(به بهانهی واگذاری مسئولیت ستاد هماهنگی واکسیناسیون کشور به سرتیپ پاسدار محمدحسین سپهر)
ــ*ــ*ــ*ــ*ــ*ــ
🔸 تجربهی کرونایی ۱۷ ماه گذشته نشان میدهند که روزنامهها و ژورنالیستهای داخل ایران حق هیچگونه پرسش و توضیح و حاشیهنویسی در بارۀ آمار مبتلایان و مرگ و میر ناشی از ویروس کرونا را ندارند. در ۱۷ ماه گذشته، هنوز هیچ نقد جانداری از شیوه گزارشدهی وزارت بهداشت منتشر نشد. همه، همان گزارش کلیشهای را که بخش امنیتی وزارت بهداشت در اختیار رسانهها قرار میدهد، منتشر میکنند.
🔸 پذیرش چنین محدودیتی در درون یک نظام توتالیتاریستی، شاید تا اندازهای قابل توجیه باشد. اما وقتی که میبینیم مطابق آمار جدول زیر دولت دارد آشکارا مردم و حتا خود ژورنالیستها را نادان و ناتوان در امور محاسبهگری و تحلیل آماری تصور میکند؛ آنوقت در ارتباط با سکوتمان یک پرسش کلیدی بسیار مهم و بزرگی در مقابل دیدگانمان قرار میگیردکه: در چه شرایطی روشنفکران در ارتباط با وظایف اجتماعیای که دارند، مسئولیت میپذیرند؟ این پرسش، از این منظر حائز اهمیت است که تداوم سکوت، یعنی بیتفاوتی در ارتباط با وظایف اجتماعی و شهروندی. جامعهای که قادر نباشد به وظایف اجتماعی خود عمل کند، با تغییر نظام نیز هیچ اتفاقی رُخ نخواهد داد. باز شرایط اجتماعی و وضعیت عمومی، همان آش است و همان کاسه!
تحلیل آماری
🔸 برای لحظهای به آمار قسمت راست جدول توجه کنید. در روز ۲۵ فروردین ۱۴۰۰، سخنگوی وزارت بهداشت ایران بدون هیچ توضیح مقدماتی ناگهان اعلام کرد: "تا ظهر امروز ۳۶۱٬۹۵۱ نفر دُز اوّل واکسن، و ۱۰۰٬۶۹۱ نفر دُز دوّم واکسن را زدهاند. این گزارش توهینآمیز را که همه با سکوت از کنار آن گذشتند و یا بنا به اصطلاح عمومی آن توهین را زیر سبیلی رد کردند؛ بدین معنا بود که دولت حداقل بیش از یک ماه سرگرم امور واکسیناسیون در درون کشور بود اما، نیازی نمیدید تا مسئولیت بپذیرد و به مردم گزارش دهد. به گمانم در این رفتار غیرمسئولانه [با عرض پوزش] پیش از اینکه دولت مقصر باشد، بیشتر ملت مسئول و مقصر است. چون که یکی از خاصیتهای سکوت عمومی و لب بستن در برابر خطاهای او، تشویق غیرمستقیم دولت به برخورد طلبکارانه و توهینآمیز است.
🔸 جدا از این موضوع، وقتی وزارت بهداشت وضعیت واکسیناسیون را تا روز ۲۵ فروردین چنین گزارش میدهد که:
(۲۶۱٬۲۶۰ نفر = ۱۰۰٬۶۹۱ نفر دُز دوّم ــ ۳۶۱٬۹۵۱ نفر دُز اوّل)،
🔸 شنونده یا خواننده گزارش بالا چنین استنباط میکند که مابقی افراد (۲۶۱٬۲۶۰ نفر) حداکثر تا ۲۸ روز دیگر دُز دوم واکسن را خواهند زد. به زبانی دیگر، در روز ۲۲ اردیبهشت ماه، جمع عددی کسانی که دُز دوّم واکسن را زدهاند؛ باید ۳۶۱٬۹۵۱ نفر [یعنی مساوی با همان رقم دُز اوّلی که در ۲۵ فروردین ماه گزارش داده بودند] باشد. ولی آیا چنین است؟ ارقام جدول بالا نشان میدهد که بعد از گذشت ۲۸ روز هنوز ۴۲٬۱۵۸ نفر دُز دوّم واکسن را نزدهاند. وزارت بهداشت در بارۀ چنین رقم سازی مسخرهای، کوچکترین توضیحی به افکار عمومی نمیدهد اما میشود فهمید که بهموازات وزارت بهداشت، نهاد دیگری هم مشغول تزریق واکسن است. اینجا دیگر بحث مسائل امنیتی/سیاسی نیست که ما سکوت بکنیم؛ بحث سلامتی جامعه ایران است، بحث وظیفهشناسی است که همه ما باید بهگونهای پاسدار سلامت جامعه باشیم.
🔸 اما نکته دوّم، دولت میتواند مثل همیشه طلبکارانه مدعی گردد که از روز ۲۵ فروردین ماه بهطور مرتب گزارش آمار تزریق واکسیناسیون را در اختیار ملت قرار دادیم. ما هم میپذیریم که سخنگوی وزارت بهداشت از روز ۲۶ فروردین روزانه بهطور مرتب گزارش داد. اما جدول بالا نشان میدهد که آن آمارها بقدری کیلویی است که رعایت چهار هفته فاصله میان دُز اوّل و دوّم، بههیچوجهی مشخص نیستند. مثلن وقتی در روز ۲۶ فروردین ۳۲۰۹ نفر دُز اوّل واکسن روسی یا چینی را میزنند، چهار هفته بعد باید همین تعداد واکسن دُز دوّم را بزنند نه بیش از سه برابر آن یعنی ۱۱٬۰۱۲ نفر. در این وسط معلوم نیست آن ۷٬۸۰۳ نفر اضافی از کجا آمدهاند؟ آیا آنها در روز ۲۶ فروردین ماه واکسن زده بودند ولی آمارشان در گزارش دخالت داده نشد و چرا؟ یا این تعداد اضافی جزو آن ۴۲٬۱۵۸ نفری بودند که دُز دوّم واکسنشان به تأخیر افتاده بود؟ اگر چنین باشد _که فکر نمیکنم_ وزارت بهداشت برخلاف قوانین تعیین شده توسط سازمان جهانی بهداشت دارد رفتار میکند. مطابق این قانون، چهار هفته بعد از دُز اول واکسنهای چینی، روسی، سوئدی/انگلیسی، دُز دوّم را تزریق میکنند؛ و شش هفته بعد از استفاده از دُز اوّل واکسنهای بیونتک آلمانی و فایزر و مُدرنای آمریکایی، واکسن دُز دوّم تزریق میگردد.
هدف از گزارشدهی
🔸 چرا ما صبحها پیش از خروج از خانه، گزارشهای مختلف خبری راه و ترافیک و وضعیت هوا را چک میکنیم؟ چرا دولت چنین گزارشهایی را روزانه از طریق نهادهای وابسته به خود [مثلن پلیس راه، هواشناسی و غیره] تهیه و تنظیم میکند و در کوتاهترین زمان ممکن، در اختیار عموم مردم میگذارد؟
🔸 همه، پاسخ چنین پرسشی را نیک میدانند حتا کودکان. دولت با چنین سرویسدهی ساده اما دقیق، تلاش میکند تا با همراهی و کمک مردم بتواند امنیت و سلامت روانی و جسمی جامعه را تأمین و تضمین کند. همین سرویسدهی ساده سالانه کلی از بار سنگین هزینههای اقتصادی/درمانی/اجتماعی را از دوش دولت برمیدارد.
🔸 امروز قریب به اتفاق دولتها به این نتیجه رسیدند که تا اطلاع ثانوی، پخش گزارش مبتلان به کرونا و گزارش واکسیناسیون، شبیه گزارش راه و جاده و هوا، یک مسئله جدی و ضروری است و باید روزانه چندین مرتبه از رسانههای کشور پخش گردد.
🔸 اما از آنجایی که دولتمردان ایرانی بخاطر "اسلام عزیز" بر سر هر موضوع سادهای مثل کودکانی که عادت به دروغ گفتن دارند؛ شروع کردهاند به رقمسازی دروغین برای واکسیناسیون. این شیوه برخورد بهسهم خود نشان میدهد که دولتمردان نادان اسلامی، هنوز تفاوت محتوایی و متضاد میان دو گزارش (گزارش تعداد مبتلایان در ایران را با گزارش تعداد افرادی که واکسینه شدهاند) را نمیفهمد. مثلن در باره گزارش روزانهی ابتلاء به کرونا، از آنجایی که مردم نسبت به دولت بیاعتماد هستند، هر آماری را که دولت ارائه میداد، مردم بنا به سلیقه و ذوق خود آنرا ضربدر سه یا پنج میکردند تا بتوانند رقم واقعی مبتلایان به کرونا را تصور کنند. این اتفاق به لحاظ روانشناسی اجتماعی این حُسن را داشت که اکثریت قریب به اتفاق مردم متوسل به روش سختگیرانه خودمواظبتی گردند. مسافرتها را کانسل کردند، فاصلهها را رعایت میکردند و ماسک میزدند. اما موضوع گزارش دروغین واکسیناسیون، برعکس گزارش مبتلایان، یک مسئلهی خاص خطرناکی است که میتواند به فاجعهی بسیار بزرگی منتهی گردد. بهعنوان مثال، یک شهرستان کوچکی را در نظر بگیرید که وزارت بهداشت تا این لحظه به ۱۵۰ نفر دُز اوّل واکسن را میزند ولی، در گزارشهای روزانه خود اعلام میکند که ۱۵۰۰ نفر واکسینه شدهاند. توی پرانتز اضافه کنم که تعداد اعضای خانواده آن ۱۵۰ نفر، دستکم ۷۵۰ نفر هستند. این افراد در برخوردهای شفاهی روزانه یا از طریق شبکههای اجتماعی به دیگران اطلاع میدهند که یکی از اعضای خانوادهشان دُز اوّل واکسن را زده است. این حجم اطلاعرسانی که غیرمستقیم گزارش دروغ واکسیناسیون را واقعی جلوه خواهد داد؛ بهسهم خود، علت مؤثر و تحریککنندهای میگردد در شل کردن شیوهی سختگیرانه خودکنترلی. دیگر مردم بهطور اتوماتیک فاصلهها را به آن صورتی که ضروریست، رعایت نخواهند کرد. نتیجه این شُل گرفتنها زمانی مشخص خواهد شد که دستکم نیمی از مردم شهر مبتلا به ویروس انگلیسی یا هندی میگردند و دولت برای جلوگیری از گسترش بیماری مجبورست کل شهر را قرنطینه کند.
🔸 ظاهرن دولت با گماردن سردار سپاه در رأس ستاد واکسیناسیون، نشان داد که نه تنها علاقهای به ارائه گزارش واقعی ندارد بلکه، یک معضل بهداشتی/میکروبی را که باید ویرولوگها آن را مدیریت و برنامهریزی کنند، سپردند به دست سپاه. اینجاست که پای پذیرش مسئولیت اجتماعی به میان میآید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر