یکشنبه، مرداد ۱۵، ۱۳۸۵
بشنو و باور مکُن!
جان پسر، گوش به هر خر مکن
هرکه بگفت قتل، تو مکرر مکن
حرف ز اکبـــــر مزن و شر مکن
قول حکومت رو تو ابتر مکن
گریه مکن چهره خود تر مکن ـ بشنو باور مکن!
مملکت ما شده امن و امان
صدارتش، کرسی صاحب زمان
کور و کچل جمع شده در پارلمان
ارزش علم و هنر هست یکتومان
لال بشو بیخودی زر زر مکن ـ بشنو و باور مکن!
هر که دهد مرگ خودش را شتاب
يعنی نخواندنست حساب و کتاب
آنچه عيان است نده تو پيچ و تاب
اکبری بر زندگی بگرفت عتاب
حق بپذیر، شکوه دگر سر مکن ـ بشنو و باور مکن!
جان پسر! حساب شرعی همهجا هست حصاب
فقيه براين اصل کند انتصاب
قاضی شرع گفت، حدود و نصاب
روزه قبول است تو مکن اعتصاب!
غذا بخور، تجربه را باز مکرر مکن ـ بشنو و باور مکن!
* ـ کپیرايت، دستبرد و دخل و تصرف در شعر «بشنو و باور مکن» ميرزاده عشقی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر