جمعه، فروردین ۳۰، ۱۳۸۷

انشاء ابتدايی؛ صلح مهم‌تر است يا حقوق بشر؟



گاهی وقت‌ها احساس می‌کنم که يک‌جانبه‌نگری نهاد جهانی « گزارش‌گران بدون مرز» به‌گونه‌ای است که در برخورد با بعضی از مسائل پيچيده جهانی، يک‌سری از مفاهيم کليدی و مرزهای مضمونی آن‌ها را تا سطح مرزهای جغرافيايی تنزل می‌دهند و آن‌را از اساس ناديده می‌گيرند.
يک نمونه مهم و برجسته آن در اين روزها: گزارشگران بدون مرز خواهان تحریم سياسی مراسم افتتاحیه المپیک از سوی دولت‌مردان همه‌ی کشورهای آزاد جهان شدند؛ کمپين گسترده‌ای را در اين زمينه به راه انداختند؛ تعدادی از فعالان اين سازمان از جمله دبير اول آن، در مراسم افروختن مشعل صلح، با تی‌شرت‌های سياهی که عکس ٥ دستبند متصل به‌هم را نشان می‌داد و زير آن نوشته شده بود «تحريم پکن ٢٠٠٨»، با عبور از سد ماموران امنيتی و به هنگام سخنرانی «لیو کی» رییس کميته المپیک چین در ميدان المپیای يونان، برای لحظاتی برگزاری مراسم را متوقف ساختند؛ و خلاصه، برسر راه عبور مشعل صلح، اخلال نمودند و در خاموشی آن سهيم شدند. آيا می‌توان اين قبيل اعمال را در خدمت به صلح، حقوق بشر و احترام به حقوق انسان‌ها پذيرفت؟
نخست بگويم که اين نهاد «بدون مرز» در اين مورد مشخص، وارد يک بازی سياسی‌ پيچيده‌ای گرديد که معنايش جز خط‌و‌مرز کشيدن ميان تمايل دولت‌های مختلف و حمايت يک‌جانبه از يک گروه عليه گروه ديگر نيست. اگر چنين مسابقه‌ای را در آرژانتين يا برزيل برگزار می‌کردند، آيا اين سازمان چنين برنامه‌هايی را تدارک می‌ديد؟ تجربه نشان می‌دهد که اولين‌بار است سازمان گزارش‌گران بدون مرز، چنين تدارکات بزرگی را در کارنامه خود ثبت می‌کند. يعنی در عمل نشان می‌دهد که مقولۀ «بدون مرز» [حداقل در اين مورد مشخص]، پيش از اين‌که توصيف‌گر واقعيت‌های سياسی در جهان امروز باشد، بيش‌تر، بروز نوعی احساسِ سياسی است. احساسی که با تمرکز يک‌جانبه روی بی‌توجه‌ای دولت چين به مسائل حقوق بشری، احساسات ميهن‌دوستان چينی و همين‌طور احساسات ميهن‌دوستان يونانی را ناديده می‌گيرد و زيرپا می‌گذارد.
اميدوارم اين‌گونه تداعی نگردد که نوشته حاضر مخالف اعتراض به عمل‌کردهای ضد حقوق بشری دولت چين، يا از آن طرف، می‌خواهد استقلال يک نهاد بين‌المللی را از اساس ناديده بگيرد و مورد شک و ترديد قرار دهد. نه! مسئله صلح‌خواهی و دفاع از حقوق بشر خيلی مهم‌تر از اين حرف‌ها است. در اين مورد مشخص، ما با يک مقوله کليدی و بسيار ظريفی به‌نام «همسويی»، هم از اين‌سو و هم از آن‌سو، روبه‌رو‌ايم. خواست اکثريت قريب به‌اتفاق مردم چين در برگزاری المپيک، همسو و منطبق است با خواست دولت. اين همسويی فقط و فقط يک معنا دارد: ميهن‌دوستی! آيا تا اين لحظه کسی توانسته در جهان ثابت کند که ميهن‌دوستی خلاف ليبراليسم و صلح‌دوستی است؟ اتفاقاً چينی‌ها غير از اين هدف ديگری ندارند و می‌خواهند با استفاده از اهرم المپيک، دگربار، دگردوستی و صلح‌دوستی خود را به جهانيان ثابت کنند. اما گزارش‌گران بدون مرز، به‌جای دقت و تأمل در باره مضمون همسويی و آتش اشتياق همگانی که اين چنين شعله‌ورست؛ در خاموش کردن آن شعله، با تبتی‌های همراه شدند. يعنی در عمل، ناسيوناليست دين‌مدار مدافع جنگ را بر ميهن‌دوستان صلح‌خواه ترجيح دادند.
متأسفانه محاسبه بسيار غلط دولت چين، مانعی بر سر عبور مشعل صلح از خاک ايران گرديد. اگر مشعل صلح را از خاک ايران عبور می‌دادند، من يکی مطمئن بودم که ايرانيان ميهن‌دوست برخلاف انتظار مخالفان اين حرکت، اولين و بزرگ‌ترين مشوق حاملان مشعل می‌شدند. اگر چنين اتفاقی روی می‌داد، آيا بدين معنا بود که ما نسبت به مسئله صلح يا حقوق بشر در جهان بی‌تفاوتيم؟ يا برعکس، مردم ما با بهره‌گيری از اين فرصت پيش‌آمده، به جهانيان ثابت می‌کردند که ما مردم صلح‌خواهی هستيم. اعمال منفی دولت‌مردان را به‌حساب مردم ايران نگذاريد! ديدن اين نکته‌های ظريف نه تنها برای همه‌ی دوست‌داران و مدافعان صلح و حقوق بشر اجباری است بل‌که، همه ما ناچاريم حقيقت ديگری را هم بپذيريم که دفاع از صلح و ترويج فرهنگ صلح‌خواهی در جهان، تا چه اندازه دشوار و پيچيده است.
عدم توجه به پيچيده‌گی‌ها، در عمل انسان‌ها يا نهادهای طرف‌دار صلح را گرفتار تناقض خواهد کرد. چرا اين همه روی صلح تکيه می‌کنم؟ بدين علت که رعايت همه‌جانبه‌ی حقوق بشر و حتا آزادی و دمکراسی زمانی ميسر و ممکن می‌گردد که پايه‌ها و ستون‌های اصلی زندگی صلح‌آميز در جهان را، از هر نظر مستحکم کرده باشيم. البته بيان چنين سخنی بدين معنا نيست که اين مقولات از هم تفکيک‌پذيرند، يا همه‌ی حرکت‌ها را پيشاپيش، بخاطر رسيدن به يک صلح واقعی تعطيل کنيم. اما وقتی می‌بينيم نهادی اولويت‌ها را وارونه جلوه می‌دهد و معتقد است: اگر آتش المپيک [بعنوان سنبل صلح] مقدس است، حقوق بشر از آن مقدس‌تر است؛ چنين نهادی، هنوز مسئله پيچيدگی‌ها را به‌درستی لمس نکرده است. وانگهی، کسی که دغدغه واقعی‌اش حقوق بشر است، در مورد چين بايد بسيار حساب شده و دست به عصا راه برود. چرا که با برهم خوردن توازن سياسی در آن کشور، دست‌کم، صد ميليون مهاجر چينی به‌طرف اروپا راه خواهند افتاد. چنين اتفاقی يعنی جنگ! به زبان عاميانه، يعنی برای تميزکردن ابرو، چشم را کور کردن!

هیچ نظری موجود نیست: