سه‌شنبه، فروردین ۲۸، ۱۳۸۶

خطر منع مشروبات الکلی در جامعه ـ ۲

يکی‌ـ‌دو ماه ديگر از اين ماجرا گذشت که موج بزرگی با پيام آتشين آقای خمينی، عليه فعالين اجتماعی به‌راه افتاد و يورش‌های سراسری در 28 مرداد ماه سال 58 شکل گرفت. بنا به توصيه‌ی بعضی از دوستان، مجبور شدم تا حداقل هفته‌ای را خارج از محل زندگی خود بگذرانم. بارديگر گذرم به شهرهای مازندران افتاد. اما این دفعه بيش‌تر مهمان دوستان و آشنايانی که در آن مناطق می‌شناختم بودم.
در اين سفر که داستانش کمی طولانی و تاحدودی هم پيچيده است، توسط يکی از دوستان و بنا به توصيه او، با يکی از حاجی‌های[52 ـ 51 سال سن] بازار آشنا شدم که بنحوی مدافع مصادره مشروبات الکلی در زمان انقلاب بود. مدافعی که در ظاهر، موضوع دفاع‌اش ناسازگار و مخالف دستورات دينی و حکومت انقلابی بود. قرار گذاشت که شبی را دعوت او باشيم تا دقيق‌تر و همه‌جانبه‌تر استدلال کند که چرا در شرايط کنونی، مخالف منع فروش مشروبات الکلی است. از آن‌جايی که می‌گفتند بخشی از بازاريان خطهِ کناره وابسته به تشکيلات حجتيه هستند، از روی کنج‌کاوی دعوت را پذيرفتم.
غير از ما، دو نفر ديگر نيز حضور داشتند که يکی از آن‌ها روحانی بود. از سخنان حاج‌آقا چنين استنباط کردم که آن‌ها، در واقع مدافع راه‌اندازی يک شبکه زيرزمينی فروش مشروبات الکلی سالم و استاندارد در ايران هستند. عجيب‌تر اين که می‌گفت گروهی از صاحب‌نظران مسائل اجتماعی، بازاريان مسلمان و حتا تعداد محدودی از روحانيان، با آن‌ها هم‌رأی و هم‌نظرند. و استدلال می‌کرد که انگيزه واقعی‌اش از طرح چنين ايده‌ای، نه سودجويی، بل‌که دفاع از سلامت و آينده جوانان و جامعه است. می‌گفت در اين مبادله، کسی که آينده را می‌بيند و اهميت و ارزش چنين کاری را می‌فهمد و می‌شناسد، ديگر روی فرصت‌طلبی‌ها و سودجويی‌ها تأکيد نمی‌کند.
با نگاهی معنادار، در چشم‌های دوستم نگريستم. يعنی ما کجا آمديم و اينها چه از ما می‌خواهند؟ حاج‌آقا اگرچه نظراتش را تنها در محدوده طرح ايده‌ای که در ذهن داشت عنوان می‌کرد ولی به احتمال زياد، چنين تدارک و اصراری، بی‌منظور نبود. بر همين اساس تصميم گرفتم که راه را از همان ابتدا ببندم تا وارد جزئيات نشويم. گفتم من هم مخالف ممنوعيت فروش و مصرف مشروبات الکلی در کشور هستم. اما چنين مخالفتی به‌معنای موافقت با شکل‌گيری شبکه‌های زيرزمينی و توزيع جنس قاچاق نيست. دفاع از اين کار، نه تنها مخالف عرف عمومی و اجتماعی است بل‌که، ذات شبکه‌های زيرزمينی، اعم از سياسی يا تجاری، ضد قانون و حساب و کتاب است. به‌هيچ‌وجه قابل کنترل نيستند و در آينده می‌توانند به معضلی بزرگ‌تر و پيچيده‌تر مبدل گردند.
روحانی حاضر در جلسه، رشته کلام را در دست گرفت و گفت: فکر نمی‌کنم منظور حاج‌آقا دفاع از قاچاق و قاچاقچی باشد. بل‌که برعکس، حرف دل حاج‌آقا روشن است که سخت‌گيری و ممنوعيت آشکار مشروبات الکلی، موجب گسترش قاچاق و افزايش تعداد قاچاقچيان در جامعه خواهد گرديد. يعنی از آن‌جايی که نيروی تمايل به مصرف در درون جامعه، بسيار قوی‌تر از خواست حکومت دينی و قوانين شرعی است، خواسته و ناخواسته، مبادله پنهانی شکل خواهد گرفت. چنين مبادله‌ای را نمی‌شود محو و محدودش کرد، ولی اگر حکومتی واقع‌بين و آينده‌نگر داشته باشيم، می‌توانيم آن‌را کنترل و هدايت کنيم.
متأسفانه اکثريت قريب به اتفاق مسئولين کشور، حال به دليل شور انقلابی و يا موانع شرعی، در اين امور وارد نمی‌شوند و متوجه نيستند چه خطراتی از اين طريق می‌تواند متوجه مردم، جامعه و دين گردد و ثبات و امنيت عمومی را مورد تهديدهای جدی قرار دهد. بخش محدودی هم که با قوانين آشکار و پنهان اجتماعی آشنايی دارند، از اين‌که مبادا بر پيشانی آن‌ها برچسب ليبراليسم چسبانده شود، سکوت را ترجيح می‌دهند. تا آنجايی که من اطلاع دارم، مراجع تقليد نيز سرگرم دعوای ولايت فقيه هستند. در نتيجه تنها راهی که باقی می‌ماند، نيروهای مختلف اجتماعی آستين‌ها را بالا بزنند و طرحی بريزند.

۱ نظر:

Alireza گفت...

با سلام آقای درویش پور .
در بلاگ نیوز لینک داده شد .
به شادمانی