پنجشنبه، دی ۲۲، ۱۳۸۴

بازگشت به نقطه اوّل

از آن پائيز دل‌انگيزی که افکار عمومی از نگرانی رهايی يافتند و آسوده و دل‌شاد شدند، بيش از دو سالی‌‌ست که می‌گذرد. آن روز، حسن روحانی در ميان هاله‌ای از نورِ اتمی، و با چهره‌ای شاد، راضی و تبسمی برلب، در مقابل دوربين‌های تلويزيونی قرار گرفت و گفت: دولت ايران داوطلبانه چرخه غنی‌سازی اورانيوم را متوقف می‌سازد!

بعد گذشت 765 روز از آن تاريخ، بازگشت به نقطه اوّل و برباد دادن آن همه سرمايه و زمان، و مهم‌تر، راکد ساختن بسياری از امورات ضروری کشور و قرار گرفتن در بورس اخبار منفی جهان؛ بارديگر اثبات همان سخنی است که پيش‌تر گفته بودم: چرخه هسته‌ای ايران بر مدار خاصی می‌گردد و نبايد آن‌را براساس گردش زمان، آن‌گونه که سال‌نامه‌های ايرانی نشان می‌دهند، محاسبه نمود.

موضوع پيچيده و سراپا مبهم برنامه هسته‌ای، همراه با اظهارات متناقض و تصميم‌های نامفهوم، نوسانی و به روز شده دولت‌مردان، مبنی بر ادامه يا متوقف ساختن چرخه‌ی غنی سازی اورانيوم در ايران، بيش از هر چيز به ماجرای مشتاقان کشف راز «کتيبه»، همان شعر زيبا و بيادماندنی «اخوان ثالث» شباهت پيدا کرده است:
کسی راز مرا داند، که از اين‌سو به آن سويم بگرداند!

و آن راز يعنی، همه شعارهايی که زير پوشش فناوری، و در ارتباط با شکوفايی اقتصادی و صنعتی شدن کشور در جامعه طرح می‌گرديدند، ناگهان و يک‌شبه به ابزار عملی ساختن يک رشته گام های سياسی‌ـ‌تضمينی مبدل شده‌اند که مهم‌ترين آن‌ها تضمين براى حفظ وضعيت نظام سياسی كنونى در ايران است.

اگر دوست داريد کل داستان را پی‌گيری کنيد، لطفا به مطلب: جنگ قدرت، در پس برنامه‌ی هسته‌ای، شماره‌های [یک] و [دو] مراجعه کنيد!

هیچ نظری موجود نیست: