دوشنبه، مرداد ۲۱، ۱۳۸۷
اصل را دريابيم!
مجسمهی شير و خورشيد و شمشير، بعد از سی سال غيبت،
دوبارۀ _و البته بدون خورشيد_ باز گشتند و برجايگاه تاريخی خود
يعنی بر سر درِ مجلس شورای ملی ايران قرار گرفتند.
اين رفتنها و برگشتنهای ناقص، نه تنها يادآور و نشانگر قصههای تلخ تاريخی و سيکلوار ما ايرانيان است، بل و بهسهم خود، بيانگر اغتشاشات ذهنی ما نيز هست. باورتان نمیشود؟ به تاريخ مراجعه کنيد و ببينيد که چگونه همهی رفتارها و اعمال تاريخیای که فرجامشان به دفع يا جذب منتهی میگرديدند، پيش از اينکه مبتنی بر دلايل عقلی و منطقی بوده باشند، يا بر بنيانهای نظری و تئوريک استوار باشند؛ بيشتر، تحت تأثير روحيات و احساسات عمومی _و البته لحظهای_ قرار داشتند! روحياتی که يا تحت تأثير کينهها و عقدههای فرو خورده ولی جاندار و خودترميم، شکل میگرفتند و يا ناشی از نوستالوژيک بودند.
مسئله اين نيست که چرا و به چه دليلی مجسمهها را برگرداندند [نظر شخصیام اين است که کار بسيار نيکويی را انجام دادهاند]، و نمیخواهم بگويم که مسئولين جمهوری اسلامی تحت تأثير نيروهای نوپديد و شکلگيری احساسات ميهنپرستانه در کشور قرار گرفتهاند و از اينطريق میخواهند آن نيروهای تازه پر و بال گرفته را بهخود جلب کنند؛ يا اين عملشان نيز نوعی الگوبرداری از چين است و غيره؛ اما جدا از انگيزهها، اگر قرارست نشانههای ملیمان بر سرِ جاهای خود برگردند، لطفاً آنها را از مضمون تهی نسازيد!
شير و شمشير تنها در زير پرتو و تلألؤی مهرورزی خورشيد که بهنوعی مفهوم مدارايی و مهرورزی ميان قومها و دينهای مختلف را میرساند؛ معنا میيابد! اين معنا زمانی قابل لمس و فهم خواهند شد که بدانيم در منطقه ما، اقوام «بابل»ی، بهعنوان سنبل ناشکيبايی و نامدارايی، حتا زبان خودشان را نمیفهميدند تا چه رسد به اقوام ديگر. قوم آشور، زبانی جز شميشر نمیشناخت و نمیفهميد و قوم سامی، مدارايی را بهمعنای تبعيت و اطاعت بی چون و چرا درک میکرد. در چنين فضايی ميتراييسم، بهعنوان يک الگوی رفتاری [نه آئينی] در مناسبات اجتماعی شکل گرفت و رواج يافت. همان الگويی که پيکره نوين و دگرگونه شده آن در عصر ما، شفافيت است. آئينی که توصيه میکند بهجای باورهای کورکورانه به شعارها و گفتارهای رهبران مذهبی و سياسی، پروژکتورها را بر رفتارهای آنان زوم کنيد. چرا که بدون پروژکتور و بدون خورشيد، جامعه میشود جنگل ملا، که هر کسی فتوای خودش را صادر میکند. کاری که آشوریها، بابلیها و بعدها سامیها انجام دادهاند!
پ.ن: شیرهايی که پس از ۲۹ سال غيبت به سر در مجلس مشروطه بازگردانده شده بودند، بهرغم استقبال رسانهها و شخصيتهای ملی از چنين کاری، متأسفانه تنها دو روز در جايگاه اصلی خود باقی ماندند و روز چهارشنبه (بيست و سوم مرداد) بیهيچ توضيحی دوباره برداشته شدند.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۲ نظر:
حسته نباشی!
مثل اينکه خود شيرها هم عادت نداشتند بدون خورشيد ظاهر گردند. بعد از دو روز بی تابی، مسئولين آنها را دوباره به انبار برگرداندند
دوم،وبلاگت قشنگ و جمع و جور شد و در فايرفوکس هم ديده می شود
محمد
!محمد آقا ممنون از اطلاع رسانی شما
در پانوشت توضيح دادم
ارسال یک نظر