پنجشنبه، مهر ۳۰، ۱۳۸۳

رنگ رخساره خبر ميدهد از سرّ درون


خاتمی:
ترديد نـدارم سياست جورج بـوش و جان کـری، نامـزدهـای احـزاب
جمهوريخواه و دموکرات آمريکا در انتخابات رياست جمهوری، تلاش
برای محروم کـردن ايران از حق دستيابی به فن آوری غنی سازی
اورانيوم برای سوخت هسته ای است.




روحانی:
ما از دموکرات ها خيری نديده ايم. نبايد فراموش کنيم که اکثر تحريم
ها و فشارهای اقتصادی در دوره کلينتون (رئيس جمهورسابق آمريکا)
بر ايران تحميل شد.




آقا زاده:
در ارتباط با پيشنهاد اروپائيان، مـا نيـز طـرحی را در همين زمينه به
کشورهای اروپايی ارائه داديم و منتظر دريافت واکنش آنها هستيم.




آيت اله حائری:
اقدامات مقتدی صدر در رويارويی مستقيم با نيروهای آمريکايی در
عراق را مردود می دانم و از برنامه خلع سلاح شبه نظاميان شيعه
وابسته به آقای صدر حمايت می کنم.



واکنشهای مختلف مقامات سياسی در ايران، حداقل گوشه ای از اسرار پُر رمز و راز بحران هسته ای را برای مردم آشکار ساخت. رازی که ديروز بنام بحران فناوری هسته ای طرح می گرديد، امروز بعنوان فن ها و کلک هايی که تنها در خدمت حفظ هسته مرکزی قدرت بوده اند معنی می شوند.
اکنون جمهوری اسلامی خطر را بطور جدی لمس کرده است و به نظر بسياری از کارشناسان امور سياسی، اجلاس امروز (پنجشنبه 21 اکتبر-04) وين، شايد آخرين مهلت و از طرف ديگر، بهترين فرصت پيش آمده برای جمهوری اسلامی است که با پذيرش پيشنهاد اروپائيان، برای هميشه از بحران هسته ای رهائی يابد. يوشکا فشر، وزير خارجه آلمان، روز سه شنبه که همراه با همتای انگليسی خود جک استراو، در يک کنفرانس مطبوعاتی شرکت کرده بودند علناً اظهار کرد: از ايران می خواهيم که به تعهداتش بطور جدی عمل کند و هُشدار داد که مبادا دولت ايران دست به اقدامی بزند که باعث بروز موقعيتی جدی شود.
آيا با پذيرش پيشنهادها و متعهد شدن جمهوری اسلامی، بحران هسته ای برای هميشه فروکش خواهد کرد؟ اگر چه نام فريبنده دسترسی صلح آميز به فناوری هسته ای، پيش از اينکه بستر قضاوت عقلانی را در جامعه مهيّا سازد، موجبی برای دامن زدن هر چه بيشتر عرق ملی شده است و گروهی، فشار دولتهای خارجی را در چارچوب اجحافات سياسی و اتخاذ سياستی غير عادلانه عليه جمهوری اسلامی معنی می کنند اما، اگر سازمانها، احزاب و شخصيت های ملی ايرانی، مسائل هسته ای را حول پرسش کداميک از سياست های خارجی، تجاری، فن آوری ـ توليدی جمهوری اسلامی در بيست و پنج سال گذشته بنفع منافع ملی و در خدمت به بهبود زندگی عمومی بوده اند را در جامعه طرح سازند؛ درک اين نکته بسی آسان خواهد بود که وجود مقدس جمهوری اسلامی در عرصه قدرت، از هر نظر و همواره بحران زاست. تمايلات سنتی و فرهنگ ستيزه جويانه و قدرت سالارانه در سطوح بالا، بيانگر اين واقعيت است که دولتمردان ما، بجای اينکه به مرجع اقتدار ملی و به تبع آن به نيروی تأثير گذار در منطقه و جهان تبديل شوند، به سياست برتری نظامی و مسلح شدن به انواع تسليحات خطرناک روی آورده اند.
جمهوری اسلامی تعمداً و هدفمندانه سياست های تفرقه آميز و ستيزه جويانه را دنبال می کند و مايل است هر چه بيشتر بحران را در منطقه دامن زند و گسترش دهد. يعنی سياستی که پاشنه آشيل اپوزيسيون خردمند و کشورهای اروپايی است. نقطه مرکزی عقلانی ـ تأمينی اين سياست، تنها وجود رابطه ای است که ميان گسترش بحران و بقاء حکومت کنونی ديده می شوند. جمهوری اسلامی بی توجه به فرجام چنين سياستی که ممکن است به درگيريهای دراز مدت منتهی شوند و فاجعه ای غير قابل جبرانی را برای مردم منطقه به ارمغان آورد؛ تنها و تنها به يک چيز می انديشد و آن هم دولتهای اروپايی تضمين دهند که دولت آمريکا بعد از عراق، عليه آنان اقدامی نخواهد کرد.
همين اشاره گذرا، در حد و قواره خود می تواند هشداری برای تمامی گروههای مختلف اجتماعی باشد که با معضل هسته ای، بطور احساسی برخورد نکنيم. خصوصاً قدرت پنهان در جمهوری اسلامی، بيش از يکسال است بدنبال ميليتاريزه کردن سياست، دوست دارد پاسداران را در کليه ی نهادهای انتصابی و انتخابی مستقر سازند و همه ارگانها را در انحصار خود بگيرند. اگر چه بخشی از جوانان کشور بی توجه به بحرانی بودن منطقه، حتی به قيمت ورود آمريکا به ايران، می خواهند از چنين وضعيتی برای هميشه خلاص شوند؛ معذالک پرسش کليدی آن است که بهترين گزينه چيست؟
پيچيدگی علم سياست، چه در ايران و چه در جهان بما آموخته است که گاهگاهی، مجبوريم راه حل معضلات و تنگناهای يک حوزه را در تغيير روش شناسی و نگريستن به ديگر حوزه ها جست و جو کنيم. دنبال کردن سياستی که منجر به شکستن تابوی ارتباط ميان ايران و آمريکا می شوند، يکی از مهمترين گزينه ها در لحظه حاضر است. ارتباط ميان دو کشور، پيش از اينکه موجب تقويت نيروهای افراطی و قدرت اصلی و پنهانی درون حاکميت گردد، بيش تر بستر يک تحول اساسی در جامعه را می گشايد و زمينه را برای دموکراتيزه کردن ساختار سياسی نظام آماده می سازد.
اين بحث را در فرصتی ديگر دنبال خواهيم کرد.

در همين زمينه به مطالب زير در ستون مقالات مراجعه کنيد:
1 ـ سلاح هسته ای؛ همه يا هيچ ؟
2 ـ آن سوی فناوری هسته ای

هیچ نظری موجود نیست: