پنجشنبه، شهریور ۳۰، ۱۳۸۵

پاپ و سوپاپ اطمينان ـ ۱

گل‌های زرد برای واتيکان؛
پاسخ بی‌ادبی و توهين پاپ را با مهرورزی می‌دهيم!
اين زيباترين شعار و آرام‌ترين و متمدنانه‌ترين شکل اعتراض «اسلام خيابانی» عليه پاپ، در طول هفته گذشته بود. اما و متأسفانه، ناگزيرم اشاره کنم که از حيث مضمون، تفاوتی با ديگر اعتراض‌ها نداشت و فاقد دانايی بود. دانشجويی که جوهره کلام پاپ را به‌طور منطقی فهم و لمس نمی‌کند، چگونه می‌تواند پاسخ‌گويی متين و مهرورز باشد؟ مهرورزی، متاعی‌ست که بدون آگاهی و دانايی، نه می‌توان عرضه‌اش کرد و نه می‌توان متقاضی‌اش بود.
لغزش يا استراتژی؟
مضمون گفتار پاپ، دين مدنی بود. او برمحور تعاملات فرهنگی، رواداری و احترام به ديگر اديان، می‌خواست موضوع و مفهوم تازه‌ای را در ارتباط با گفت‌وگوی اديان، طرح و مبادله کند: اين‌که ابتدا به‌پذيريم دين با خشونت سازگار نيست! اما از آن‌جايی‌که گوينده گفتار پاپ بنديک شانزدهم بود، و اين نام در جامعه اسلامی حساسيت برانگيز است، هر گروهی استنباط و برداشت خاص خود را ارائه دادند.
بديهی است که بعضی از گفتارها، پديده‌ها و اتفاق‌ها، چه به‌دليل حضور، نقش و وابستگی بازی‌گرانش، و يا به‌دليل خاصيت نمادی خود، تداعی‌گر معانی متفاوتی هستند و می‌توانند ذهنيت‌های متضادی را در جوامع مختلف ايجاد، پرورده و تقويت سازند. ولی از آن‌سوی نيز، انکار هم نمی‌توان کرد که گرايشی قوی و وسوسه‌انگيز در انسان‌ها ديده می‌شوند، که هرکسی دوست دارد تا از يک پديده واحد، بی‌توجه به عوامل شکل‌دهنده آن، بنا به تمايل و خواست خود، آن پديده را معنی و تفسير کند.
ناگفته نماند که پاره‌ای پيش‌فرض‌ها و ذهنيت‌های شکل‌گرفته از زمان جنگ‌های صليبی، هنوز حضوری زنده در اين اعتراض‌ها داشتند. اين ذهنيت در انطباق با برداشتی که برخی از روشنفکران جامعه اسلامی درباره سابقه و پای‌بندی پاپ برسر حفظ يک‌سری ارزش‌های کليسای کاتوليک عرضه می‌کردند؛ پاپ پيشاپيش به‌عنوان فردی بغايت محافظه‌کار، توطئه‌گر و خواهان جنگ، در منطقه معرفی شد؟! اگر محافظه‌کاری جُرم بزرگی است، اعتراض‌کنندگان نمونه‌ای را از جمع روحانيان مسلمان مثال آورند، که فلان روحانی محافظه‌کار نيست! آيا با چنين پيش‌فرض‌هايی ما می‌توانيم جان کلام، حقيقت گفتار و منظور گوينده را دريابيم؟
در هر حال، نخستين پرسش کليدی اين است که نقل و قول تاريخی‌ مورد استناد پاپ بنديک شانزدهم در سخنرانی دانشگاه رگنزبورگ را، چگونه و با کدام عيار بايد سنجيد و تحليل کرد؟ همه‌ی کسانی‌که گفتار پاپ را، با معيارهای لغزش‌های آگاهانه يا استراتژی پی گرفته‌اند، سرانجام سر از «تئوری توطئه» در آوردند. نمونه بارز چنين تفکری مصاحبه محمدعلی حسينی سخن‌گوی وزارت خارجه ايران است. او می‌گويد: «سخنان رهبر کاتوليک‌های جهان، "انگيزه سياسی" داشته و بخشی از يک استراتژی روزافزون، برای تفرقه انداختن ميان مذاهب است». آيا واقعا چنين بود؟
اگر گفتار حسينی مبنايی برای قضاوت قرار گيرد و فرض کنيم که پاپ با انگيزه سياسی آن نقل و قول تاريخی را طرح کرده بود؛ آيا روش برخورد با چنين انگيزه‌ای، سازماندهی اسلام خيابانی و آتش‌زدن‌ها است؟ چرا مسلمانان قادر نيستند فرهنگ ديگری جز احساسات جريحه‌دار شده خود را به‌نمايش بگذارند؟ شايد آقای حسينی مانند بسياری از مسلمانان عامی کوچه و بازار، انسان متوهمی باشد. چنين انسانی، به‌هيچ‌وجه استدلال منطقی مخالفان نظر خود را برنمی‌تابد. کاری هم نمی‌شود کرد! اما وقتی در مقام سخن‌گوی وزارت خارجه ظاهر می‌گردد، فعل او، نه تنها اطلاع‌رسانی دقيق نيست، بل‌که دانسته و آگاه، می‌کوشد تا وجه عاطفی‌ـ‌هيجانی بلواهای خيابانی را تقويت سازد. يعنی دولت به‌اصطلاح حامی عدالت، با توسل به شيوه‌های ناعادلانه (يعنی اطلاع‌رسانی غلط)، عملا تفرقه و جنگ ميان مذاهب را تقويت می‌کند.
ادامه دارد
پاپ و سوپاپ اطمينان ـ ۲

۳ نظر:

ناشناس گفت...

کاش حتا یک روحانی اسلامی آتش‌سوزی‌ها، دشنام‌ها و به رگبار بستن راهبه مسیحی در مگادیشو را تقبیح و یا اظهار تأسفی کرده بود
حسن جان در بلاگ نیوز لینک داده شد

ناشناس گفت...

!حميد جان سلام
ممنون از بابت لینک
وقتی چرخه زندگی حول محور لجاجت و انتقام گیری کور بچرخد،انتظار رعايت انصاف و وجدان، شايد انتظاری باشد عبث!

ناشناس گفت...

سلام.باز جای خوشحالی است که در ايران٫به اندازه ديگر کشور ها٫با رفتارمان ٫حرفهای پاپ را تاييد نکرديم.کاش همين روش را ديگر کشور ها تقليد کنند.شايد هم روزی برسد که همه ما مسلمانها يا جهان سومی ها ياد بگيريم که برای اعتراض کردن راه های ديگری هم بجز:ميکشم٫ميکشم گفتن و منفجر کردن آدمهای بيگناه وچود دارد.