چهارشنبه، بهمن ۰۱، ۱۳۸۲

شتاب در پرتگاه سياست


روز گذشته، هزاران نفر از مردم شيعه مذهب عراق، در حمايت از پيشنهاد آيت اله سيستانی درباره برگزاری انتخاب مستقيم برای تشکيل مجلس موقت عراق، ابراز نمودند. سيستانی که مرجعی ميانه رو و مخالف ادغام نهاد دين با نهاد سياست است، چنين خواستی را در شرايطی عنوان کرد که احساس می نمود ديگر گروههای شيعه رقيب، عرصه زندگی را بر او تنگ کرده اند و حتی امنيتش را بخطر انداخته اند. اما جدا از همه ی تفسيرهای جانبی، مهمتر از همه منطق آيت اله سيستانی است که اگر قرار است دولت موقت کنونی در پايان ماه ژوئن امسال قدرت را به دست گيرد، چه بهتر که چنين دولتی، منتخب مردم باشد.
اين پيشنهاد منطقی را، نه از طريق تظاهرات لحظه ای و خيابانی که بيش از همه موجب تحريک افکار عمومی می شوند، پيش برد. راهپيمايی هنگامی مؤثر و کارسازند که پيش از آن بحث دولت سراسری و منتخب مردم را از طريق سخنرانی ها، کنفراسها و مناظره های تلويزيونی به خانه ها می کشاندند تا هريک از آحاد ملت، با گرايش های مختلف آشنا می شدند و سمت می گرفتند. مضافاً، اين حرکت در زمانی شکل گرفته است که نيروهای ائتلاف معتقدند در شرايط کنونی نمی توان انتخابات سراسری را راه انداخت و حتی از سازمان ملل درخواست کرده اند که کميته ای را برای تحقيق در اين زمينه به عراق اعزام دارد. و متعاقب چنين خبری، سخنگوی آقای سيستانی اظهار کرد: اگر يک کميته مستقل تحت نظر آقای کوفی عنان نتيجه گيری کرد که انتخابات در شرايط کنونی عملی نيست و عراقی ها قانع شدند، آيت اله در موضع خودش تجديد نظر خواهد کرد. اگر چنين حرکتی گسترش يابد، بفرض اظهار نظر بی طرفانه سازمان ملل مبنی بر عدم تضمين و تأمين سلامت انتخابات، آن وقت آقای سيستانی قادرند جلوی امواجی که در هر کوی و برزنی به راه افتاده اند بايستند و آنرا مهار زنند؟
بازگشت آرامش به عراق و استقرار نهادهای منتخب و مردمی که بتواند زندگی، کار و اقتصاد را برنامه ريزی کند و سامان دهد؛ خواست قلبی ما ايرانيان است. اگرچه سامانه زندگی ما امروز درهم ريخته اند اما، نيک ميدانيم که همجواری با کشوری دموکرات و مردمی، بنفع دموکراسی در ايران است. آنچه برای مردم عراق و حتی شخص سيستانی بنظر در لحظه حاضر مهم و حائز اهميت اند، بهره گيری از تجاربی است که ايرانيان بعد از انقلاب پشت سر نهاده اند. آنانی که بعد از انقلاب ايران، برای برگزاری رفراندم ها و انتخاباب تعجيلی خاص داشتند و مخالفت ما را نوعی تهمت و غرض ورزی عليه مردم و اسلام می پنداشتند، اکنون بعد از بيست و پنج سال، برهمگان آشکار گشت که می خواستند چه جهنمی را برای مردم برپا سازند. انتخاب، حق مردم است. اما اگر مردمی ارزش اين انتخاب را ندانند، نمی گويم تحت تأثير و روابط عشيره ای يا فروش کارتهای الکترال و...، تنها فرض کنيم بر اساس خواست و فتوای مرجع تقليدی به پای صندوق های رأی حاضر گردند؛ آيا چنين انتخابی بنفع جامعه، مردم و منافع عمومی تمام خواهد شد؟ چه کسی امروز می تواند اين نکته را ثابت کند که خواست و تمايل آيت اله خمينی در سال 57، بنفع مردم ايران بوده است؟ چه کسی منکر چنين واقعيتی است که فتواهايش جامعه ما را به روز سياه نشانده اند و حيثيت ملی ما را در عرصه جهانی لکه دار کرده اند؟
وانگهی، آيت اله سيستانی، برای جذب و توجهی مقلدين خود، قدم در راهی گذاشت که پيش از او، آيت اله شريعتمداری ناخواسته در آن گام گذاشته بود و نتيجه اش را بعد از يک سال هم بچشم ديد. او برای خنثی سازی نفوذ آيت اله خمينی، اجازه مراسم چهلمين روز کشته شدگان را در تبريز و شهرهای ديگر داده بود، غافل از اينکه با چنين کاری، هزاران انسان نا آگاه و حاشيه نشين را بطرف خمينی سمت ميدهد. شريعتمداری شهروند و متمدن و خواهان جدايی دين از سياست، چنان چشمان خفته ی حاشيه نشينان را برای مقايسه بين خود و خمينی باز نمود، که آنها به درستی رابطه نزديک خود را با خمينی تشخيص دادند و عنصری را در مذهب او کشف کردند که در کنف حمايت اين دين و آن رهبر، ديگر چپاول و غنيمت ثروت را نه عملی غير اخلاقی، بلکه جزئی از وظيفه ی مذهبی می توانستند قلمداد کند. چنين بود که حاشيه نشينان، حتی حاشيه نشينان دو آتشه شريعتمدار تبريزی، با گذر از او، هم به دين مطلوب شان رسيده اند و هم به آرزوهايشان.
آيا آقای سيستانی آن تهاجم و سرريز به ادارات و بيمارستانها را در هنگام تسخير عراق از ياد برده اند؟ جدا از آن، هنوز بين ديروز ايران و امروز عراق، دره عميقی بچشم ميخورد که خود نکته ايست مهم و قابل انديشيدن که آقای سيستانی مجبورند دقيقاً آنرا درک کنند. اگر ديروز، به دليل تمدن حاکم برجامعه ايران، نيروهای مسخ شده و جانفشان خمينی، نمی توانستند آيت اله شريعتمداری را چون فرزند خوئی، تکه تکه کنند؛ در جامعه عشيره ای امروز عراق، از اين خبرها نيست. هم زمينه مادی آن در آنجا مهياست و هم زمينه معنوی آن. فراموش نکنيم که اولين بار، برادر کُشی را گروهی از شيعيان در تاريخ اسلامی بدعت گذارده اند!


هیچ نظری موجود نیست: