چهارشنبه، دی ۲۱، ۱۳۸۴

سياست نظامی، يعنی جنگ!

بحران فناوری هسته‌ای، تنها از طريق مذاکره، جلب اعتماد و تحکيم روابط ديپلماتيک با ساير کشورهای جهان قابل حل و چاره‌جويی است. اما وقتی سردارانی چون حاجی‌نجار بجای ديپلمات‌ها و صاحب‌نطران آزادانه وارد گودِ سياست می‌گردند و واکُنش نشان می‌دهند؛ يک معنايش آن است که پاسداران نظام، می‌خواهند بستری را برای افکار عمومی جهان بگشايند که در پس شعار فناوری صلح‌آميزهسته‌ای، اهدافی خاص و نظامی پنهان‌ است.
موضوع اصلی و اساسی در اين بحران، نه صرفا ادعای‌ست که مسئولين سياسی، هدف از فناوری هسته‌ای‌ را در خدمت به صلح و سازندگی می‌دانند، و نه آن‌گونه که تصور می‌گردد، کشورهای جهان، مخالف رشد و تحول و فن‌آوری در ايران هستند؛ بل صحبت از بی‌در و پيکر بودن ساختار قدرت است که هر طلبه‌ای يا سپاهی خود را محق به دخالت در اين زمينه می‌داند و سياست تعيين می‌کند؛ سخن برسر تحريکات بی‌مايه و بچه‌گانه‌ای‌ست که امثال سردار نجار با بيان ما «300 نقطه حساس هسته‌ای در کشور داريم»، می‌خواهد جهان را عليه ايران، به واکنش وادارد.
از زمان روی کار آمدن دولت جديد، زبان ديپلماسی در ايران، زبان ستيزنده و نظامی است. وقتی می‌بينيم که ديالوگ تازه، خشن و محرک می‌خواهند ابعاد جهانی بخود بگيرند، پاسخ به يک پرسش نيز الزامی‌ست که هدف استراتژيکی چنين ديالوگی چيست؟ دولت ايران، نه توان مقابله نظامی با ارتش نيروهای متحده را دارد و نه پشتوانه و حمايت مردم را. وانگهی در يک جنگ تکنيکی، نمی‌توان روی نيروی انسانی حساب باز کرد و آن‌گونه که امثال سردار نجارها فکر می‌کنند، بر بسيج نُه ميليونی متکی بود. با وجود براين، من شک دارم نيروهايی که آلوده به رانت‌خواری هستند، ماننده سپاه و بسيج، آمادگی حداقل دفاع از حکومت را داشته باشند.
پس چرا سردار نجار خالی می‌بندد و می‌گويد ما 300 نقطه حساس هسته‌ای در کشور داريم؟ يعنی در زير شديدترين بمب‌باران‌های مهاجمان، تلاش‌مان را ادامه خواهيم داد تا اولين کلاهک هسته‌ای را با موشک‌های دوربُرد خود، روی مردم اسرائيل آزمايش کنيم. ريشه و مفهوم سياسی‌ـ‌ايدئولوژيک اين سخن يعنی چه؟ اگر احمدی‌نژاد و کابينه او منتخب امام زمان است، پس وظيفه دولت حکم می‌کند که زمينه ظهور را هموار سازد. در واقع، مادامی که ايران به خرابه‌ای مبدل نگردد، ظهور هم متحقق نمی‌گردد!؟
حالا مسئولين امور کلای‌شان را قاضی کنند که اگر اسرائيل، آمريکا يا اروپا، عليه سخنان بی‌مايه و منطق سردار نجار واکنش‌های تند و خشن نشان بدهند، مسئول و مقصر چه‌کسی است؟ ما يا آن‌ها؟ فکر می‌کنم بعد رُبع قرن شناخت و تجربه، مسئولين امور دست‌کم اين حقيقت را دريافته‌اند که دامن‌زدن به آتش جنگ، ناسازگار با منافع و بقای آنان است. اگر جنگی رُخ دهد، امام زمان هم نمی‌تواند تلمبار شکسته جمهوری‌اسلامی را برسر پا نگه‌دارد!

۱ نظر:

ناشناس گفت...

احتمالا منظور سردار نجار هسته های گیلاس بوده