اگر روزی تاريخ، بنا به خواست و تمايل گروهی از دستاندرکاران قدرت (چه در مرزهای ملی و چه در مرزهای بينالمللی) تکرار گردد؛ تکرار آن، با همان مضمون و شکلی نخواهد بود که پيش از آن شاهدش بوديم! درسها و نتايج دو انقلاب متوالی در فرانسه قرن هيجدهم و نوزدهم، و يا همينطور در روسيه، و حتا در دو جنگ جهانی اول و دوم؛ درسهای ارزشمندی هستند برای همهی کسانیکه نگاه به عقب دارند و آرزوی شکلگيری و تکرار جنگی ديگر را، با هر انگيزه و بهانهای در دلهایشان میپرورانند.
جنگ با عراق شايد به دليل اوجگيری عِرق و شور ملی در دفاع از خاک ميهن، در دو سال اوّل، برای حکومتيان ارمغانی و بهقول خمينی «نعمتی» به همراه داشت. يعنی جنگ فرصتی را برای نيروهای «پيروان خط امام» آماده میساخت که با بهرهگيری از اين شور و تمايل عمومی و تودهای، ديگر رقبای سياسی را با خشونت از ميدان بيرون کرده و موقعيت سياسی خويش را در قدرت تثبيت کنند. اما، هم مضمون سياسی چنين تثبيتی، و هم به دنبال آن کوبيدن برطبل تداوم جنگ (آن هم بعد از سوم خرداد سال شصتويک) در مجموع نشان دادهاند که رهبران جديد، فاقد توان محاسبات سياسی در عرصههای ملی و بينالمللیاند. و يا دستکم قادر نيستند دو مقوله مختلف ملیـبينالمللی را از همديگر تفکيک، شناسايی و مورد بررسی دقيق قرار دهند.
اگرچه رهبران حکومت اسلامی، اولين و تنها رهبرانی نبودند در تاريخ ايران که روی عقايد و تمايل خود بیاندازه پافشاری میکردند و حساسيت نشان میدادند؛ ولی آنها با لجاجتهای ايدئولوژيک و غرضورزانه خود، بهمراتب شديدتر و بيشتر از اشتباهات پيشنيان، هزينههای سنگين و جبرانناپذيری را بر ملت ايران تحميل نمودند. اکنون پرسش کليدی اين است که ملت ما، بهرغم تحمل هزينههای کمرشکن و مکرر، چرا در تقابل با چنين محاسبات غلط، قدم پيش نگذاشتند و مخالفتی نکردند؟ چرا بعد از سوم خرداد 61، وقتی بخشی از فرزندانشان فرياد میکشيدند که استراتژی راه قدس از کربلا میگذرد، استراتژی بغايت کودکانه، غيرعقلايی و ارتجاعیست؛ واکنشی نشان ندادند؟ آيا فهميدن اين نکته بديهی که «راه قدس از واتيکان میگذرد»، و آنهم نه از طريق جنگ، بلکه از راه مذاکره و دوستی؛ واقعا اينقدر پيچيده و غامض بود؟ بايد بيش از دو دهه انتظار میکشيديم تا مردم ما ـتازه با هزار اما و اگر و کشو قوسـ آن را درک میکردند؟
علت و دلايل بنيانی اين بیتفاوتی عمومی (استثناءها را محاسبه نکنيد) در کجا و چيست؟ از گذشتههای دور بگذريم، حداقل تجارب و بررسیهای سه دوره مختلف تاريخی در زمان مصدق، شاه و خمينی سالهای 59 ـ 57، دو خصلت عمده و مهم فرهنگیـسياسی ملت ايران را بخوبی نشان میدهند: در دورههايی که خلاء سياسی در کشور حاکم است، عموما منفعلاند و بیتفاوت به آيندهی خود و فرزندانشان، بهتماشای حوادث میایستند. اما بهمحض قدرتگيری يکی از گروهها، وارد فاز تمکين میشوند و چهبسا، کاتوليکتر از پاپ میگردند. اينکه میگويند ملت ايران عضو حزب باد هستند، بیسبب نيست!
اين بحث مهم و پيچيدهای است اما، بر اين پيچيدگی، مؤلفهی تازهای نيز افزوده شده است. با گسترش دانشگاهها و بالا رفتن سطح تحصيلات، گستردگی نظرات و سليقهها نيز افزوده شدهاند. خطر اينجاست که اگر منافع ملی و امنيت ملی را بطور دقيق و همهجانبه، اساس تحليلهای روزانه خود قرار ندهيم، همان انفعال تاريخی، بهگونهای ديگر و اسفبارتر دامن ما را هم خواهد گرفت. کسی که امروز جمهوری اسلامی را برای رفتن به پشت ميز مذاکره تشويق میکند، بدين معناست که منافع ملی را، بر تمايلات سياسی و شخصی خود، در مخالفت با حکومت اسلامی، ارجحيت و اؤلويت میدهد. يعنی مخالفت با حکومت، بدين معنا نيست که ما همه معيارهای انسانی، اخلاقی و فکری را لجوجانه تنزل بدهيم و زير پا بگذاريم!
جنگ با عراق شايد به دليل اوجگيری عِرق و شور ملی در دفاع از خاک ميهن، در دو سال اوّل، برای حکومتيان ارمغانی و بهقول خمينی «نعمتی» به همراه داشت. يعنی جنگ فرصتی را برای نيروهای «پيروان خط امام» آماده میساخت که با بهرهگيری از اين شور و تمايل عمومی و تودهای، ديگر رقبای سياسی را با خشونت از ميدان بيرون کرده و موقعيت سياسی خويش را در قدرت تثبيت کنند. اما، هم مضمون سياسی چنين تثبيتی، و هم به دنبال آن کوبيدن برطبل تداوم جنگ (آن هم بعد از سوم خرداد سال شصتويک) در مجموع نشان دادهاند که رهبران جديد، فاقد توان محاسبات سياسی در عرصههای ملی و بينالمللیاند. و يا دستکم قادر نيستند دو مقوله مختلف ملیـبينالمللی را از همديگر تفکيک، شناسايی و مورد بررسی دقيق قرار دهند.
اگرچه رهبران حکومت اسلامی، اولين و تنها رهبرانی نبودند در تاريخ ايران که روی عقايد و تمايل خود بیاندازه پافشاری میکردند و حساسيت نشان میدادند؛ ولی آنها با لجاجتهای ايدئولوژيک و غرضورزانه خود، بهمراتب شديدتر و بيشتر از اشتباهات پيشنيان، هزينههای سنگين و جبرانناپذيری را بر ملت ايران تحميل نمودند. اکنون پرسش کليدی اين است که ملت ما، بهرغم تحمل هزينههای کمرشکن و مکرر، چرا در تقابل با چنين محاسبات غلط، قدم پيش نگذاشتند و مخالفتی نکردند؟ چرا بعد از سوم خرداد 61، وقتی بخشی از فرزندانشان فرياد میکشيدند که استراتژی راه قدس از کربلا میگذرد، استراتژی بغايت کودکانه، غيرعقلايی و ارتجاعیست؛ واکنشی نشان ندادند؟ آيا فهميدن اين نکته بديهی که «راه قدس از واتيکان میگذرد»، و آنهم نه از طريق جنگ، بلکه از راه مذاکره و دوستی؛ واقعا اينقدر پيچيده و غامض بود؟ بايد بيش از دو دهه انتظار میکشيديم تا مردم ما ـتازه با هزار اما و اگر و کشو قوسـ آن را درک میکردند؟
علت و دلايل بنيانی اين بیتفاوتی عمومی (استثناءها را محاسبه نکنيد) در کجا و چيست؟ از گذشتههای دور بگذريم، حداقل تجارب و بررسیهای سه دوره مختلف تاريخی در زمان مصدق، شاه و خمينی سالهای 59 ـ 57، دو خصلت عمده و مهم فرهنگیـسياسی ملت ايران را بخوبی نشان میدهند: در دورههايی که خلاء سياسی در کشور حاکم است، عموما منفعلاند و بیتفاوت به آيندهی خود و فرزندانشان، بهتماشای حوادث میایستند. اما بهمحض قدرتگيری يکی از گروهها، وارد فاز تمکين میشوند و چهبسا، کاتوليکتر از پاپ میگردند. اينکه میگويند ملت ايران عضو حزب باد هستند، بیسبب نيست!
اين بحث مهم و پيچيدهای است اما، بر اين پيچيدگی، مؤلفهی تازهای نيز افزوده شده است. با گسترش دانشگاهها و بالا رفتن سطح تحصيلات، گستردگی نظرات و سليقهها نيز افزوده شدهاند. خطر اينجاست که اگر منافع ملی و امنيت ملی را بطور دقيق و همهجانبه، اساس تحليلهای روزانه خود قرار ندهيم، همان انفعال تاريخی، بهگونهای ديگر و اسفبارتر دامن ما را هم خواهد گرفت. کسی که امروز جمهوری اسلامی را برای رفتن به پشت ميز مذاکره تشويق میکند، بدين معناست که منافع ملی را، بر تمايلات سياسی و شخصی خود، در مخالفت با حکومت اسلامی، ارجحيت و اؤلويت میدهد. يعنی مخالفت با حکومت، بدين معنا نيست که ما همه معيارهای انسانی، اخلاقی و فکری را لجوجانه تنزل بدهيم و زير پا بگذاريم!
۱ نظر:
درصورتي که وبلاگ شما داراي شرايط زير باشد، مي توانيد براي دريافت يک دومين رايگان و 300MB فضاي اينترنتي ثبت نام کنيد. (ثبت دومین رایگان 300 مگابایت هاست فقط 22 هزار تومان در سال)
به عنوان وبلاگ شما توجه خواهد شد.
وبلاگ هدفمند مهمترين اصل براي تائيد آن توسط وب میزبان است.
وبلاگ غير اخلاقي و همچنين مخالف با قوانين ايران، امتياز نخواهد گرفت.
قالب و طراحي وبلاگ و به عبارتي، ساده و خوانا بودن وبلاگ داراي اهميت ميباشد.
کد هاي مختلف و بيهوده ي جاوا اسکريپت و پخش آهنگ در وبلاگ از امتياز شما مي کاهد.
در صورت کپي کردن مطلب از وبلاگ ديگر، لينک به منبع الزامي است.
وبلاگ حد اقال روزانه 50 بازديد کننده واقعي داشته باشد. براي اينکار در سايت هاي معتبر مانند اين ثبت نام کنيد. وبلاگ هاي بدون آمار امتياز نخواهند گرفت. ضمنا آمارهاي ميهن بلاگ و پرشين بلاگ معتبر نيستند. شمارنده وبلاگ توسط وطن پارت قابل مشاهده باشد.
سابقه وبلاگ نويسي براي حداقل 3 ماه
پس از موافقت با درخواست شما موارد زير اجرا خواهد شد:
يک دومين در قالب هاي .com, .net, .org بنا به درخواست شما.
300 مگابايت فضا با cPanel اختصاصي
نصب برنامه مديريت وبلاگ
http://www.webmizban.com/info_web__php.htm
ارسال یک نظر