پنجشنبه، شهریور ۲۰، ۱۳۸۲

يادی از يازدهم سپتامبر

عکس از سايت بی.بی.سی
امروز، مصادف است با دومين سالگرد واقعه 11سپتامبر. حادثه ای که همچنان توجه جهانيان را بخود مشغول داشته و درباره علت آن کتابها و مقالات بی شماری نوشته اند و آن را سرآغاز فرآيندی ميدانند که به جهانی شدن معنای تازه ای داده است. با توجه به تجاربی که طی اين دو سال کسب کرده ايم، به اين ماجرای دلخراش و تأسفبار چگونه بايد نگريست؟ آيا می توانيم خود را در چهارچوب تعريفی که يورگن هابرماس ارائه داد، محدود سازيم: «که اين روز، تنش ميان جامعه ی عرفی و سکولار از يک سو و مذهب از سوی ديگر را، به شکل و شيوه ای متفاوت به انفجار کشيد»؟ [1] آيا می توانيم آن واکنش نفرت انگيز را ناشی از احساس حقارتی بدانيم که تحت تأثير مدرن سازی شتاب آميز و بی پايه، چنين وحشيانه و غير انسانی خود را بروز داده است؟ و خلاصه اينکه می شود حدس و گمانه زد که اين نحوه از برخوردها، از ذات و ماهيت ايدئولوژی های ستيزنده و مهاجمی که جز خود، همه را مستحق مرگ می بيند، نشأت می گيرند؟
بنظر من، با پاسخ های تئوريک، قادر به حل معمّا نخواهيم بود. وقتی ما با يکسری رفتارها و کردارهای غير روشمند و غيرقانونی ( منظور قوانينی است که خودشان بدان پايبند باشند) روبرو هستيم، چگونه می توانيم اعمال آنان را اندازه بگيريم و بعد هم تحليل کنيم؟ آنچه قابل اندازه گيريست، تعدادی گروههای مختلفی که شيفتگان بازيهای بی قاعده اند. البته منظور عاملان اين حادثه نيستند که بدليل تعصبات مذهبی، بحران روحی و يا تحت تأثير عوامل مختلف به اين گروهها می پيوندند، بلکه بحث بر سر بازيگران اصلی و منافع آنهاست. اينها يادگارهای برجای مانده از گذشته نيستند، بلکه در زمان ما زندگی می کنند و همه قواعد حقوقی، سياسی و فرهنگی را هم خوب می شناسند. اما بقاء و ارتزاق آنان، بسته به وجود بحرانهای مداوم و ادامه و گسترش آنهاست. برای آنها، هيچ چيز مقدس تر از تجارت نيست. منافع ملی يا دينی را بر اساس ميزان درآمدی که کسب می کنند می سنجند. به همين دليل تا آخرين لحظات حضور صدام، با او روابط تجاری دارند و بمحض سقوط او، کاروان قاچاق زيارت عتبات را راه می اندازند.
بطور مشخص در همين واقعه، انگيزه ای که موجب آن جنايت گرديد، يا دلايلی که ابتدا برای آن می تراشيدند، امروز به نتايجی منجر شدند، که بهيچوجه با همديگر سازگاری نشان نمی دهند. آنچه که تا قبل از يازده سپتامبر، «وهابی» را به دشمنی عليه شيعه و يا بالعکس، تشويق می کرد، بعد از يازده سپتامبر، به شريکی متحد و وفادار مبدل ساخت که در کنار يکديگر می توانند در «شرکت سهامی اسلامی» منطقه سرمايه گذاری کنند. چنين روندی تنها می تواند بيانگر يک موضوع باشند که ايدئولوژی يا دين، وسيله ای است در خدمت به مقاصدی که آنها ( در واقع رهبران اين گروهها) تعيين می کنند يا در نظر دارند. به عبارت ديگر، دين آنها، عين سياست شان است. و از اين نمونه ها در تاريخ اسلامی بسيارند.
رئيس جمهور خاتمی می گويد: «سياست مسلمانان، يا امر سياسی در جهان اسلام، خودکامگی بی مهار بود که همواره نيز کوشيد تا چهره زشت خود را در پوشش عاطفه برانگيز ديانت بپوشاند». [2] چرا؟ اين خودکامگی بی مهار در سراسر تاريخ اسلامی، نمی تواند امری تصادفی باشند. بنظر دو عامل سياسی و فقهی در اينگونه رفتارها دخيلند:
مادامیکه پيامبر اسلام مجبور به مهاجرت نگرديده بود، سخنانش، زير عنوان آيات مکّی، در چهارچوب برادری، همکاری و تساهل دور می زدند. ولی هنگامی که ساکن مدينه گرديد، امر قدرت، تسخير مکّه، دشمنان خدا و رسول، و مرگ آنان، محور همه مباحث شدند. اين سياست بقدری آشکار بود که قبل از تسخير مکه، در ميان ياران او، بين انصار ( اهالی مدينه) و مهاجرين (آنانی که از مکه گريخته بودن) بر سر کسب سهم بيشتر در قدرت، دشمنی و اختلاف انکار ناپذيری بوجود آمد.
بحث بر سر اتخاذ سياست ستيزنده نيست و شايد اين روش را متناسب باشرايط آن زمان و مهاجرتی که بر محمد تحميل کرده بودند، امری طبيعی بدانيم؛ بلکه موضوع اصلی بر سر شکل گيری فلسفه ايست که نمی تواند حقانيت و عدالت دينی را، بدون وجود دشمنان اثبات کند. اما از آنجائيکه دشمن نمی تواند در زمانها و مکانهای مختلف وجودی ثابت و دائمی داشته باشد، خود دين سيال گشت تا دست رهبران دينی، برای اعلام جهاد و صدور فتاوی عليه ديگران باز بماند. دين سيال، نيازمند فقهی سيال است و برهمين اساس، تعامل و همزيستی با سايرين، بر مبنای «مصلحت» اسلامی شکل می گيرند تا روزی که روزنه ای گشوده شود، و از آن زمان، با نقل يک آراء ( از آنجايی که آرای فقهی تماماً معتبرند، بمقتضای زمان و نيازهای روزانه، موضوعی که قبلاً قابل پذيرش نبود، دوباره تأئيد می گردند) همه آنان به صحنه های ملی يا جهانی پرتاب می شوند.
اينها همه نشانه هايی است که آينده ای ناميمون را همچنان نويد می دهند. برای رفع اين خطرها که جامعه جهانی را بنابودی نکشند، چه بايد کرد؟
_____________
[1] سايت ايران – امروز، 23 مهرماه 1380
[2] همشهری، دوم تيرماه 1375

هیچ نظری موجود نیست: