سه‌شنبه، بهمن ۲۸، ۱۳۸۲

سرانجام فيل، موش زائيد


بعد از آن همه هياهو، سرانجام رئيس جمهور با صدور بيانيه ای و بخاطر حفظ آبروی نظام اسلامی، همه را دعوت به شرکت در انتخابات کردند. 

 
تا اين لحظه، بخشی از رفتارها و برخوردهای اصلاح طلبان دولتی، خصوصاً تاکتيک های دو جانبه ای که در دفاع از کرباسچی يا لقمانيان ارائه داده اند، به دلايل مختلف و از جمله به دليل وجود جنجالهای سياسی و دامن زدن به مسائل جانبی، نيات واقعی آنان در پس پرده ای از ابهام پنهان مانده اند و کمتر در معرض قضاوت افکار عمومی قرار گرفته اند. ولی در چهار سال گذشته، حداقل مردم با دو تاکتيک آنان آشنايی کامل دارند:
1 ـ تاکتيک های فرصت سوز. با اين هدف که بجای حل يک موضوع مشخص و مورد مطالبه ی عمومی، با برجسته سازی مسائل فرعی و دامن زدن يک جنگ زرگری تمام عيار جناحی، اصل قضيه را به روزها و هفته های آينده ارجاع ميدادند تا سرانجام، آن قضايا از خاطر مردم محو گردند و موضوع به فراموشی سپرده شوند.
2 ـ تاکتيک های توجيهی ـ ترويجی. بدين معنی که گروهی وظيفه توجيه عملکرد اصلاح طلبان را برعهده می گرفتند و آنقدر در روزنامه می نوشتند با اين اميد که «علم بر مردم مشتبه» شود که اين جماعت، تنها و پيگيرترين مدافع حقوق مردمند. بطور مثال به اين قسمت از مصاحبه حجاريان توجه کنيد: «درست است که اصلاح طلبان اشتباهاتی داشتند؛ ولی کسی نمی گويد که آنها به مردم خيانت کرده اند؛ می گويند؟». متأسفانه خبرنگار نپرسيد که ما کاری به خيانت نداريم ولی بهتر است توضيح دهيد که اين عمل اصلاح طلبان، يعنی بی اعتبار کردن مجلس و اعتبار دادن به نهادی زايد و طفيلی تا سطح قانونگذار را چگونه توجيه و نامگذاری می کنيد؟
از فردای بيست و دوم بهمن، در هر کوی و برزنی جار زدند که رهبری پيشاپيش، برای خنثی کردن نظرات خاتمی، خطبه های نماز جمعه را می خواند. به اين خبر توجه کنيد: «يك فرد مطلع با بيان مطلب فوق به روزنت امروز گفت: رئيس جمهور در سخنان خود مردم را به مشاركت گسترده در انتخابات دعوت نكرد زيرا بنا دارد در باره انتخابات و اوضاع پيش آمده مطالبي را با مردم در ميان بگذارد». و خلاصه انتظار بپايان رسيد و رئيس جمهور با صدور بيانيه ای، برخلاف تمايلات اصلاح طلبان دولتی و گفته های آن «فرد مطلع» نشان داد که سرانجام فيل زايمان کرد و موش زائيد! مبارک است انشاءالله!
**********


ناگفته نماند که خاتمی، بارها در خطابی عمومی گفت: نبايد منتظر قهرمان بود! امروز، بعد از صدور اين بيانيه، لازمست تا بارديگر پرسيده شوند که مخاطبين واقعی او چه کسانی بودند؟ در باور عمومی، او هيچ وقت قهرمان نبود و طبيعتاً کسی انتظار کارهای خارق العاده را از او نداشت. يادم است که همان زمان روزنامه ها نوشتند که آرای مردم بنفع خاتمی، نه از حُب علی، بلکه از بغض معاويه بودند. يعنی در همان سال هفتاد وشش، آرای مردم بطور شرطی به نفع او در صندوق ها ريخته شدند و تازه، در دور دوم هم شاهد بوديم که نزديک به پانزده ميليون نفر، در انتخابات شرکت نداشتند. استدلال عمومی روشن، و مبتنی بر يک اصل عام يا قاعده کلی و بسيار هم شفاف تر از شعارهايی بودند که آن زمان خاتمی در تبليغات انتخاباتی رياست جمهوری، درباره شفافيت و قانونيت می گفت يا می نوشت. تفکر حاکم برجامعه چنين بود: اولاً، آن کسی را که ولی فقيه تعيين و به جامعه معرفی می کند، مسلماً نمی تواند منتخب مردم باشند؛ ثانياً، با حمايت از خاتمی قصد داشتند تا نوعی از گفتار را که منطبق با مطالبات عمومی است، در درون ساختار قدرت رايج سازند.
اگر مردم ديروز، به اندازه نوک سوزنی از او انتظار می داشتند که در نقش يک قهرمان ظاهر شود، حتماً امروز هم به خيابانها می ريختند. ديديم که چنين نشد و اگر آن شور [انتخابات 76 ] و اين سکوت را با هم مقايسه کنيم، مشخص خواهد شد که محاسبات مردم، دقيقاً برپايه عقلانيت استوارند. عقلانيتی که محصول بيست و پنج سال تجربيات تلخ و ناگواری است که هيچ يک از آحاد ملت خواهان تکرارش نيست.
اصلاح طلبان، سکوت معنادار مردم را خوب نفهميدند و يا شايد هم تعمداً خود را به نفهمی می زنند. حرف مردم در اين عرصه روشن است: در حکومت اسلامی، ساختارها بگونه ای طرحی شده اند که حرکت اصلاحی از بيرون قدرت، تقريباً غير ممکن است. شما آراء و حمايت مردم را برای انجام تحول از درون طلب کرديد اما، در شش سال گذشته، حتی يکبار هم پاسخگوی مردم نبوده ايد! برخلاف ادعای اوليه، از نظام مند کردن و اصلاح ساختار نظام، با دامن زدن به جنجالهای سياسی غير ضروری، تعمداً فرار ميکرديد. حتی عملکرد کميسيون اصل 90 شما هم، پيش از اينکه معنای حقوقی داشته باشند و يا پيش از آنکه به موضوع آزادی و تأمين امنيت شهروندان مربوط شوند، بيش تر مفهوم «جريان سازی» و بهره برداری ابزاری عليه باند ديگر را در دستگاه قدرت ميرساند. و ... .
امروز رئيس جمهور با صدور بيانيه خود، بار ديگر به برادران اصلاح طلب فهماند:
اولاً، از من انتظار نداشته باشيد تا بعنوان يک ليدر اصلاح طلب و در دفاع از حقوق شما، عليه ولايت فقيه بپا خيزم؛
ثانياً، دفاع و پافشاری من در باره رقابتی آزادانه و عادلانه و قانونی بودن انتخابات، هرگز بمعنای زيرپا نهادن منافع کاست روحانيت نبوده اند؛
ثالثاً، دفاع از نظام، وظيفه همه ماست و نظام اسلامی هم بدون روحانيت و حاکميت او معنايی نخواهد داشت.
اميدوارم تا از اين برخورد شفاف و قانونمند رئيس جمهور، برادران اصلاح طلب درسی منطقی بگيرند. يا حداقل اين نکته را بياموزند که در اتحاد با کدام گروهها و نيروهای اجتماعی، منافع شان تأمين خواهد گرديد. ضروزيست نکته ای را بعنوان ختم کلام اضافه کنم: اگر چه رئيس جمهور نسبت به شما بی وفايی نشان داد، اما جا دارد که گفته شود او در سپاسگزاری از وفاداری شما، برای اولين بار بجای نماز شکسته، در بيانيه خود و در دفاع از اصلاح طلبان، جمله ای را ناقص و شکسته بيان کرد تا نسبت به شما ستمی نکرده باشد: «آنچه نگران کننده است اين که [اصلاح طلبان سبب شدند تا] قيموميت جای نظارت را بگيرد».

هیچ نظری موجود نیست: