيت‌های بظاهر مورد علاقه ما، اعم از مصدق، کاشانی، کيانوری و حتا پهلوی که نام آن‌ها با کودتای ۲۸ مرداد گره خورده بود، برابر با بی‌هويتی و زير سئوال رفتن خود معنا می‌کنيم.
اين خصوصيات و خلق و خوی، نه تنها در بحث‌های مختلف مسائل تاريخی‌ـ‌سياسی خود را بروز می‌دهند، بل‌که در مناسبات عادی و روزمره، شيوه معاشرت ما، برخورد ما در حل و فصل مسائل مختلف اجتماعی، بسيار پُرتنش و اختلاف برانگيز است. انسان‌هايی که در نوع برقراری ارتباط و معاشرت مشکل دارند، و همواره از زاويه نفی و برشماری نکات منفی به عالم و آدم می‌نگرند؛ چگونه و چه وقت قادرند گفتمان سالمی را در جامعه جا انداخته و رواج دهند؟ اگر ما بسياری از معضلات و اختلافات خانوادگی، محلی و شهری را، با اتکاء به حربه بُهتان و غرض‌ورزی‌های شخصی پيش می‌بريم؛ بديهی است که در ارتباط با موضوعات مختلف تاريخی، سياسی و اجتماعی، بجای انديشيدن، تعمق و بررسی داده‌ها و اسناد و يا تحليل از شرايط و دوران، تنها موهومات و يافته‌های ذهنی تک ‌‌ـ‌تک ما انسان‌ها است که جانشين حقيقت می‌گردند.
تصوير سازی‌های ذهنی، خواه در مناسبات عادی و روزمره، و خواه در زندگی سياسی و اجتماعی، جدا از اين‌که بعضی از عناصر شکل‌دهنده آن تصاوير واقعی است يا نه، در مجموع، می‌توانند سلامت جامعه و روابط ميان انسان‌ها را در معرض آسيب‌های جدی قرار دهند. وانگهی، مهم‌تر و خطرناک‌تر، تصوير سازی‌های ذهنی در شرايط کنونی، به تناسب عمق شکافی که ميان دو نسل ايجاد گرديد؛ به نوع رابطه و مرزبندی‌هايی که حکومت با مردم برقرار ساخت؛ به فضايی که بر بستر مناسبات رانتينه شکل گرفته‌اند؛ هم‌چنان در حال بازتوليد خود است. هرچه سطح بازتوليد بالاتر و فراگيرتر باشد، به همان نسبت ساختارهای فکری در جامعه متزلزل‌تر است. ذهن ما، ذهنی‌تر و واقعيت‌گريزتر است. بی‌سبب نيست که امروز، بجای سامان‌دادن زندگی سراسر پُرتنش و اضطراب‌آميز کنونی، شاهد رواج و گسترش بی‌بندوباری، عدم مسئوليت پذيری و نفی همه‌گونه فعاليت‌های اجتماعی و مدنی، تحت توجيهات منافع شخصی و عاقبت‌انديشی در جامعه هستيم.

۴ نظر:

Majid Zohari گفت...

حسن عزیز!
آمدم از مقاله‌ات بگویم اما دیدم در مقابلش دستم بسته است؛ جای‌جای آن پر است از نکته‌سنجی‌های نغز که هر یک می‌تواند خود پایه بحثی مستقل شود.

بحث ناگزیری‌ها و عکس‌العمل‌های غیر ارادی و قبیله‌ای را بایستی پی گرفت و دقیق باز کرد.

سپاس از تو که چنین می‌کنی.

Mohsen Momeni گفت...

با سلام
حسن عزیز
تشکر فراوان به خاطر حضورت در وبلاگم
و باز تشکر و تقدیر بسیار برای انکه مرا در جمع خود پذیرفتید .
اما دو خواهش :
اول اینکه آیا از دستتان بر می آید که لینک مرا در خبرچین تغییر دهید؟
و دوم اینکه می توانید قالبtemplate بخشهای با هم بخوانیم و حاشیه
خود را در اختیار من بگذارید ؟
خیلی ممنون می شوم اگر این کار را بکنید .
در مورد این متن هم انشاالله یک مطلب مفصل خواهم نوشت .
همانطور که مجید زهری گفته هر قسمت آن نیاز به بحثی مستقل دارد
بی نهایت ممنون

bbddd گفت...

سلام اقاي درويش پور!
تحليل رويدادهاي تاريخي و تشخيص موقعيت آدمها و قضاوت راجع به عملكردشان كاري بسيار پيچيده و براي برخي سهل اما بسيار ممتنع است.
احصاء عوامل مؤثر در يك رويداد آنقدر نشدني است كه صدور حكم قطعي كاري بعيد بنظر مي‌رسد.
گذشته از احصاء عوامل شما بايد با يك دستگاه منطقي مطمئن به استدلال و نتيجه گيري بپردازيد كه اينهم جاي بحث دارد.
اما عاملي كه شما نام برديد يكي از مهمترين عواملي است كه از بدو ورود همه ي رشتههاي آينده‌ي مارا از پيش پنبه خواهد كرد.
غرض‌ورزي و پيش زمينه‌هاي فكري و مهمتر از همه نگاه عيب بين و منفي، كه نهايتا منجر به منفي بافي مي‌گردد مسلما ما را از راه راست منحرف خواهد كرد.
موضوعي كه شما مطرح كرده‌ايد متاسفانه ناشي از حضور هيجانات كور و غير قابل كنترل رجل آسيبديده‌ي سياسي ميهن عصبي ماست كه واكنش عصبيت ناشي از سلطه‌ي هزاران ساله‌ي زور باعث ميشود نتيجه و ماحصل و رشته‌ها و بافته‌هاي خيرخواهي‌هاي سياستمداران و مصلحان معمولا پنبه شود.

ناشناس گفت...

درگيری‌ها و اختلاف‌های ما، پيش از اين‌که در جهت فهم و کشف حقيقت باشند، بيش‌تر بيان‌گر رفتارهای قبيله‌ای است. رفتارهايی که نمی‌توان آن‌ها را بی‌توجه و بررسی ساخت‌اجتماعی، ساختار فکری و فرهنگی که حداکثرخواهانه است، توضيح داد. در نزد ما، حرف مرد يکی است و عقب‌نشينی و پس گرفتن گفتارهای قبلی، اساسا بی‌معنی و خود کوچک‌کردن است...........
اين خصوصيات و خلق و خوی، نه تنها در بحث‌های مختلف مسائل تاريخی‌ـ‌سياسی خود را بروز می‌دهند، بل‌که در مناسبات عادی و روزمره، شيوه معاشرت ما، برخورد ما در حل و فصل مسائل مختلف اجتماعی، بسيار پُرتنش و اختلاف برانگيز است. انسان‌هايی که در نوع برقراری ارتباط و معاشرت مشکل دارند، و همواره از زاويه نفی و برشماری نکات منفی به عالم و آدم می‌نگرند؛ چگونه و چه وقت قادرند گفتمان سالمی را در جامعه جا انداخته و رواج دهند؟ اگر ما بسياری از معضلات و اختلافات خانوادگی، محلی و شهری را، با اتکاء به حربه بُهتان و غرض‌ورزی‌های شخصی پيش می‌بريم؛ بديهی است که در ارتباط با موضوعات مختلف تاريخی، سياسی و اجتماعی، بجای انديشيدن، تعمق و بررسی داده‌ها و اسناد و يا تحليل از شرايط و دوران، تنها موهومات و يافته‌های ذهنی تک ‌‌ـ‌تک ما انسان‌ها است که جانشين حقيقت می‌گردند.......
شاد و سرفراز باشید.
یارمحمدی