روز گذشته، وزرای خارجه سه کشور اروپایی نارضايتی خود را مبنی بر ناديده گرفتن مذاکره و راهاندازی مجدد چرخه غنیسازی اورانيوم توسط دولت ايران ابراز داشتند و بار ديگر، سخن برسر ارجاع پرونده هستهای ايران به شورای امنیت شد.
فرجام خطرناک بحران هستهای و تأثير آن بر زندگی ايرانيان، هنوز بطور جدی در داخل کشور پیگيری و درک نمیشود. کم نيستند افرادی که در فضای دو دلیها و ترديد بسر میبرند و شايد هم، تعدادی در حال خودی و غيرخودی کردن بحران کنونیاند. اما اگر به اتکای خرد و وجدان، توجه خود را معطوف به خصلت استراتژيکی بحران هستهای سازيم و ماهيت خانمانبرانداز و تهديدآميزش را بطور منطقی و عقلانی بررسيم؛ آنوقت درک و پذيرش بعضی نکات آسان خواهند بود که:
نگرانی در زمينههای توليد و گسترش سلاحهایهستهای، تنها مختص و محدود به کشور ايران نيست. هريک از کشورهای جهان، ممکن است مانند ايران، از اين پس در مظان اتهام توليد پنهانی قرار بگيرند و اين امریست کاملا طبيعی، ضروری و پذيرفتنی. اين اتهام، تنها از طريق مذاکرات، بازرسیها و تعهدات اخلاقی و حقوقی، قابل حل و رفع و چارهانديشی است.
اگر میبينيم که بحران هستهای ايران، همواره در مداری خاص و معين میچرخد، علتاش را نخست، مجبوريم در ذات و ماهيت ايدئولوژيکی حکومتاسلامی جستوجو کنيم؛
دوم؛ آنرا در مبانی و رسالتی که قانون اساسی برای دولتمردان ما قائل گرديد پیگيری کنیم. قانونی که با استناد به آيه 60 سوريه انفال، حکومت را موظف میسازد تا در جهت «گسترش حاکميت خدا در جهان»، خود را مسلح به سلاحهای ترسناک و مهيب نموده و از اينطريق، هم دشمنان خود را بترساند و هم زمينههای اعتقادی نهضت اسلامی را در جهان عينيت بخشد؛
سوم، بايد کارنامه سياسی حکومت را بطور دقيق و موشکافانه مورد بررسی قرار دهيم که چگونه جهان را نسبت بخود، گريزان و بیاعتماد کرده است؛
و خلاصه چهارم، فرهنگ، خلقوخوی و خصلت تهاجمی دولتمردان را که عالم و آدم را دشمنان اسلام میپندارند، در اين پيچيدهگی دخيل بدانيم.
اما، سياستگذاران و برنامهريزان حکومتاسلامی، از شرايط کنونی ناراضی نيستند. سياست تبليغی حکومت حاکی از برانگيختن غرور ملی و ناسيوناليسم در عرصه داخلی است؛ اما فرجام چنين تلاشی، میتواند بحران ساده و قابل حل را، به نتايجی تراژيک و سرشکستهگی غرور ملی ايرانيان مبدل سازد و آينده اسفباری را برای ما رقم بزند.
از طرف ديگر، تحريم اقتصادی ايران توسط شورای امنيت، يعنی فقر مضاعف تيرهبختان؛ يعنی سقوط کامل طبقهی متوسط؛ يعنی هار شدن شبکه تجاریـسپاهی و يکهتازی باندهای مافيايی؛ يعنی رواج بيش از اندازه دزدی، فحشا، قتل، چپاول و عدم امنيت. و نتيجه: يعنی جنگ با اعمال شاقه!
پرسش کليدی آن است که راه حل منطقی گذر از بحران هستهای و يا ديگر بحرانهای تهديدکننده، چيست؟ برای چارهانديشی و برون رفت از اين بحرانها، راهی جز انديشيدن، تفاهم و اقدام ملی، وجود ندارد!
در همين زمينه:
*ـ سلاح هسته ای؛ همه يا هيچ؟
فرجام خطرناک بحران هستهای و تأثير آن بر زندگی ايرانيان، هنوز بطور جدی در داخل کشور پیگيری و درک نمیشود. کم نيستند افرادی که در فضای دو دلیها و ترديد بسر میبرند و شايد هم، تعدادی در حال خودی و غيرخودی کردن بحران کنونیاند. اما اگر به اتکای خرد و وجدان، توجه خود را معطوف به خصلت استراتژيکی بحران هستهای سازيم و ماهيت خانمانبرانداز و تهديدآميزش را بطور منطقی و عقلانی بررسيم؛ آنوقت درک و پذيرش بعضی نکات آسان خواهند بود که:
نگرانی در زمينههای توليد و گسترش سلاحهایهستهای، تنها مختص و محدود به کشور ايران نيست. هريک از کشورهای جهان، ممکن است مانند ايران، از اين پس در مظان اتهام توليد پنهانی قرار بگيرند و اين امریست کاملا طبيعی، ضروری و پذيرفتنی. اين اتهام، تنها از طريق مذاکرات، بازرسیها و تعهدات اخلاقی و حقوقی، قابل حل و رفع و چارهانديشی است.
اگر میبينيم که بحران هستهای ايران، همواره در مداری خاص و معين میچرخد، علتاش را نخست، مجبوريم در ذات و ماهيت ايدئولوژيکی حکومتاسلامی جستوجو کنيم؛
دوم؛ آنرا در مبانی و رسالتی که قانون اساسی برای دولتمردان ما قائل گرديد پیگيری کنیم. قانونی که با استناد به آيه 60 سوريه انفال، حکومت را موظف میسازد تا در جهت «گسترش حاکميت خدا در جهان»، خود را مسلح به سلاحهای ترسناک و مهيب نموده و از اينطريق، هم دشمنان خود را بترساند و هم زمينههای اعتقادی نهضت اسلامی را در جهان عينيت بخشد؛
سوم، بايد کارنامه سياسی حکومت را بطور دقيق و موشکافانه مورد بررسی قرار دهيم که چگونه جهان را نسبت بخود، گريزان و بیاعتماد کرده است؛
و خلاصه چهارم، فرهنگ، خلقوخوی و خصلت تهاجمی دولتمردان را که عالم و آدم را دشمنان اسلام میپندارند، در اين پيچيدهگی دخيل بدانيم.
اما، سياستگذاران و برنامهريزان حکومتاسلامی، از شرايط کنونی ناراضی نيستند. سياست تبليغی حکومت حاکی از برانگيختن غرور ملی و ناسيوناليسم در عرصه داخلی است؛ اما فرجام چنين تلاشی، میتواند بحران ساده و قابل حل را، به نتايجی تراژيک و سرشکستهگی غرور ملی ايرانيان مبدل سازد و آينده اسفباری را برای ما رقم بزند.
از طرف ديگر، تحريم اقتصادی ايران توسط شورای امنيت، يعنی فقر مضاعف تيرهبختان؛ يعنی سقوط کامل طبقهی متوسط؛ يعنی هار شدن شبکه تجاریـسپاهی و يکهتازی باندهای مافيايی؛ يعنی رواج بيش از اندازه دزدی، فحشا، قتل، چپاول و عدم امنيت. و نتيجه: يعنی جنگ با اعمال شاقه!
پرسش کليدی آن است که راه حل منطقی گذر از بحران هستهای و يا ديگر بحرانهای تهديدکننده، چيست؟ برای چارهانديشی و برون رفت از اين بحرانها، راهی جز انديشيدن، تفاهم و اقدام ملی، وجود ندارد!
در همين زمينه:
*ـ سلاح هسته ای؛ همه يا هيچ؟
۱۱ نظر:
سلام.کاملن با شما موافقم٫اگر تحريم شويم٫همه سود ميبرند بجز مردم ايران.حتا پسر آقای برادعی.
در بلاگ نیوز لینک داده شد
سلام آقای درویش پور
من نمی دانم که شما کی هستین فقط میدانم که مقیم خارج از کشور می باشید... برادر عزیز، من احسان 21 ساله دانشجوی مهندسی مکانیک از خرم آباد مرکز استان لرستان از ایران هستم... برای نظراتتون خیلی احترام قائلم اما از شما خواهش می کنم که بدون مطالعه و آگاهی ، پست در وبلاگ نگذارید..... در رابطه با این پست چند نکته را لازم می دانم که خدمت برادر عزیزم عرض کنم....
1- در رابطه با دیپلماسی جدید و خشن جدید هسته ای ایران اکثر مردم ایران اتفاق نظر دارند و بر حمایت قاطع از شخص احمدی نژاد تاکید دارند چرا که ما به اروپا همگونه فرصتی دادیم و هر بار که ما عقب می نشستیم ایشان یک قدم پیش گذاشتند و حریص تر می شدند ... من در انتخابات ریاست جمهوری یکی از مخالفین احمدی نژاد بودم تا آنجا که حتی بانسبت دادن دروغ های ناروا به این شخص در صدد کم کردن آرای ایشان بودم.... اما امروز پشیمان تر از همیشه شاهد حضوری مردی واقعآ عادل و مسلمان بوده که صمیمانه برای خدمت امده است .... من نمیدانم چه چهره ای از این شخص در خارج به نمایش گذاشته اند و چرا؟؟؟!!!!! ... اما همین بس که در داخل کشور من نوعی که از مدفعان سرسخت آزادی بیان و دمکراسی هستم ( تا انجا که یک ترم تحصیلی، مشروطی در کارنامه ی من ثبت شده است) حاضرم در صورت بروز هرگونه مشکلی برای کشورم در این راه ، آن را به جان بخرم چون احمدی نژاد را تازه شناخته ام
2- در مورد مطلب آیه ی قرآن متن دقیق این آیه به این شرح است « هر نيرويى در قدرت داريد، براى مقابله با آنها ( دشمنان)، آماده سازيد! و (همچنين) اسبهاى ورزيده (براى ميدان نبرد)، تا به وسيله آن، دشمن خدا و دشمن خويش را بترسانيد! و (همچنين) گروه ديگرى غير از اينها را، كه شما نمىشناسيد و خدا آنها را مىشناسد! و هر چه در راه خدا (و تقويت بنيه دفاعى اسلام) انفاق كنيد، بطور كامل به شما بازگردانده مىشود، و به شما ستم نخواهد شد! » من فکر نمی کنم این آیه معنی خشنی داشته باشد بلکه اصلی ترین و متعارف ترین استراتژی جنگی است.... پس اگر به نیات قرآن شک دارید شما را به تأمل در آیاتی که در مورد اسیران جنگی است ارجاع می دهم تا از نزدیک شاهد امر به حقوق بشر در 1400 سال پیش توسط قرآن باشید
اینک برادرم خوبم من نمیدانم دین شما چیست... اگر مسلمان نیستید توصیه می کنم که به دنبال آن بروید و ان را به معنای واقعی خودش درک و لمس کنید و اگر هم که مسلمانید-که امیدوارم اینگونه باشد- پس به عنوان برادر کوچکتر شمارابه تحقیق و تأمل بیشتر در این دین توصیه می کنم..... امیدوارم یک روز فرا رسد که حضورآ خدمتتان برسم و بحث بیشتری داشته باشیم.....این توصیه هارا فقط و فقط به عنوان برادر کوچکتر خود از من پذیرا باشید
!احسان عزيز
! خوشحال شدم از آشنايی با شما و لذت بردم از صبوری و متانتتان
هر انسانی ممکن است مرتکب خطای تحليلی گردد. اگرچه وظيفهی همهی ما است که دامنهی اطلاعات خود را گسترش دهيم، يا در هنگام تحليل، موظفايم ريزترين موارد و جنبههای مختلف و متضاد يک موضوع مشخص را باز و بررسی کنيم، معذالک، ترس از ارتکاب خطا، معنايش سکوت نيست! راه درست و منطقی، کاریاست که اکنون نوشتههای وبلاگی ارائه میدهند. من مینويسم و شما با نقدتان زاويه تازهای را میگشائيد که از ديد من پنهان بودند. اما در اين ديالوگ، زمانی حقيقت کشف و روشن میگردد که هر يک از ما، دُگم نیانديشيم و حقيقت را در انحصار خود نبينيم.
احسان عزيز! بحث بحران هستهای، بحث مقوله مکانيک نيست. بلکه به چندين حوزه استراتژيکی اقتصادی، سياسی و نظامی، به حوزه ديپلماسی و روابط بينالملل و منافع ملی وابسته است. يعنی به آينده و سرنوشت ايرانيان مربوط میگردد و ايرانيان، همه مسلمان نيستند! در ضمن، مسلمان بودن، بمعنای درستانديشی، پختگی و کاردانی در امور سياست نيست. وقتی آيه 60 سوريه انفال که بقول شما يک «استراتژی جنگی» است، پايه و اساس قانون اساسی کشور را تشکيل میدهد، سادهترين معنايش اين است که ما با همهی دنيا در حال ستيزيم. میخواهيم همهی مردم جهان را واداريم تا در برابر تمام چيزهايیکه مطلوب ما است، تسليم گردند و بهپذيرند.
وقتی قوانين ما دانسته و آگاهانه به مردم جهان میگويند که ما در جهت نابودیتان حرکت خواهيم کرد؛ فکر نمیکنيد که کسب اعتماد در اين زمينه، انتظاری است عبث و بیمعنا؟ براساس کدام کارنامه و نشانهای انتظار داريم تا ديگران حرفمان را درباره فناوری صلحآميز، باور کنند؟ اين مجموعه را نمیشود در يک کامنت توضيح داد. خوشحال خواهم شد اگر با آدرس زير تماس بگيريد و بحثمان را با حوصله دنبال کنيم.
سلام ، سلامی به گرمی توضیح پر حرارت ، تأمل برانگیز و کامل شما.... برادرم حرف های شما خالی از نقصان بود اما در جایگاه و زمان خودش ، آنگاه که بدانیم طرف مقابل ما هم فقط انتظار روشنگری و شفافیت دارد و نه انتظار بردگی و ممانعت از پیشرفت. شاهد بر این مدعا رفتار غرب در طی 100 سال گذشته و تأملی هرچند گذرا بر آن می باشد. آنگه که می بینیم .......... بهتر است نبینیم..... چرا که می خواستم چند مثال از رفتار های تحقیر آمیز غرب را بازگو کنم اما باز هم بغض در گلویم تا آستانه ی انفجار رفت و اما اجازه نداد که یاد آوری کنم، چرا که می ترسیدم این بغض بترکد و ...... برادر عزیزم! به کدامین نیت غرب خوشبین باشیم، چه کرده است با من و امثال من..برادر خوبم تا چقدر به غرب اعتماد کنیم ؟ تا آنجا که جوانان ما را با سلاح های شیمیایی که به صدام داده بود ، هدف قرار داد و باعث بیماری آسم برای پدر من که اکنون 56 ساله ی است و شهادت خیل عظیمی از دوستان آشنایان من شد...آیا انکار می کنید؟؟؟؟...بیش از این به کسی فرصت دهیم که با تحریم خرید هواپیما باعث شهید شدن بهترین فرزندان این مرز و بوم در ماه پیش با هواپیمای هرکولس 30 سال پیش شد؟؟؟؟..... و یا به غربی اعتماد کنم و فرصت دهم که به وسیله ی سازمان های جاسوسی خود گروهی مخوف را به نام القاعده مجهز کرد تا نام اسلام و مسلمان را رسوا کند... آیا سیا و موساد قادر به تشخیص و شناسایی این گروه و دستگیری آنان نمی باشد؟؟ پس چرا آنها را از بین نمی برند؟.... چرا بعد از انفجارهای اسپانیا که مسبب آنها گروه جدایی طلب باسک اعلام شد، به یکباره از طرف امریکا طالبان معرفی شدند و کسی حتی اجازه ی تحقیق در اینباره نیافت مگر نه اینکه خواست آنها تباهی نام اسلام است؟...آیا باز هم به ایشان اعتماد کنم و فرصت دهم......27 سال فرصت کمی نبود.... دو سال دانشمندان جوان و محقق هسته ای این مرز و بوم به خاطر غرب بیکار نشستند...فرصت کافیست.... مگر نه اینکه مردم این انقلاب را کردند ؟چرا و چرا غرب با این انقلاب مخالف است؟ مگر مردمی که نظرشان برای شما محترم است به این انقلاب 9/98 درصد رای آری ندادند؟ پس چرا غرب مخالف است؟.... کجا را تهدید کردیم؟ کجا را مورد حمله قرار دادیم؟ کجا به آنها حمله ور شدیم؟ آیا اینان نبودند که ما را مورد حمله ی تبلیغاتی و نظامی و ترور و ... قرار دادند؟ پس به قول آیه قرآن " به کدامین گناه ؟؟؟؟" پس این ما هستیم که ادعای حق و حقوق داریم، پس ما هستیم که اداعای شکاکیت به نیات غرب را داریم؟....برادر روشنفکرم نیک بدان که من برای دفاع از نظام جمهوری اسلامی اینجا کامنت نمی گذارم و من هم اگر نگویم بیش از شما ولی کمتر از شما هم دلخوری از این حکومت ندارم اما ترجیح می دهم اوضاع به همین شکل باشد تا اینکه غرب برای من تصمیم بگیرد که خوب و بد کدام است ....من مسلمانم، مسلمانی که صلح را دوست دارد و آن را برای همیشه و همه می خواهد ، آیه ی 60 سوره ی انفال بنیان قانون اساسی من نیست بلکه آن همچون سیاست های کلی حاکم بر وزارت دفاع هر کشوریست ...نیک بدان که کشور و حکومت من فقط از زاویه ی این آیه به دنیا نمی نگرد...مگر نه اینکه که آمریکا که ادعای مهد دمکراسی بودن و اشاعه ی آن به همه ی دنیا را دارد، خود همین استراتژی را در پیش گرفت....پس می بینیم که این آیه ی به ظاهر ساده و تحجر گرا پایه ی جهش و پیشرفت این کشور شد و امروز می بینیم که ایالات متحده امریکا خوانده و یا نخوانده با این استراتژی ، لقب ابر قدرت و رهبر را در دنیا به یدک می کشد...... عزیزم خداوند 1000 اسم مبارک در قرآن دارد که اسامی خشن آن به تعداد انگشت های دست نمی شود و بقیه ی اسامی همه از باب رحمت و عطوفت هستند....برادر خوبم برای بار دوم می گویم من مدافع این حکومت نیستم بلکه به دفاع از دین و شخص احمدی نژاد اینجا هستم.....توصیه می کنم که شما هم برای دانستن افکار احمدی نژاد در کنفرانس مطبوعاتی دیروز، به جای جستجو در صفحات وب، فیلم کامل آن را که دیروز به صورت مستقیم از چندین شبکه ی بین المللی پخش شد را گرفته ، سادگی و بی آلایشی در حرف و اقتدار برای داشتن ایرانی سربلند را در وجود این شخص ببینید و بشناسید.... برای سر بلندی شما دعا می کنم و از خداوند می خواهم مرا از لغزش در گفتارم مصون بدارد.......به امید دیدار
با عرض معذرت از اینکه فراموش کردم اسم خود را در کامنت بالا بنویسم .....برادر کوچکت
سلام.با اجازه شما ميخواهم تنها يک مورد را به احسان ياد آوری کنم و آنهم در باره بمب گذاری ها در مادريد است.البته ميدانم که او عمدن ٫آن بمبها را به اتا و باسک منتسب نميکند٫و در ايران شايد٫اينطور اعلام شده باشد.ولی حقيقت اينست که حزب مردم بخاطر اينکه تنها ۳۶ ساعت٫همين نظررا(سهون يا عمدن)از وسايل ارتباط جمعی به مردم ابلاغ و القا کرده بودند٫در انتخابات شکست خوردند.حزب غير قانونی اتا ۴۰ سال است که بمب ميگذارد و آدم ميکشد٫ولی مهر مخصوص خودش را پای همه جناياتش ميگذارد.۱-هميشه از ماده منفجره گوما ۳ استفاده ميکند.۲-هميشه نيم تا يکساعت پيش از انفجار٫به روزنامه ای زنگ ميزند و ميگويد در چه خيابان يا اداره ای بمب گذاشته تا پليس مردم را از آنجا خارج کند۳-هميشه مسووليت بمبگذاری را بعهده ميگيرد....در آنروز وقتی از راديو و تلويزيون اعلام شد که اتا بوده٫خود اتا اعلاميه صادر کرد و گفت که اينطور نيست.(و هرکس که کمی اتا را بشناسد میداند که آنها جانی هستند ولی دروغگو نیستند٫فرهنگ هست دیگر!)و القاعده هم قبول مسووليت کرد.بيش از پنجاه نفر مراکشی مسوول اين واقعه هم دستگير شدند.به هرحال من چون در مادريد زندگی ميکنم٫لازم ديدم که اين را توضيح بدهم٬در نکات ديگر٬با اينکه حرف دارم٫سکوت ميکنم که کمترين شاگرد صاحبخانه هستم
و با سلامی مشتاقانه خدمت زیتا (اسم شما را دقیقآ نمی دانم) ... : در این مورد من قبول اشتباه می کنم و به جهل خویش صحه می گذارم چون اعتقاد دارم که همه ی ما از خطادر گفتار و کردار مصون نیستیم ... از اطلاعات جالب توجه شما هم کمال تشکر را دارم... اما تمام صحبتم با شما را در یک سوال مختصر می کنم.... آیا با این نظر موافقید که دو گروه منفور و مخوف طالبان و القاعده به صورت خیلی پیچیده و سری دست پرورده ی ابر قدرت های دنیا می باشند ؟.....منظور من نه اینکه افراد این گروه ها مستقیمآ در امریکا دوره ببیند، بلکه این جریان افراطی توسط سیاست های پیچیده ای در کانال مطلوب غرب قدم می گذارند تا آنجا که بهانه ای بسیار گمراه کننده در اختیار امریکا گذاشتند تا به افغان های بی خان و مان حمله کند و در راستای کمرنگ کردن نقش روسیه در منطقه قدم گذارد و به حضور نظامی خود وجه ی قانونی ببخشد؟؟؟؟
آقای درویشپور عزیز؛
به نکتهای کلیدی در یادداشت خود اشاره کردهاید: "فرجام خطرناک بحران هستهای و تأثیر آن بر زندگی ایرانیان، هنوز بطور جدی در داخل کشور پیگیری و درک نمیشود..." و این دقیقا دلیلیست که باعث میشود "در رابطه با دیپلماسی جدید و خشن جدید هستهای ایران اکثر مردم ایران اتفاق نظر داشته باشند و بر حمایت قاطع از شخص احمدینژاد تاکید کنند". و البته:
1- هنوز هیچ نظرسنجی رسمی و معتبری برای آگاه شدن از کم و کیف این "اکثر مردم ایران" اعلام نشده است؛ شاید این عبارت، تلقین رسانههای رسمی ج. ا. ا. باشد؟
2- بعد از دو سال از جدی شدن پروندهی هستهای ایران، هنوز بنده در هیچیک از رسانههای داخلی کشور، حتی یک گزارش کارشناسی که در آن توجیهات اقتصادی این پروژه با در نظر گرفتن تمام جوانب سیاسی و اقتصادی آن در کوتاهمدت و دراز مدت، شرح داده شده باشد، نخواندهام. واقعیت این است که ما تنها شنیدهایم "استفادهی صلحآمیز از انرژی هستهای حق ایران است" و این آخرین حقیست که باید احیا شود تا پس از آن رفاه و آسایش، سرتاسر این ملک را فرا گیرد.
سلام به شما و احسان عزيز.در پاسخ پرسش احسان بايد بگويم.۱۰۰٪ همينطور است. سياست يعنی همين.يعنی سواستفاده از هرچيزی که ميتواند و به همين دليل بسيار زياد می ترسم که از حرفهای آقای احمدی نژاد سواستفاده کنند.
سلام...راستی خانم زیتا..... دیروز از چند خبرگزاری شنیدم که دولت اسپانیا بار دیگه مسئولیت انفجارهای مادرید را به گروه باسک نسبت دادند!!!!! و امادر مورد تردید شما اینکه متأسفانه همیشه و همه جا افراد سو استفاده کار هست و خواهد بود ..... من هم نگرانم و به این امید دارم که با درایت احمدی نژاد شاهد تراژدی در این بین نباشیم...البته امیدوارم...... ولی تحقیقآ خطر سو استفاده از حرف های احمدی نژاد به مراتب کمتر از این بدبختی ها و تحفیر های مستقیم دولت های غربی در حق ملت های دیگر است... خانم زیتا و آقای درویش پور دوست دارم که با بحث کردن با هم هم به اطلاعات من افزوده بشود و هم در این بین این احساس را دارم که صحبت کردن با یک هموطن مقیم خارج از کشور برای دو طرف سودمند است ....... از صمیم قلب می گویم : به امید دیدار با شما عزیزان
ارسال یک نظر