برخلاف استنباطی که از مفهوم آمار داريم، در آمارگيریهای سرپايی، کميّت، نقش کليدی را بازی نمیکند. روش کار، نمونهبرداری است. مصداق همان ضربالمثل فارسی که میگويد: انگشت نمک است و خروار هم نمک! يعنی کشف کيفتها و نامرغوبيتها!
در واقع منظور از آمارگيری سرپايی، فهم و بررسی در باره يکسری از موضوعات و مقولات کليدی درون جامعه است، که در ظاهر و در ارتباطهای روزمره، نمیتوان آنها را بهسادگی کشف کرد. چگونه؟ يک نمونهاش، گزارشی است که يکی از گزارشگران مجله «ايران فردا» [اگر اشتباه نکنم] تقريبن هفتـهشت سال پيش تهيه نموده بود. موضوع گزارش و تحقيق، سنجش درجه حساسيت عمومی، در برابر غارت ثروتهای ملی است.
وی، با طرح يک داستان غيرواقعی که در جستوجوی مترجم زبان انگليسی است، توجه بسياری را بهخود جلب میکند. او ضمن صحبت، توضيح میدهد که افراد خارجی، خريدار اجناس عتيقه هستند و میخواهند از اينطريق، بخشی از ثروتهای ملیمان را از کشور خارج کنند. اما متقاضيان، ششدانگ حواسشان روی مبلغ دور میزد که روزانه، چقدر دستمزد میدهند. وقتی هم شنيدند روزی صد دلار مزد میگيرند، همه پاسخ مثبت دادند.
اگر بدانيد که در بين متقاضيان، افرادی نيز حضور داشتند که پدرانشان، روزانه ميليونها تومان درآمد دارند؛ آن وقت، به اين نتيجه خواهيد رسيد که بیتفاوتی نسبت به ثروتهای ملی، يکی از معضلهای مهم و عمومی است. و برخلاف بسياری از ديدگاهها و دادهها، که چنين معضلی را ناشی از فقر و تنگدستی میدانستند؛ آن روزنامهنگار، با آمارگيری سرپايی خود نشان داد که اين بیتفاوتی عام و وحشتناک، تنها در چارچوب مسائل فرهنگی قابل بحث و بررسیاند! وانگهی، اگر چند نمونه از اين نوع آمارها را در کنار هم بچينيد، ممکن است به نتايج تازهتر و شگفتتری هم دست يافت که ميان سطح درآمدها و موقعيتهای اجتماعی و جايگاه سياسی با فرهنگ، تفاوتهای فاحشی مشاهده میگردند.
هم نمونهها مختلفاند و هم روش آمارگيری متنوع است. اما کسی که دغدغه اصلیاش معضلات حقوقی، فرهنگی و ساختار بسيار پيچيده و تودرتوی اجتماعیست و در اين زمينههای میانديشيد؛ همين نمونه، نشانگر بسياری از موضوعات خرد و کلان درون جامعه است. مادامیکه سايهی سنتِ گرانجانِ پوشيدهگويی، برجامعه و بر روی شانههای مردماش سنگينی میکند؛ تنها و با اتکاء به روش آمارگيری سرپايی است که میشود روحيات و تمايلات واقعی اطرافيان را تصوير ساخت و شناخت دقيقی کسب نمود.
در واقع منظور از آمارگيری سرپايی، فهم و بررسی در باره يکسری از موضوعات و مقولات کليدی درون جامعه است، که در ظاهر و در ارتباطهای روزمره، نمیتوان آنها را بهسادگی کشف کرد. چگونه؟ يک نمونهاش، گزارشی است که يکی از گزارشگران مجله «ايران فردا» [اگر اشتباه نکنم] تقريبن هفتـهشت سال پيش تهيه نموده بود. موضوع گزارش و تحقيق، سنجش درجه حساسيت عمومی، در برابر غارت ثروتهای ملی است.
وی، با طرح يک داستان غيرواقعی که در جستوجوی مترجم زبان انگليسی است، توجه بسياری را بهخود جلب میکند. او ضمن صحبت، توضيح میدهد که افراد خارجی، خريدار اجناس عتيقه هستند و میخواهند از اينطريق، بخشی از ثروتهای ملیمان را از کشور خارج کنند. اما متقاضيان، ششدانگ حواسشان روی مبلغ دور میزد که روزانه، چقدر دستمزد میدهند. وقتی هم شنيدند روزی صد دلار مزد میگيرند، همه پاسخ مثبت دادند.
اگر بدانيد که در بين متقاضيان، افرادی نيز حضور داشتند که پدرانشان، روزانه ميليونها تومان درآمد دارند؛ آن وقت، به اين نتيجه خواهيد رسيد که بیتفاوتی نسبت به ثروتهای ملی، يکی از معضلهای مهم و عمومی است. و برخلاف بسياری از ديدگاهها و دادهها، که چنين معضلی را ناشی از فقر و تنگدستی میدانستند؛ آن روزنامهنگار، با آمارگيری سرپايی خود نشان داد که اين بیتفاوتی عام و وحشتناک، تنها در چارچوب مسائل فرهنگی قابل بحث و بررسیاند! وانگهی، اگر چند نمونه از اين نوع آمارها را در کنار هم بچينيد، ممکن است به نتايج تازهتر و شگفتتری هم دست يافت که ميان سطح درآمدها و موقعيتهای اجتماعی و جايگاه سياسی با فرهنگ، تفاوتهای فاحشی مشاهده میگردند.
هم نمونهها مختلفاند و هم روش آمارگيری متنوع است. اما کسی که دغدغه اصلیاش معضلات حقوقی، فرهنگی و ساختار بسيار پيچيده و تودرتوی اجتماعیست و در اين زمينههای میانديشيد؛ همين نمونه، نشانگر بسياری از موضوعات خرد و کلان درون جامعه است. مادامیکه سايهی سنتِ گرانجانِ پوشيدهگويی، برجامعه و بر روی شانههای مردماش سنگينی میکند؛ تنها و با اتکاء به روش آمارگيری سرپايی است که میشود روحيات و تمايلات واقعی اطرافيان را تصوير ساخت و شناخت دقيقی کسب نمود.
۱ نظر:
سلام.اين ديگه خيلی خوب بود.حالا نميدانم چرا همين ملت در برابر فيلم سيصد قيام کرده اند؟خرجی نداره و ميشه با هاش ادای روشنفکر ها را در آورد؟و شب هم با سرافرازی خوابيد؟[نیشخند]
ارسال یک نظر