رد طرح سه فوريتی مجلس از سوی شورای نگهبان بحران سياسی کنونی در حاکميت اسلامی ايران را تشديد کرده است. آنچه در اين لحظه حائز اهميت بسيارند، نه اعمال شورای نگهبان و مخالفت او با طرح، از آن نهاد نبايد جز اين انتظار داشت خصوصاً، جا دارد که گفته شود در درباره طرح ارتجاعی اخير تصميمی درست و عاقلانه گرفته اند؛ بلکه مهم گيج سريهای کنونی اصلاح طلبان است.
اصلاح طلبان، هيچگاه مثل امروز، چنين مستأصل نبوده اند. بعضی ها می گويند که از ابتدا با ارائه چنين طرحی موافق نبوده ايم و از باب همراهی با طيف های ميانه رو، به آن تن داده ايم. صرف نظر از اينکه همين سخن نشانه بی توجه ای آنان به انتظارات مردم و منافع عمومی است؛ از جهتی ديگر بازگشت به نقطه اول و تمکين به سياستی که در روز نخست مجلس ششم، در تبعيت از محفل روحانيون مبارز، از خود نشان داده اند.
تصويب طرح سه فوريتی، دقيقاً حکايت از آن دارد که اصلاح طلبان دولتی، جز رهائی آبرومندانه از مخمصه کنونی و خود ساخته، در شرايط کنونی به چيزی ديگر نمی انديشند. اما اين رهائی، چگونه مقدور است و چقدر بايد هزينه کرد؟ آنان در برابر خود، با سه نيروی مردم، نهاد شورای نگهبان و نهاد رهبری روبرويند که هر کدام از آنها، مطابق خواست و تمايل خود، نمايندگان مجلس را که طی سه سال گذشته عوامفريبانه شعار می دادند، در بوته آزمايشی سخت و جان سوز قرار داده اند.
عشق بازی کار هر شياد نيست
اين شکار دام هــــر صياد نيست
در روزهای قبل، تاکتيک عقلايی شورای نگهبان را نوشتم و رهبری نيز با متانتی که شايسته هر مرادی است، به انتظار می نشيند تا آنها با پاهای خود، به بيت رهبر آيند و داوطلبانه در کوره ولايت مطلقه ذوب شوند. اما مهمتر، خواست حداقلی مردم است، که اجرای اصل پنجاه و نهم قانون اساسی و مراجعه به آرای عمومی را در لحظه حاضر انتظار دارند. انتظاری که اولاً متمدنانه و قانونی است؛ ثانياً، طلب همان گفتاری است که از شش سال پيش به شعار قانونيت و شفافيت خاتمی رأی داده بودند. اکنون زمان آن است که خاتمی و اصلاح طلبان، در پايبندی به قانون و احترام به آرای ملت، در برابر مردم شفاف عمل کنند.
اما اصلاح طلبان به دو علت اساسی نمی خواهند از اين زاويه حرکت کنند. آنها نيک ميدانند که سطح خواسته هايشان بسيار عقب تر از مطالباتی است که مردم به دنبالش هستند. ورود به اين عرصه، با توجه به راديکاليسم موجود در جامعه منجر به پيگيری شعار رفراندم خواهد شد و همين فضا ممکنست شرايط را بنفع اصلاح طلبان خارج از حکومت تغيير دهد. چنين فرآيندی، ناسازگار با منافعی است که اصلاح طلبان دنبال می کنند.
البته اصلاح طلبان بيشتر به موانعی که برسر راه تحقق و اجرای اصل پنجاه و نهم قرار گرفته اند، اشاره می کنند. آنان معتقدند که اجرای اين اصل نيازمند دو ـ سوم آرای نمايندگان است که بسياری از نيروهای اصلاح طلب، از جمله محفل روحانيون مبارز، به آن رأی مخالف خواهند داد. تاکتيک استعفاء دسته جمعی هم به دليل مخالفت های خاتمی و کروبی، با شکست مواجهه خواهند شد.
در اين لحظات سر نوشت ساز، فقط معجزه می تواند آنها را نجات دهد. معجزه ای که با تهاجم طلبه های قم و انصار حزب اله به مجلس می تواند رُخ دهد تا بهانه ای برای شکستن تحصن فراهم آيد. متأسفانه اين شانس را محافظه کاران از آنها گرفته اند و در شرايط کنونی وقوع چنين حادثه ای ممکن نيست. برای آنان چاره ای نمانده است تا اين تنهايی غريبانه را در اعمال گذشته خود جستجو کنند و به نقد بکشند. جنگاوران مجاهد و انقلابی گران مشارکتی که در بيست و پنج سال گذشته، در دفاع از حاکميت روحانيت، نقش نيروهای پياده را در صف های مقدم مبارزه با مخالفين نظام، بازی ميکردند؛ هرگز نمی توانستند مثل امروز، بچشم ببينند که چگونه قربانی منافع کاستی روحانيت شده اند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر