دوشنبه، خرداد ۲۸، ۱۳۸۶
آرزو میکنم که مغز مسئولين تکانی بخورد نه تهران!
مهمترين موضوع مورد مبادله ميان مردم در سه ساعت گذشته،
اثبات و ارتباط دادن زلزله قم با گسلهای موجود و متفاوت در تهران
است و میگويند به احتمال زياد، پس لرزههای مداوم
[تا اين لحظه 19 پس لرزه] میتوانند گسلهای تهران را تحريک و
فعالشان سازند. اين تبادل و بهزعم مسئولين شايعه، پيش از اين که ارتباط به مسائل کارشناسی و غيرکارشناسی داشته باشد، بيشتر در حوزه روانشناسی عمومی قابل بحث و بررسی است. نمونه عريانیست که ابعاد مختلفی از سطح و حجم عدم اطمينان و عدم اعتماد مردم را نسبت به مسئولين امور نشان میدهد.
مسئولين توصيه میکنند که مردم شب را بيرون از خانه بسر ببرند. توصيه درستی است ولی بدون تدارک و بدون اين که دولت امکانات ويژهای را برای جابهجايی در اختيار مردم بگذارد؛ توصيه مسئولين چه تأثيری خواهد داشت؟ با حرف که نمیشود آن همه جمعيت را جابهجا کرد؟ در مناطقی از تهران، تفاوتی ميان بيرون ساختمان و کوچههای باريکاش با داخل ساختمان وجود ندارد. و چه بسيارند خانوادههايی که نه امکان و نه هزينه نقل و انتقال دارند تا خودشان را به فضای باز پارکها يا خارج از شهر برسانند. و باز مهمتر، بیشمارند افرادی که ريسک ماندن در خانهها و کوچههای تنگ را، نسبت به ريسک بالايی که ممکن است در غيابشان دزدان دار و ندارشان را يکجا به تاراج برده و عمری را زير سقف بیچارهگی بگذرانند؛ ترجيح میدهند.
درد يکی و دو تا و دهتا نيست! کوهی از بیتوجهیها و دستبهدستکردنها و پُشتِ گوش انداختنها چنان اوضاع و احوال زندگی را پيچيده کرد که زبانم لال، تخريب و کشتار ناشی از زلزله در اين بلبشو گُم و محو میشود. مردمی که در چنين شرايطی بسر میبرند، باور کنيد مرگ ناشی از زلزله را با جان و دل خريدارند!
برای چنين جامعه و چنين فضايی، تنها میتوانم دو آرزو داشته باشم: نخست، اميدوارم هيچ اتفاقی نیفتد. ظرف تحمل مردم لبريز شده است و ديگر نايی برای مصيبت تازه ندارند؛ دوم، ای کاش بعضی از مسئولين برسر عقل بیايند و به شورای نگهبان توصيه کنند که تحقيق ميدانی خويش را در اين زمينه انجام دهد که چه دل پُرخونی دارند مردم از مسئولین حکومتی!