آقای خامنهای امروز (چهارشنبه) اعلام کرد که دو دولت ايران و آمريکا در ارتباط با بحران کشور عراق، مذاکره خواهند کرد. اين تصميم عقلايی بعد سیسال جدايی و دشمنی، منطقیترين و مثبتترين پاسخی بود که رهبر جمهوری اسلامی به درخواست کتبی دولت آمريکا داده است.
اما قبول مذاکره، هنوز نيم گامیست از نخستين گام! مهم آن است که چه کسی از جانب دولت ايران، در پشت ميز مذاکره خواهد نشست. مطابق قانون و عرف ديپلماسی، چنين وظيفهای را وزير امورخارجه يا يکی از نمايندگان آن وزارتخانه برعهده خواهند گرفت. ولی تجربه اجلاس شرمالشيخ نشان میدهد که ديدگاه و تمايل امثال آقای متکی، هنوز گريز از مذاکره و تعامل است. وقتی شالودۀ تفکر انسانی را «جنگ با دشمن به هر قيمت و در هر شرايطی» تشکيل میدهد؛ بديهی است که مذاکره برای آنها، معنايی جز يک تاکتيک تبليغیـسياسی نخواهد داشت. او اگر اهل تعامل بود [اميدوارم نگوئيد دستور داشت و چنين عذری بدتر از گناهست] هرگز اجلاس شرمالشيخ را به اميد خوردن بستنی در سيبری ترک نمیکرد.
ما در عصری زندگی میکنيم که گفتوگو و تعامل، جزء اصلی و جدايیناپذير باور انسانهای صلحطلب است. به زبانی ديگر، صلحخواهی يعنی داشتن آمادگی ذهنی و روحی برای مذاکره و روبهرو شدن با «شر»! جدا از اين تعريف، حتا اگر بخواهيم بدون کموکاست تحليل نيروهای افراطی درون حکومت را بپذيريم که حضور آمريکا يعنی «شر»؛ باز تجربه پنجاه سال گذشته نشان میدهند که توسل به جنگ و خصومت، راه حل دفع شر نيست. کسی که اين واقعيتها را بداند و بپذيرد؛ کسی که درسهای کشور ويتنام را، که درسهای ارزشمندی بودند به خاطر دارد؛ کسی که مطمئن است شعلهور شدن آتش جنگهای داخلی در عراق، بدون تعارف، مستقيمن منافع و امنيت ملی ما را بخطر خواهد انداخت و کشور ما را به آتش خواهد کشيد؛ با آمادگی و انعطاف بيشتری برسر ميز مذاکره خواهد رفت.
از اين منظر، اگر ميان تفکری که تصميم به مذاکره گرفت با تفکر فردی که بعنوان سفير برسر ميز مذاکره حاضر میگردد، تطابقی وجود نداشته باشند؛ نه تنها نتيجه مطلوبی حاصل نخواهد شد، بلکه از هم اکنون بايد در انتظار برداشتها و تصاويری باشيم که چهره ناخوشايندی از کشور ما را به افکار عمومی جهان نشان خواهند داد.
اما قبول مذاکره، هنوز نيم گامیست از نخستين گام! مهم آن است که چه کسی از جانب دولت ايران، در پشت ميز مذاکره خواهد نشست. مطابق قانون و عرف ديپلماسی، چنين وظيفهای را وزير امورخارجه يا يکی از نمايندگان آن وزارتخانه برعهده خواهند گرفت. ولی تجربه اجلاس شرمالشيخ نشان میدهد که ديدگاه و تمايل امثال آقای متکی، هنوز گريز از مذاکره و تعامل است. وقتی شالودۀ تفکر انسانی را «جنگ با دشمن به هر قيمت و در هر شرايطی» تشکيل میدهد؛ بديهی است که مذاکره برای آنها، معنايی جز يک تاکتيک تبليغیـسياسی نخواهد داشت. او اگر اهل تعامل بود [اميدوارم نگوئيد دستور داشت و چنين عذری بدتر از گناهست] هرگز اجلاس شرمالشيخ را به اميد خوردن بستنی در سيبری ترک نمیکرد.
ما در عصری زندگی میکنيم که گفتوگو و تعامل، جزء اصلی و جدايیناپذير باور انسانهای صلحطلب است. به زبانی ديگر، صلحخواهی يعنی داشتن آمادگی ذهنی و روحی برای مذاکره و روبهرو شدن با «شر»! جدا از اين تعريف، حتا اگر بخواهيم بدون کموکاست تحليل نيروهای افراطی درون حکومت را بپذيريم که حضور آمريکا يعنی «شر»؛ باز تجربه پنجاه سال گذشته نشان میدهند که توسل به جنگ و خصومت، راه حل دفع شر نيست. کسی که اين واقعيتها را بداند و بپذيرد؛ کسی که درسهای کشور ويتنام را، که درسهای ارزشمندی بودند به خاطر دارد؛ کسی که مطمئن است شعلهور شدن آتش جنگهای داخلی در عراق، بدون تعارف، مستقيمن منافع و امنيت ملی ما را بخطر خواهد انداخت و کشور ما را به آتش خواهد کشيد؛ با آمادگی و انعطاف بيشتری برسر ميز مذاکره خواهد رفت.
از اين منظر، اگر ميان تفکری که تصميم به مذاکره گرفت با تفکر فردی که بعنوان سفير برسر ميز مذاکره حاضر میگردد، تطابقی وجود نداشته باشند؛ نه تنها نتيجه مطلوبی حاصل نخواهد شد، بلکه از هم اکنون بايد در انتظار برداشتها و تصاويری باشيم که چهره ناخوشايندی از کشور ما را به افکار عمومی جهان نشان خواهند داد.
۱ نظر:
در شرایطی که حضور حتی انتزاعی آمریکا در ایران به انبساط هر چه بیشتر فضای سیاسی منبقظ کنونی منجر خواهد شد رضایت آقای خامنه ای به چه معناست !
ارسال یک نظر