اولين روز سال نو، مصادف است با حضور رئيس جمهور ايران در جلسه شورای
امنيت. در نتيجه بهار هستهای، بار ديگر سوژه اصلی و داغ سال نو خواهد بود.
سوژهای که هم محور پيامهای نوروزی مسئولين امور را شکل میدهد، و هم
نقل مجالس ديد و بازديدهای نوروزی است. اما اگر قراست سنت «ديدار»ها را،
با هستهای بودن بهار گره بهزنيم؛ پرسش کليدی اين است که بايد از کجا آغاز کرد؟
میگويند زمانه را چو نکو بنگری، همه پند است! مردی که مفهوم ديد و بازديدهای صلحآميز نوروزی را، به اين دليل که برگرفته از سنت «مجوسيان» است، برنمیتابد؛ مردی که آيندهی سرنوشت مردم و دين و نظام سياسی را در دشمنی با آمريکا، و يا دقيقتر، با جنگ گره زده است؛ مردی که دشمن شادیها و زيبايیهاست و بی توجه به طبيعت و سرشت بهار، خواهان بهار «هستهای» است؛
در آغاز سال جديد و به تبعيت از گردش زمانه و زندگی، مجبورست در هتلی که آکنده از صدای دلنشين «فرانک سيناترا» و ترانهی زيبای «نيويورک نيويورک»ست، اقامت کند. مجبورست رسمن متقاضی شرکت در اجلاسی باشد که با پاره کردن مصوبه آن، میخواست اعتبار حقوقی و بينالمللیاش را ناديده بگيرد و خدشهار سازد. مجبورست در کنارِ سفره هفتسينی بنشيند که بيشتر رنگ و بوی آمريکايی دارد. رئيس جمهور ايران در خاک آمريکا، و در کنار همين سفره بظاهر سنتی، که فقط سماق و سنجدش را از ايران باخود برده است، در پيام نوروزیاش خواهد گفت: يا مُقلّبالقلوب وَالابصار!
آيا واقعن قلب رئيس جمهور ايران با ديدن و رؤيت (ابصار) بعضی از واقعيتهای جهان کنونی، برای لحظهای ديگرگون خواهد شد؟ آيا اين دل هم میتواند همسو با تپش ميلياردها دلی که خواهان صلح جهانیست، فقط برای لحظهای بتپد و به زندگی و انسان عشق بورزد؟ خودفريبی بد دردی است اگر چنين آرزويی را طالب باشيم!
آقای احمدینژاد ممکن است در حوزه روابط خصوصی و دوستانه، انسانی خوب و دوست داشتنی باشد. اما، با توجه به عمق يقينی که او نسبت به صحت باورهای خود دارد، با ديدن يکسری واقعيتهای پيرامونی، بُعد عصبيت و شورشیاش بيشتر عريان خواهد شد. او نماينده جريانیست که آشکارا نشان داد که خواهان ديدن واقعيتهای پيرامونی نیست. آنانی که تا حدودی با فرهنگ و زبان بنيادگرايی [نه بنيادگرايان] آشنايی دارند، معنای دعای «يا مُقلّبالقلوب وَالابصار»اش را بهآسانی درک میکنند که يعنی: خدايا تو خود از چشمهای ما در برابر واقعيتهای تأثيرگذار، مواظبت کن!
با اين وجود، گويا بدبختی در ايران فراتر از آن چيزیست که در بالا آمده است. مردم ما نيز سالهاست که عادت کردهاند تا چشمهایشان را در برابر واقعيتهای جهانی ببندند. اگر چنين است، و اگر ما هم با دگرخواهی و بهبود در زندگی بيگانه شدهايم؛ پس، پيشاپيش میشود حدس زد که سوژههای داغ ديد و بازديدهای نوروزی، از هم اکنون، رنگ و بوی جوکهای مبتذل را بهخود خواهند گرفت.
۴ نظر:
چاپ اسکناس پنج هزار تومانی به نقش هسته ای در ایران اهداف بلند مدت نظام را دور نمایی روشن میبخشد . در این گیر و دار حضور آقای احمدی نزاد در اجلاس شورای امنیت چه مفهومی می تواند داشته باشد ؟
نوروزتان شاد باد، دلتان به نور امید آزادی ایران روشن باد و زندگی به کامتان شیرین باد.
ایدون باد
!سلام آشيل عزيز
سياست شتر، مرغ پلنگی همین است دیگر عزيز :)
کتايون عزيز!
متقابلا ! من هم به سهم خود بهترين ها و دلنشين ترين را در سال جدید برايتان آرزومندم
موفق باشيد
ارسال یک نظر