🔸 در خدمت به تقویت حافظهی تاریخی در ارتباط با رویدادهایی که این روزها گروهی با استفاده از امکانات دولتی، تصمیم به نابودی دختران نوجوان سراسر کشور گرفتهاند؛ نخست دو پرسش ساده از جامعهی بازنشستگان آموزش و پرورش دارم: آیا بخاطر دارید در چه روزهایی از سال ۵۷ وارد صف اعتراضی یکپارچه و سراسری جامعهی فرهنگیان ایران شده بودید؟
🔸 کسی که آلزایمر نگرفته باشد به احتمال زیاد بخاطر دارد که نخست در روز هشتم مهر ماه معلمان «کرمانشاه»
دست به اعتصاب زدند، و در حمایت از آنها در روزهای ۱۱ و ۱۲ و ۱۳ مهر ماه ۵۷ [که آخرین روز آن برابر بود با «روز
معلم» در ایران]، جامعه سراسری فرهنگیان ابتداء در مقابل ادارههای آموزش و پرورش شهرستانها اجتماع و
سخنرانی کردند و سپس، دست به راهپیمایی زدند.
🔸 دلیل و انگیزه واقعی چنین اجتماعی چه بود؟ من بر این باورم که از دریچه نگاه انسانی، پاسخ به این پرسش و
یادآوری آن اعتراض سراسری در شرایط کنونی که دانشآموزان نوجوان ما در مدارس فاقد امنیت جانی هستند؛ از
جهتهای مختلفی الزامی است. در آن روزها همهی کسانی که شاهد روند انقلاب در سراسر کشور بودهاند، نیک
میدانند که اجتماع فرهنگیان در مهر ماه سال ۵۷، نشانی از مسئولیتپذیری انسانی/ اجتماعی این طبقه در آن
بُرهه بحرانی بود و دلیل «تأمینی» داشت. آنها بجای آلوده کردن خود به شعارهای «زنده باد ...» و «مرده باد ...»،
عرصهی تازهای را باز کردند و از دولت وقت [شریف امامی] خواستند که وظیفهی عاجل او در شرایط کنونی تأمین
امنیت مدارس و دانش آموزان سراسر کشور است. مادامی که دولت تضمین واقعی و اجرایی ندهد که در مقابل
یورش نظامیان به مدارس ایستادگی خواهد کرد؛ اجتماع فرهنگیان در جلوی آموزش و پرورش تداوم خواهد داشت.
این شیوه برخورد آگاهانهی فرهنگیان که بخاطر دفاع از انسانیت و دفاع از ثروتهای آینده ملی اعتصاب و اعتراض
کرده بودند؛ قشرهای مختلف جامعه را که بیتوجه یا بیخبر بودند به یورش نظامیان به یکی از مدارس کرمانشاه
و کُشتن چند دانشآموز در اوائل مهر ماه، بیدار و هوشیار کرد و زمینهای را برای حمایت عمومی از فرهنگیان مهیّا
نمود.
🔸 غرض از این یادآوری شیرین بدین معنا نیست که میخواهم طبقه معلمان را که یک طبقهی اجتماعی تأثیرگذار
در درون جامعه هستند، در جایگاه ویژهای قرار دهم و مدال افتخار به گردن آنان آویزان کنم. اگر آن رفتار آگاهانه
بود [که یادآوری بالا نیز تأکید میکند که آگاهانه بود]، آنها مسئولیتی که در برابر اجتماع و آیندهگان داشتند،
وظیفه خود را انجام دادند. اما مسئله کلیدی در لحظهی حاضر این است که آن «رفتار آگاهانه» در ظرف زمان
کنونی نمیگنجد. کسی که مدعی میگردد که از منظر انسانی/اجتماعی نمیتواند در برابر یورش نظامیان به
یک مدرسه سکوت کند؛ چگونه در برابر جنایت وحشتناک سیستمی و سازماندهی شده سکوت میکند؟
مگر این که سازمان معلمان بازنشسته استدلال کنند که معنا و ارزش معنوی انسانیت، مسئولیت اجتماعی و
غیره در شرایط کنونی از پایه تغییر کرده است. آیا مفهوم انسانیت، همیاری و به لحاظ تجربی پیشکسوت،
در ایران امروز تغییر کرده است؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر