سه‌شنبه، تیر ۱۹، ۱۳۸۶

آينده ناميمون، استراتژی تروريست‌ها ـ ۲


وقتی ما از «بنيادگرايان افراطی» نام می‌بريم، می‌خواهيم کدام منظور دينی يا سياسی را برسانيم؟ آيا اصطلاح بنيادگرايان افراطی، واقعن مفهوم جان‌دار، پيشينه‌دار و رسايی است، يا نه، هدف از اين نام‌گذاری‌ها تنها برچسب مبهمی است برای تسهيل پژوهش و رساندن بيان؟ آيا سازمان تروريستی «القاعده» را هم می‌شود در همان قالبی قرار داد که به بنيادگرايان مشهور و معروف هستند؟
بنيادگرايان، چه به شکل سازمان يافته، فعال و قدرت‌طلب، و چه به‌صورت نيروهای پراکنده، غيرفعال و مسالمت‌جو؛ در ظاهر به افرادی گفته می‌شود که خواهان تجديد حيات صدر اسلام هستند. آيا آنان «احياگر»ند و هدف‌شان اين است که همان فضا و همان مناسبات عصر پيامبر را بازسازی کنند؟ پاسخ به اين پرسش منفی است. خشکه مقدس‌ترين و متعصب‌ترين مسلمانان جهان نيز به اين حقيقت واقف‌اند که دفتر عصر پيامبر، همراه با مرگ او بسته شد. برسر دوره‌های بعدی نيز، اختلاف اساسی و تاريخی ميان مسلمانان وجود دارد. آن‌هايی هم که آروزی بازگشت به گذشته را داشتند، آن آرزوها را بصورت تفکر هزاره‌ای و مهدويت تئوريزه کردند و در انتظار فرارسيدن آن روز موعود بسر می‌برند.
پس هدف و فلسفه بنيادگرايی چيست؟ در تمام دوره‌های تاريخی، بنيادگرايان خود را «اصوليه» يا «اصول‌گرا» معرفی می‌کنند. گروهی [اعم از روحانی يا غيرروحانی] که با مراجعه مستقيم به قرآن، در جهت کشف و رواج پاره‌ای اصول و بنيادهای ايمان و جامعه اسلامی منطبق بر زمانه هستند. يعنی جايگزين ساختن برداشت‌ها و اجتهادهای نوين، بجای قوانين شرع اسلامی که پيش از آن مرسوم بود. کاری که دکتر علی شريعتی در ايران يا معمر قذافی در ليبی دنبال می‌کردند. در واقع مضمون عمل آنان به‌نوعی ايجادگری است تا احياگری! از منظر مفهوم شناسی نيز، واژه تجديد در فرهنگ لغات اسلامی، به معنای نو شدن و به روز شدن اسلام و ايمان است. و برمبنای چنين قرائت و تفسيری بود که آيت‌اله خمينی رهبر بنيادگرايان شيعه، بعد از پيروزی انقلاب، دو عنصر مهم «زمان» و «مصلحت» را در فقه شيعه دخالت می‌دهد.
تا سال 1979 ميلادی، يعنی پيش از اين که جنبش‌های اسلامی وارد مرحله‌ی رقابت‌های مغشوش و پيچيده کنونی گردند؛ فهم و تشخيص مرز ميان بنيادگرايان با نيروهای افراطی و فناتيسم‌ها، از جهات مختلف از جمله اعتقادی، شيوه برخورد و حتا انتخاب نام‌ها و عنوان‌ها، کار دشواری نبود. گروه‌ها و طرف‌داران «بعثه الاسلاميه» [رنسانس اسلامی]، «صحوۀ الاسلاميه» [بيداری اسلام] و غيره، هميشه و در همه حالت در برابر متعصبين و مجاهدين اسلامی که به اعمال خشونت روی می‌آوردند؛ خود را «متدينين» [بنيادگرايان] می‌ناميدند. نمونه ايرانی چنين طرز تفکری، دلايلی است که آيت‌اله خمينی قبل از انقلاب و در مخالفت با سازمان‌های «مجاهدين خلق ايران» و «الفتح» ارائه داد.
اما چرا و به چه علت امروز بنيادگرايان را مساوی با فناتيسم‌ها می‌دانند، دلايل مختلفی [البته بسياری از آن دلايل نيازمند بررسی دوباره‌ست] دارد که عمده‌ترين علت‌‌اش، می‌تواند درهم‌جوشی ظاهری مسلمانان و اغتشاشات فکری ناشی از آن‌ها باشند. ورود عنصر سياست در روابط‌های فرقه‌ای، و حمايت و اتحادهای گاه‌گاهی فرقه‌های مختلف اسلامی از هم‌ديگر، که پيش از اين در هيچ مقطعی از تاريخ مسبوق به سابقه نبوده است؛ بطور موقت بستر اغتشاشات فکری را گسترش داد. از طرف ديگر، بخشی از اغتشاشات فکری تحت تأثير عوامل خارجی و جنگ‌های منطقه‌ای است. مثلن تداوم جنگ اعراب و اسرائيل سبب شد تا «جنبش ملی اسلامی لبنان»، که پيش‌تر يک جريان «ميانه‌رو» و ضد خشونت بودند، از درون تجزيه گردد و بخشی از آنان به سمت پيکارجويی گام بردارند. وانگهی، در پس بسياری از آن دلايل نگاه «اين‌همانی» را می‌شود ديد، نگاهی که به ظاهر برخوردها توجه دارد و نمی‌تواند مرز روشنی ميان نظرات و شيوه برخورد افرادی مانند بن‌لادن پيش و بعد از ظهور طالبان؛ يا خمينی پيش و بعد از انقلاب ايران بکشد که بطور مثال، ملاقات خمينی با ياسر عرفات بر اساس الزامات سياسی و ديپلماتيک بود، نه به دليل هم‌رأيی و هم‌نظری!
در هر حال بنيادگرايان، برخلاف مسلمانان سنتی راست‌آئين، آرمان‌خواهان افراطی و حتا اصلاح‌طلبان دينی پای‌بندی به رفرم‌های سطحی و ظاهری؛ بيش‌تر به معرفت دينی متکی بودند و هستند. بحثی را که آن‌ها از نيمه دوم قرن هجری و در مخالفت با مفهوم سنت، يا در مخالفت با خواندن نمازهای پنج‌گانه پيش می‌بردند، هنوز برای بسياری از مسلمانان جهان تازگی دارد. از اين منظر، افرادی که به معرفت دينی و يا به زبان امروزی به عصری سازی دين معتقد و پای‌بندند، نسبت به اعمال خشونت‌آميز و افراطی بی‌گانه و متنفرند. نبايد آنان را با صفت افراطی مورد خطاب قرار داد. اکنون وقتی می‌بينيم که به نيروهای وابسته به سازمان القاعده می‌گويند بنيادگرايان؛ آيا منظور همان اصول‌گرايانی است که در دوره‌های مختلف تاريخی ردّپايی از خود برجای گذاشته‌اند؟ يا نه، نام‌گذاران اهداف ديگری را دنبال می‌کنند؟

۲ نظر:

kamping saleh گفت...

صالح کهندل نزدیک به 5 ماه است که در زندان اوین به سر می‌برد و در مورد اتهاماتش هنوز هیچ پاسخی به خانواده و همسر آن ندادند
کامپیوتر و سی دی ها و آلبوم عکس‌هایش را ضبط کرده‌اند و بازجوها به صالح گفته‌اند ما می‌خواهیم تو و خانواده ات را اذیت کنیم و ما تو را همین جا زجرکش می کنیم . دوست عزیز از شما وهمه وبلاگ نویسان آزاده تقاضای حمایت داریم ما را در مقابل زورگویان تنها نگذارید
موفق و پایدار باشید

ناشناس گفت...

وبلاگ تخصصی نظرسنجی فارسی افتتاح شد. لطفاً جهت پاگیری این پروژه در نظرسنجی های آن شرکت کنید:
http://iranpoll.blogspot.com