پيام ويژه پاپ
خردهگيری، بيرون کشيدن يکیـدو مفهوم منفرد از دورن يک گفتار منسجم برای هياهوگری، اصلا هنر نيست! رفتاری است خلاف مدنيت! تأييد و اثبات حقيقتی که جوامع اسلامی، نه تنها هنوز فاقد آن فضا و ظرفيت اوليه برای گفتوگوهاست، بلکه برخلاف ادعاهای رنگارنگ رهبران مذهبی و سياسی، دفاع از دين (در واقع دين)، شکلی از خشونت برای حفظ موقعيتها و جايگاههاست.
اگر دعوا برسر پارهای لغزشهاست، وجود لغزشهای گفتاری، در همه سخنرانیها و مصاحبهها، امریست عادی و طبيعی. اما کسیکه تاحدودی با دستگاه فکری و نظری پاپ آشنايی داشته باشد، میداند که منظور پاپ از مقايسه «رابطه ايمان و خشونت» با «رابطه ايمان و استدلال»، يک مقايسهی فرهنگی است. پاپ ريشه بسياری از اختلافها و برداشتهای متفاوت فلسفی را، ناشی از تفاوتهای فرهنگی میداند. و معتقد است که همين اختلافها، عمدهترين مانع برسر راه گفتوگوی تمدنها هستند. آيا جامعه اسلامی منکر تفاوتهای فرهنگی است؟ چرا حاضر نيستيم بهپذيريم که بخش عمده درگيرها و خونريزیها ناشی از همين تفاوتها بودهاند؟ آيا اصطلاح «خشکه مقدس» و نگاه متفاوتی که بعضی از مسلمانان ايرانی نسبت به دين، جامعه و مردم ارائه میدهند، از اختراعات پاپ است؟
بديهی است که پاپ در سخنرانی دانشگاه رگنزبورگ، مکانی که گروهی از نحبگان فکری و سياسی حضور داشتند، هدفهايی را دنبال میکرد. پاپ هنرمندانه بخشی از تاريخ را که مسکوت مانده بود، با نقل و قولی از مانوئل پالايولوگوس دوم (امپراتور بيزانس) بار ديگر زنده کرد و بر شرايط امروز جهان منطبق ساخت. او با اين اشاره تاريخی، از يکسو گذشتهی جهان مسحيت را به زير نقد گرفت که تحت تأثير فشارهای بیاندازه آنان، تعادل امپراتوری بيزانس (روم شرقی) بههم ريخت و آن جامعه تسليم تهاجم ترکان و بنيادگرايی اسلامی گرديد. موضوع مهمی که روشنفکران جامعه اسلامی کمتر به آن نوجه کردند. و اما از سوی ديگر، پاپ نقل و قول تاريخی خود را از کتاب مناظره تئودور کوری، مناظرهای که ميان مانوئل دوم با يک ايرانی بود، استخراج نمود. او با اين عمل در واقع میخواست بهنحوی به تفاوتهای فرهنگی در جوامع اسلامی اشاره کند و در ارتباط با مسائل روز جهان، در جلوگيری از گسترش بحرانهای روز افزون، غيرمستقيم استدلال میکرد که ايرانيان، اهل گفتوگو هستند.
آيا ارتباطی که اين گزارهها با مفهومی که بيان میکنند، نوعی تازهگی از آن بهمشام نمیرسند؟ ولی چرا ايرانيان قادر نبودهاند جان کلام را به درستی دريابند، يک دليل عمدهاش، هنوز ما تحت تأثير نگرشهای التقاتی هستیم. نگرشی که نسبت به القاعده ـاز اينکه در هر حال مسلمان استـ بيشتر احساس نزديکی میکند تا به پاپ که به جهان مسحيت تعلق دارد. نگرشی که هنوز سرنوشت ملی و منافع ملی ما را با سرنوشت گروههايی گره میزند، که حداقل در ربع قرن گذشته، نه برادری دينیشان (حال با هر مفهومی که میخواهيد ارزيابی کنيد) با ايران قابل اثبات است و نه همراهی سياسیشان.
در هرحال پيام پاپ، پيامی بود برای همهی مردم آگاه جهان. هم نقل و قول تاريخی او، و هم اظهار تأسفاش مبنی بر سوءبرداشت جوامع اسلامی از آن سخن؛ هر دو، معنا و مفهوم واحدی را میرساندند که خطر بنيادگرايی جدی است! و مهمتر، ابراز تأسف آشکار پاپ در برابر افکار عمومی و در برابر رهبرانی که جز راهانداختن اسلام خيابانی، ظرفيت و دانش تقابل يک بحث منطقیـتئوريک را ندارند؛ نشانگر نوعی شجاعت، واقعبينی و اعتماد به نفس است. واکنشی بود که میخواست دو فعل دانشگاهی و خيابانی را از همديگر تفکيک ساخته و فرهنگ متفاوتی را بهمعرض ديد همگان بگذارد. اگر ما نتوانستيم چنين تفاوتی را دريابيم، مقصر ديگران نيستند. خود را در خويش بهيابيم!
پاپ و سوپاپ اطمينان ـ ۱
پاپ و سوپاپ اطمينان ـ ۲
خردهگيری، بيرون کشيدن يکیـدو مفهوم منفرد از دورن يک گفتار منسجم برای هياهوگری، اصلا هنر نيست! رفتاری است خلاف مدنيت! تأييد و اثبات حقيقتی که جوامع اسلامی، نه تنها هنوز فاقد آن فضا و ظرفيت اوليه برای گفتوگوهاست، بلکه برخلاف ادعاهای رنگارنگ رهبران مذهبی و سياسی، دفاع از دين (در واقع دين)، شکلی از خشونت برای حفظ موقعيتها و جايگاههاست.
اگر دعوا برسر پارهای لغزشهاست، وجود لغزشهای گفتاری، در همه سخنرانیها و مصاحبهها، امریست عادی و طبيعی. اما کسیکه تاحدودی با دستگاه فکری و نظری پاپ آشنايی داشته باشد، میداند که منظور پاپ از مقايسه «رابطه ايمان و خشونت» با «رابطه ايمان و استدلال»، يک مقايسهی فرهنگی است. پاپ ريشه بسياری از اختلافها و برداشتهای متفاوت فلسفی را، ناشی از تفاوتهای فرهنگی میداند. و معتقد است که همين اختلافها، عمدهترين مانع برسر راه گفتوگوی تمدنها هستند. آيا جامعه اسلامی منکر تفاوتهای فرهنگی است؟ چرا حاضر نيستيم بهپذيريم که بخش عمده درگيرها و خونريزیها ناشی از همين تفاوتها بودهاند؟ آيا اصطلاح «خشکه مقدس» و نگاه متفاوتی که بعضی از مسلمانان ايرانی نسبت به دين، جامعه و مردم ارائه میدهند، از اختراعات پاپ است؟
بديهی است که پاپ در سخنرانی دانشگاه رگنزبورگ، مکانی که گروهی از نحبگان فکری و سياسی حضور داشتند، هدفهايی را دنبال میکرد. پاپ هنرمندانه بخشی از تاريخ را که مسکوت مانده بود، با نقل و قولی از مانوئل پالايولوگوس دوم (امپراتور بيزانس) بار ديگر زنده کرد و بر شرايط امروز جهان منطبق ساخت. او با اين اشاره تاريخی، از يکسو گذشتهی جهان مسحيت را به زير نقد گرفت که تحت تأثير فشارهای بیاندازه آنان، تعادل امپراتوری بيزانس (روم شرقی) بههم ريخت و آن جامعه تسليم تهاجم ترکان و بنيادگرايی اسلامی گرديد. موضوع مهمی که روشنفکران جامعه اسلامی کمتر به آن نوجه کردند. و اما از سوی ديگر، پاپ نقل و قول تاريخی خود را از کتاب مناظره تئودور کوری، مناظرهای که ميان مانوئل دوم با يک ايرانی بود، استخراج نمود. او با اين عمل در واقع میخواست بهنحوی به تفاوتهای فرهنگی در جوامع اسلامی اشاره کند و در ارتباط با مسائل روز جهان، در جلوگيری از گسترش بحرانهای روز افزون، غيرمستقيم استدلال میکرد که ايرانيان، اهل گفتوگو هستند.
آيا ارتباطی که اين گزارهها با مفهومی که بيان میکنند، نوعی تازهگی از آن بهمشام نمیرسند؟ ولی چرا ايرانيان قادر نبودهاند جان کلام را به درستی دريابند، يک دليل عمدهاش، هنوز ما تحت تأثير نگرشهای التقاتی هستیم. نگرشی که نسبت به القاعده ـاز اينکه در هر حال مسلمان استـ بيشتر احساس نزديکی میکند تا به پاپ که به جهان مسحيت تعلق دارد. نگرشی که هنوز سرنوشت ملی و منافع ملی ما را با سرنوشت گروههايی گره میزند، که حداقل در ربع قرن گذشته، نه برادری دينیشان (حال با هر مفهومی که میخواهيد ارزيابی کنيد) با ايران قابل اثبات است و نه همراهی سياسیشان.
در هرحال پيام پاپ، پيامی بود برای همهی مردم آگاه جهان. هم نقل و قول تاريخی او، و هم اظهار تأسفاش مبنی بر سوءبرداشت جوامع اسلامی از آن سخن؛ هر دو، معنا و مفهوم واحدی را میرساندند که خطر بنيادگرايی جدی است! و مهمتر، ابراز تأسف آشکار پاپ در برابر افکار عمومی و در برابر رهبرانی که جز راهانداختن اسلام خيابانی، ظرفيت و دانش تقابل يک بحث منطقیـتئوريک را ندارند؛ نشانگر نوعی شجاعت، واقعبينی و اعتماد به نفس است. واکنشی بود که میخواست دو فعل دانشگاهی و خيابانی را از همديگر تفکيک ساخته و فرهنگ متفاوتی را بهمعرض ديد همگان بگذارد. اگر ما نتوانستيم چنين تفاوتی را دريابيم، مقصر ديگران نيستند. خود را در خويش بهيابيم!
پاپ و سوپاپ اطمينان ـ ۱
پاپ و سوپاپ اطمينان ـ ۲
۳ نظر:
حسن جان سلام، هر سه مطلب در موردپاپ بسیار آگاه ساز و جالب بود. اصولا در خود قران آنقدر آیه در تایید همین گفته پاپ هست که نمی دانم چرا مسلمانان خودشان را به کوچه علی چپ می زنند بطور مثال این را که عمه بلوچ نگفته است
الخَير کُلَة فی السيف و تحت ظل السيف و لا تقيم الناس إلا بالسيف.
خیر در شمشیر است و قدرت و عزت در سایه شمشیر بدست می آید با اجازه در بلاگ نیوز لینک دادم
اسدجان، ممنون از بابت لينکی که بلاگنيوز به اين نوشته داد!
در ضمن، موضوع کليدی در يادداشت اخير، انديشه اسلامی است، نه قرآن و دين اسلام! سخن بر سر نوع نگاه و برداشتهايی است که در مقايسه با تحولات جهانی، بسيار کُند و بهسختی دستخوش تغيير و دگرگونی میگردند. به باور من، علت کُندی را هم بايد در فرهنگ حاکم بر اين گروه از کشورها بررسی کرد، نه در قرآن!
سلام.آقای ازنار در يک سخنرانی در باره سخنان پاپگفتند:...هنوز يک مسامان بخاطر اينکه ششصد سال کشور مرا اشغال کردند از من عذر خواهی نکرده...
و من اضافه ميکنم که هيچ مسيحی-ای هم پس از اطلاعيه يک ماه پيش القاعده که گفت از عراق تا اندولس بايد حکومت اسلامی داشته باشند٫به خيابان نريخت و مسلمان کشی نکرد.
درست است٫اين چيزها ربطی به دين ندارد به فرهنگ ارتباط دارد و بس.
ارسال یک نظر