موج تازه ای از خشونت های وحشيانه و غير انسانی، سراسر خاک عراق را فراگرفته است و هرچه به روز برگزاری انتخابات (يکشنبه هفته آينده) نزديکتر می شويم، بر تعداد بمب های انفجاری، عمليات تخريبی شهری، ترور شخصيت های سياسی و مذهبی اضافه ميگردند و به همان نسبت نيز، آمار مجروحان، مصدومين و کشته شدگان رو به افزايش اند.
اوج گيری تنفر و انتقامجويی های کور، تعصب آميز و قبيله ای، تا بدان حدّ و مرحله ای رسيده اند که از هم اکنون، نه تنها رئيس هيئت انتخاباتی سازمان ملل متحد در عراق، انتخابات هفته آينده را در کشور دلهره آور خواند بلکه اياد علاوی، نخست وزير عراق اذعان نمود تدابيری را که تا اين لحظه دولت براساس امکانات و توانايی هايش تدارک ديده و اتخاذ کرده، در جلوگيری از حملات پی در پی شورشيان، بهيچوجه کافی نبوده اند و از اين نظر، تأمين امنيت کامل شهروندان عراقی در روز انتخابات، غير قابل تضمين و غير ممکن است.
انتخابات و تدوين و تصويب قوانينی که بتواند زندگی پُرهرج و مرج و نابسامان کنونی را در عراق، به شيوه ای منطقی، خردمندانه و دموکراتيک سامان دهد، از جمله حقوق اوليه مردم و يکی از مهمترين مطالبات ملت است. هيچ انسان خردمندی هم با چنين خواستی مخالفت نخواهد کرد اما، پرسش مهم و کليدی اين است که اگر همين انتخابات، بستر تفرقه ها و جنگهای داخلی را در خاک عراق بگشايد، آيا به ضد همه آن اهداف منطقی و دلسوزانه ای که مسئولان دولت موقت انتظار داشته و آرزو می کنند، مبدل نمی گردد؟ آيا سخنان اياد علاوی، اين معنا را نمی رساند که مردم، در روز انتخابات، دانسته و داوطلبانه بسوی قربانگاه ها بروند؟ اگر نمی شود امنيت شهروندان را تأمين کرد، پس علت چيست که در برگزاری انتخابات آن همه سرسختی و لجاجت نشان ميدهند؟
پيش از اين در مقاله «تعويق انتخابات عراق، گامی است به جلو!» ، توضيح دادم که مسئله برگزاری يا عدم برگزاری انتخابات را تا سطح موضوعات غير اخلاقی چون حيثيت قبيله ای تنزل داده و دو طرف منازعه، خواسته يا ناخواسته، شرايطی را مهيا ساختند که از چند جهت، نه تنها حرمت، ارزش و اعتبار انسان و انسانيت آشکارا ناديده گرفته می شوند، بلکه بازی با جان انسانهای بی گناه و گستراندن تور مرگ برسر راه زنان و کودکان معصوم، هم اکنون به امری عادی، پيش پا افتاده و روزمره تبديل شده اند.
شرايط کنونی عراق را، سه عامل اساسی و مهمی چون تعصبات مذهبی ـ قبيله ای، نقش و دخالت همسايگان با هدف تغيير يا حفظ توازن قوای سياسی در منطقه و عدم توجه و پايبندی تعدادی از عناصر مهم دولت موقت به دموکراسی، آزادی و احترام و رعايت حقوق مردم، رقم می زنند. اما بعضی از دلسوزان ظاهر انديش و ساده نگر، بجای توجه به مؤلفه های فوق، مسئوليت اين فجايع را به گردن دولت آمريکا می اندازند. در واقع استدلال آنان در همسويی با نظرات عناصر غرض ورز و مداخله گر منطقه، تنها می تواند يک معنا را برساند که مردم عراق و ديگر مردم منطقه، صلاحيت و لياقت حکومتی بهتر از حکومت هايی نظير صدام حسين ها را نداشته و ندارند.
بديهی است که تنها با پی ريزی و استقرار يک نظام منتخب و پاسخگو، می شود سد محکمی را در برابر و عليه همه بی نظمی های موجود ايجاد کرد. استقرار چنين نظامی هم منوط به برگزاری انتخابات و حضور گسترده و آزاد مردم است. اما، دشمنان ملت عراق شرايطی را بر مردم و دولت موقت تحميل کرده اند که برگزاری انتخابات، بيش از هر چيز به علتی که می تواند توهم مردم را در عراق، در منطقه و حتی درجهان دامن بزدند، مبدل گرديد. از طرف ديگر، پيچيدگی ها و درهم ريختگی های سياسی و اجتماعی تا بدان سطح رسيده است که مخالفت با برگزاری انتخابات، مخرج مشترک بسياری از گروهها و احزاب، اعم از دوستداران و دشمنان مردم عراق را تشکيل ميدهد. تفکيک و فهم نظرات آنها در شرايط کنونی نه ممکنست و نه زمان چنين اجازه ای را ميدهد.
اگرچه دوستداران مردم عراق تا آنجا که لازم و ضروری بودند، نظرات خويش را ارائه دادند ولی، شواهد امر نشان ميدهند که دولت موقت انتخابات را برگزار خواهد کرد. آيا چنين انتخابی می تواند به ثبات سياسی کشور کمک کند؟ مدافعان حقوق مردم عراق، به اين پرسش پاسخی منفی ميدهند و اعتقاد دارند که تعجيل در برگزاری انتخابات، به علتی برای توجيه حضور زرقاوی ها و رشد و گسترش تروريسم در آينده ميگردند. از طرف ديگر، دولت با تعويق انتخابات به مردم نشان خواهد داد که تا چه اندازه نسبت به تأمين امنيت شهروندان حساس است و در ارتباط با حفظ جان انسانها احساس مسئوليت خواهد کرد. سطحی نگری محض است هرگاه دولتمردان عراقی بيانديشند که هرگونه عقب نشينی، در شرايط کنونی بمعنای پيروزی سياست های جنايتکارانه زرقاوی ها است. تعويق انتخابات، نه تنها بمعنای احترام به احزاب و مردم سنی مذهب و ميزانی برای اثبات پايبندی مسئولين به دموکراسی است، بلکه آنها در عمل نشان خواهند داد که از همين ابتداء، بهيچوجه خواهان شکل گيری خط گسلی ميان مردم و حاکميت نوبنياد در عراق نيستند. اگر چنين مفهومی بطور دقيق و از زوايای مختلف و مدافع حقوق انسانها بخوبی درک شوند، به اين نتيجه هم خواهند رسيد که تعجيل در برگزاری انتخابات، معنايی جز بازی با جان انسانها و بی تفاوتی در برابر خون هايی که بر زمين ريخته می شوند را در اذهان تداعی نمی کنند. و اين پرسش است که پاسخ آن، وظيفه همه ما است: بازی با جان انسان ها تا کی و تا کجا؟
اظهار نظر چند عراقی:
طارق الانی، هيت:
در شهری که ما زندگی می کنيم، مردم دلايل زيادی برای رای ندادن دارند. يکی از آنها امنيت است. مردم می ترسند که مراکز رای دهی بمب گذاری شوند. دليل ديگر اين است که مردم فکر نمی کنند که نتيجه ای از رای دادن به دست بياورند...
در اين شهر نشانه ای از انتخابات به چشم نمی خورد، پوسترهای انتخاباتی ديده نمی شود و کسی از انتخابات سخن نمی گويد، جلسه و تبليغاتی هم انجام نمی شود، حتی به طور خصوصی. وضعيت اينجا هم مثل شهرهای ديگر بد است، چيزهای اساسی مثل بنزين گير نمی آيد. بيشتر مردم شغل های خود را از دست داده اند. غارت و دزدی بسيار زياد است.
جلال، مهندس معماری از بغداد، ۶۵ ساله:
ما در محله خودمان رأی نمی دهيم، چون در محله ما بيشتر اهالی سنی هستند و هيچکس رأی نمی دهد، ما هم نمی خواهيم جلوی چشم آنها رأی بدهيم. برای رأی دادن بايد به محلات شيعی نشين برويم مثلا به کاظمين يا کراده.
روی در و ديوار خيابانها پوسترها و شعارهای تبليغاتی ديده می شود. همه دارند به نوعی برای انتخابات آماده می شوند، اما در محله ما از اين هيجان هيچ خبری نيست.
از افرادی که کانديدا هستند خبر نداريم، فقط چند ليست انتخاباتی در دست مردم هست که می توان به طور جمعی به تعدادی نماينده با يک طرز تفکر خاص رأی داد. هر ليستی يک اسم يا يک شعار دارد. مثلا ليست مراجع شيعه علامت آن شمع است. ليست چپی ها هم هست که اسم آن "اتحاد خلق" است.
راديو و تلويزيون برای انتخابات به طور کلی تبليغ می کنند و نه برای کانديدهای مشخص. گروه ها با استفاده از روزنامه های خود تبليغ می کنند. فعلا در بغداد بيشتر از ۱۷۰ روزنامه در می آيد.
ام حيدر، زن خانه دار در بغداد، ۳۶ ساله، مادر سه بچه:
اينجا همه نگران هستند که محل رأی گيری مورد حمله قرار گيرد. مردم از رفتن به خيابان و شرکت در انتخابات خوف دارند. شوهرم حتما يک جوری رأی می دهد، اما من بچه ها را چکار کنم؟ نه می توانم با خودم ببرم و نه دلم می آيد آنها را تنها در خانه بگذارم. معلوم است که دلم می خواهد رأی بدهم، اما نمی دانم به کدام مرکز اخذ رأی بروم که امن تر باشد.
ما هنوز نمی دانيم چه کسانی کانديدا هستند. راديو و تلويزيون مدام مردم را به شرکت در انتخابات تشويق می کنند، اما نمی گويند به کی بايد رأی بدهيم. هيچ کس جرأت ندارد، نمايندگی خود را اعلام کند. فقط ليست های گروهی شناخته شده است. همه می گويند بايد صبر کنيد و نزديک انتخابات اسامی کانديداها اعلام خواهد شد.
برگرفته از سايت بی بی سی
درهمين زمينه:
نامزدی که جرأت معرفی خود را ندارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر