شنبه، اسفند ۱۲، ۱۳۸۵

وبلاگ‌ها و آمار گيری سرپايی ـ ۱

راه‌حل‌های سرپايی، درمان‌های سرپايی و در يک کلام استراتژی‌های سرپايی، بدون اغراق و تا اين لحظه، تنها راهکارهايی هستند که نهادهای دولتی و مسئولين امور، در پاسخ به نيازهای عمومی ارائه داده‌اند و می‌دهند. معمولن درمان‌های سرپايی نيز، به دليل خاصيت رفع و رجوعی که دارند، با آمار و ارقام بی‌گانه‌اند. و يا اگر می‌بينيم آمار و ارقامی ارائه می‌دهند، اين آمارها، در انطباق با همان سياست سرپا‌‌ـ‌درمانی، برگرفته از آمار گيری‌های سرپايی است!
اين‌که چرا نمی‌توان به داده‌های آماری در ايران اعتمادی داشت، داستانی است طولانی و علت‌های مختلف و متفاوتی دارد از جمله: ناهمآهنگی ميان زيرساخت‌ها و نهادها و مهم‌تر، فرهنگی که نهاد سازی را به شيوه قبيله‌ای، خويشاوندی و هزارفاميل به‌گونه‌ای گسترش داده است که در اين مکانيسم، امکان برقراری تناسب منطقی ميان امور مديريت‌ها، تخصص‌ها و جايگاه‌ها، به‌هيچ‌وجه ممکن و مقدور نيست. در نتيجه نهادهای شکل گرفته از آن‌جايی که خصلتن کارگزار و سرویس‌ده نيستند، آمار و ارقام را هم برنمی‌تابند.
اين بحث مختص به نظام کنونی نيست! در نظام پيش از انقلاب نيز، ما با چنين مشکلی مواجه بوديم. يک نمونه مشخص آن، مثال واردات گندم در سال ۱۳۵۵ است. به نظر شما، يک پژوهش‌گر اقتصادی، چگونه می‌تواند از درون جدول آماری را که در پائين همين صفحه آمده است، ميزان دقيق واردات گندم را در آن سال برآورد کند و يا در مقايسه با سال‌های پيشين، نرخ رشد و سطح توليد داخلی را مشخص سازد؟ ۸۰۰ هزارتُن اختلاف ميان شش نهاد ذی‌ربط، اختلاف ناچيزی نيست؟ البته منظور واقعی از اين مثال، اثبات «اين‌همانی» و مشابهت ميان دو نظام مختلف نيست، بل‌که هدف نشان‌دادن رشد قارچ مانند سيستم بورکراسی در ايران و عدم مسئوليت‌پذيری و همآهنگی ميان سازمان‌ها و نهادهای مختلف و هم‌سو است.
آمار واردات گندم در سال 1355
گزارش سازمان گمرک ايران ـــــــــــــــــــــــ 405 هزار تُن
گزارش سازمان غلّه ايران ــــــــــــــــــــــــــ 532 هزار تُن
گزارش سازمان حفظ نباتات ــــــــــــــــــــــــ874 هزار تُن
سازمان کشتی رانی ملی ـــــــــــــــــــــــــ458 هزار تُن
سازمان بنادر و کشتی‌رانی ــــــــــــــــــــــــ829 هزار تُن
شورای بين‌الملل گندم ــــــــــــــــــــــــــــــ 1200 هزارتُن
معدل آمار واردات گندم ــــــــــــــــــــــــــــــ 716 هزار تُن
اختلاف آماری ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 800 هزار تُن

شايد تنها نهاد پی‌گير در ايران که نسبت به آمار حساسيت فوق‌العاده‌ای دارد و با وسواس خاصی ريزترين مسائل را دنبال کرده و چه‌بسا، کارهای تحقيقی‌‌ـ‌ميدانی مختلفی انجام می‌دهد، وزارت اطلاعات باشد. اما آمار و تحقيقات آن‌ها [به‌جز يکی‌‌ـ‌دو نمونه که از جنبش شادمانی سراسری و در ارتباط با پیروزی فوتبال و آن‌هم غير مستقيم و به‌صورت مصاحبه‌ها ارائه گرديد]، غيرقابل انتشار است. ‌البته و از آن‌جايی که اين نهاد امنيتی‌ـ‌اطلاعاتی ارزش و خاصيت تأثيرگذاری آمار و ارقام را در زمانه ما به‌طور دقيق می‌داند؛ به‌سهم خود، مانع فعاليت انواع مؤسسات خصوصی آمارگيری در ايران نيز می‌گردد. از اين منظر، ما چگونه می‌توانيم حداقل برآورد آماری را [به‌عنوان مواد اوليه يک پژوهش علمی] نسبت به پاره‌ای واکنش‌ها (مثلا جنگ) تهيه نموده و در اختيار عموم قرار دهيم؟

۱ نظر:

ناشناس گفت...

سلام.چه سوآل سختی!!
البته در همه جای دنيا کم و بيش،در آمار ها دخل و تصرف ميکنند،ولی خوب ما در خيلی از چيز ها شماره يک هستيم،آمار هم بايد يکی از همانها باشد.