یکشنبه، خرداد ۲۷، ۱۳۸۶
اين ره که تو میروی به قبرستان است!
آيا چنين احتمالی وجود دارد که بهدور از هرگونه قيدوبندهای
نظریـگرايشی، دقايقی از زمان را در فضايی که فارغ از همۀ
پيشداوریها و جانبداریهاست بگذرانيم؟ اگر پاسخ مثبت
است، پس با همان حال و نگاه فقط چند لحظه، به عکس
مقابل و فيگور آرتيستی يکی از برادران عضو نيروهای حماس
خيره و دقيق شويد؛ حالا بگوئيد برداشتتان چيست؟
اگر زمانی از سر درد و تجربه نوشتم که «در خاورميانه، واقعيت را برعکس ببينيد»، خلاف و غيرواقعی ننوشتم! اين جوان مسلمان چيزی از جنگ و مرگ و آوارهگی و سرنوشت ملی نمیفهمد. يعنی نيازی هم ندارد بفهمد. عشقاش چيز ديگریست! در پس آن نگاه عاشقانه و مغرورانهاش به فيگورهای همرزمان و مقايسه ميان خود و آنها، هزارويک رمز و راز و ميل و تمنا پنهان است. نياز و ابرازی که برای ايرانيان آشناست و ملموس. همه ما در سی سال اخير، نمونههايی از اين دست را بارها در خيابانها، ميادين، ادارات و ... شاهد بوديم و به چشم ديديم.
کسی که خواهان آزادسازی فلسطين بهعنوان کشوری مستقل،
با مرزهای جغرافيايی مشخص و تاريخی ملیست؛ هرگز نمیتواند
مثل اين برادر نقابدار عکس مقابل، شخصيتهای ملی خويش را
ناديده بگيرد و زيرپا بگذارد.
اينکه ياسر عرفات چگونه میانديشيد و تا کجا با او موافق و
همراه بوديم يا مخالف، بهجای خود ولی، آيا میتوان نام و نقش
او را در تاريخ مبارزات فلسطين ناديده گرفت و انکار کرد؟
چه خوشمان بيايد و چه نيايد او الگوی مبارزين شرقی بود.
همهی مدعيان رنگارنگ امروزين و دکانداران سياسی ـحتا
عرضه کنندگان کالاهای سنتی؛ بهنحوی زندگی و موقعيت
کنونی خويش را مديون نام او هستند و مهمتر، کسی نمیتواند حقيقت عريانی را که نشان میدهد عرفات الگو و نماد واقعی يک سياستمدار شرقی پايبند به سنت در قرن بيستم بود، به آسانی نفی و انکار کند. با توجه به اين مؤلفهها وقتی میبينيم نيروهای حامی سنت، تصوير شخصيت ملی خود را آشکارا و بدور از هرگونه ملاحظهای، چنين لگد مالی میکند، واقعن میتوانيم از آنان انتظار داشته باشيم که دلی برای مردم، کشور و آيندگان داشته باشند؟ من يکی بعيد میدانم!
البته فلسطين برای من بهانهای بيش نيست. بهانهای برای بازانديشی و بررسی سرمنشأ فرهنگی که بهمدت سه دهه در کشورم، به تخريب شخصيتهای ملی پرداخت. بازنگری همه علتها و عواملی که سبب از خود بيگانگی و رویبرگردانی از تمام مؤلفههايی که میتوانستند موجب ارج، ورج و ورجاوندی ما در جهان گردند.