شعلههای شورشهای کارتونی، آرامـآرام در حال فروکش و خاموشی است. اکنون بايد تنور واقعبينی را گرم و روشن نگهداشت. آستينها را بالا زد، شکلهای مختلف واکنشها را مجددا وزن و دستهبندی نمود، مضامين آن را بررسيد و انواع انگيزهها را از پس آن بيرون کشيد؛ و از اين خميرمايه، دوباره و با فراست چانه گرفت و سپس کلوچهها و نانقندیهای تازه را در تنور فرايند جهانی شدن پخت و عرضه کرد.
بديهی است اولين و مهمترين معضل و مانعی که برسر راه رسيدن به واقعبينی قرار گرفتهاند، سيستم نگرشهاست. نگاههايی که شورشهای کارتونی را، از همان آغاز، عرشی و آرمانی میبينند. در يکماه گذشته، مهمترين تلاش اکثريت رسانههای غربی و شرقی، جهت واحدی را دنبال میکردند و آن ارجاع اصل ماجرا، به محدوده و حوزه بينشی بود. نتايج چنين تحليل و قضاوتی، پيشاپيش روشن است: بنيادگرايان مخرب و صهيونيستهای توطئهگر.
سادهانگاری محض است که اگر همه کاسهها و کوزهها را يکجا، برسر ناشکيبايیها و تعصبهای کورکورانه مسلمانان بشکنيم. و يا آن را توطئهای از قبل طراحی شده، توسط اسرائيلیها تحليل کنيم. واقعا، فهم موضوعی که اصل ماجرا را، شکلگرفته از عوامل و اجزاء پيدا و پنهانی میداند، آنقدرها پيچيده نيست. از اين منظر، متُدلوژی برخورد، چگونگی شيوه شناسايی و منطق ارائه استدلالی که ماجرای کارتونی را چند سويه مینگرد و تحليل میکند، حائز اهميت بسياری است.
در اين ماجرا و در نخستين نگاه، ناخواسته پرسشی در برابرمان شکل میگيرد که آيا واقعا اساس و هدف طغيانها دفاع از باورها و ارزشهای اسلامی بود؟ اگر پاسخ مثبت است، آنوقت فهم و دانستن يک نکته الزامیست که چرا تمدن اسلامی و رهبران و نظامهای اجتماعی مولود آن، آفرينشهای فرهنگی خويش را تنها از طريق شورشها، آتشزدنها و انفجارها عرضه میکنند؟ و از سوی ديگر، دومين نکته مورد بررسی و تأمل، دامنه و تأثير چنين عملکردی است. اگرچه مخاطبين چنين نمايشی، در ظاهر جهانيان بودند ولی، هدف رهبران و سازماندهندگان اين بلوا، بيش از همه، تأثيرگذاری بر ساختار روانی مردم منطقه بود.
اگر چندی پيش و در «يک خاطره و يک پرسش» طرح کردم که چرا و چگونه در اين هياهو ناگهان، مرز و ارض و ارز، هموند و همپوش يکديگر میگردند و از اين ترکيب، پديده نوينی شکل میگيرد که از جهات مختلف، يعنی به لحاظ سابقه تاريخی، موضوعيت، شکل حرکت و انگيزه سياسیای که در پس آن پنهانند؛ بنظر داستانی است تازه و برگرفته از نگاه و شرايطی خاص؛ بیدليل نبود. چرا که هدف سازماندهندگان اثبات نظريهای است که تشديد و گسترش بحران در محيط اسلامی، بستری را مهيا خواهد ساخت تا تودههای بیشکل مسلمانان بطرف رهبرانی چون «بنلادن» جلب و جذب شوند. بر همين اساس، برنامهريزی و سرمايهگذاری آنان دلايلی داشت که مردم منطقه، تحت تأثير حوادث عراق و افغانستان، بطور يکسان مفروضات خويش را از اين حادثه خواهند گرفت و ناخواسته به نتايجی خواهند رسيد که: تقويت و دفاع از رهبران و حکومتهای فعلی را، الزامی بهبينند.
تأثير شورشهای کارتونی ـ ۲
تأثير شورشهای کارتونی ـ ۳
بديهی است اولين و مهمترين معضل و مانعی که برسر راه رسيدن به واقعبينی قرار گرفتهاند، سيستم نگرشهاست. نگاههايی که شورشهای کارتونی را، از همان آغاز، عرشی و آرمانی میبينند. در يکماه گذشته، مهمترين تلاش اکثريت رسانههای غربی و شرقی، جهت واحدی را دنبال میکردند و آن ارجاع اصل ماجرا، به محدوده و حوزه بينشی بود. نتايج چنين تحليل و قضاوتی، پيشاپيش روشن است: بنيادگرايان مخرب و صهيونيستهای توطئهگر.
سادهانگاری محض است که اگر همه کاسهها و کوزهها را يکجا، برسر ناشکيبايیها و تعصبهای کورکورانه مسلمانان بشکنيم. و يا آن را توطئهای از قبل طراحی شده، توسط اسرائيلیها تحليل کنيم. واقعا، فهم موضوعی که اصل ماجرا را، شکلگرفته از عوامل و اجزاء پيدا و پنهانی میداند، آنقدرها پيچيده نيست. از اين منظر، متُدلوژی برخورد، چگونگی شيوه شناسايی و منطق ارائه استدلالی که ماجرای کارتونی را چند سويه مینگرد و تحليل میکند، حائز اهميت بسياری است.
در اين ماجرا و در نخستين نگاه، ناخواسته پرسشی در برابرمان شکل میگيرد که آيا واقعا اساس و هدف طغيانها دفاع از باورها و ارزشهای اسلامی بود؟ اگر پاسخ مثبت است، آنوقت فهم و دانستن يک نکته الزامیست که چرا تمدن اسلامی و رهبران و نظامهای اجتماعی مولود آن، آفرينشهای فرهنگی خويش را تنها از طريق شورشها، آتشزدنها و انفجارها عرضه میکنند؟ و از سوی ديگر، دومين نکته مورد بررسی و تأمل، دامنه و تأثير چنين عملکردی است. اگرچه مخاطبين چنين نمايشی، در ظاهر جهانيان بودند ولی، هدف رهبران و سازماندهندگان اين بلوا، بيش از همه، تأثيرگذاری بر ساختار روانی مردم منطقه بود.
اگر چندی پيش و در «يک خاطره و يک پرسش» طرح کردم که چرا و چگونه در اين هياهو ناگهان، مرز و ارض و ارز، هموند و همپوش يکديگر میگردند و از اين ترکيب، پديده نوينی شکل میگيرد که از جهات مختلف، يعنی به لحاظ سابقه تاريخی، موضوعيت، شکل حرکت و انگيزه سياسیای که در پس آن پنهانند؛ بنظر داستانی است تازه و برگرفته از نگاه و شرايطی خاص؛ بیدليل نبود. چرا که هدف سازماندهندگان اثبات نظريهای است که تشديد و گسترش بحران در محيط اسلامی، بستری را مهيا خواهد ساخت تا تودههای بیشکل مسلمانان بطرف رهبرانی چون «بنلادن» جلب و جذب شوند. بر همين اساس، برنامهريزی و سرمايهگذاری آنان دلايلی داشت که مردم منطقه، تحت تأثير حوادث عراق و افغانستان، بطور يکسان مفروضات خويش را از اين حادثه خواهند گرفت و ناخواسته به نتايجی خواهند رسيد که: تقويت و دفاع از رهبران و حکومتهای فعلی را، الزامی بهبينند.
تأثير شورشهای کارتونی ـ ۲
تأثير شورشهای کارتونی ـ ۳
۴ نظر:
سلام.آدم نا آگاه احساساتی است و زود تحت تاثیر قرار میگیرد و با اینکه معصومتر از دیگران است مظلومتر هم هست و بهای سنگینتری راهم می پردازد
در بلاگ نیوز لینک داده شد . شاد باشید
مطالب شما مورد توجه بنده قرار گرفت. از آنها لذت و استفاده بردم.
مخصوصا مطلب جبهه دوستان و دشمنان.
پیوند شما به سفرنامه الکترونیک اضافه شد.
قابل توجه دوستانی که سياست های غرب، خصوصآ امريکا رو در قبال ايران، دنبال می کنند..... گزارشی از يک موسسه ی امريکايی اينجا هست که خوندنش خالی از لطف که نيست ؛ هیچی ؛ خیلیم جالبه....البته این نظر رو قبلا هم تحلیلگرای نفت ایران ارائه دادن ولی به جرم ایرانی بودن!!! مورد توجه قرار نگرفت، تا اینکه خود امریکا گاف داد.... برای اطلاع از تحلیل مراجعه شود بهhttp://www.baztab.com/news/35159.php
ارسال یک نظر