پنجشنبه، آبان ۲۱، ۱۳۸۳

مقصود تويی، کعبه و بُتخانه بهانه


دقايقی به عکس خيره شويد تا راز جنگ قدرت رادر جمهوری
اسلامی کشف کنيد! نبـرد بـرای چپاول ثروت هـای ملـی در
ايـران، چـگونه اوضاع و احوال و وضعيتی بـه وجود آورد که در
نتيجه آنها آدم های کم مايه و مشتی مداح را راهی مجلس
ساخت تا از اين پس، زير شعار حزب الله و مــرگ بـر آمـريکا،
اعمال غارتگـرانه دولت پنهان، جنبه قانونی بيابند.



امروز افکار عمومی، خصوصاً فرهيختگان و نخبگان جامعه نگران روندی هستند که بسياری از دست اندرکاران و مسئولين نظام اسلامی، دانسته جامعه را بسمت وضعيتی نابسامان و خطرناک، سوق ميدهند. آنان تعمداً شرايطی را آماده می سازند تا در غياب شان، مردم ايران نيز با آينده ای اسفبار و غيرقابل جبرانی روبرو گردند. بيانيه يازده صاحب نظر اقتصادی، نه تنها حاوی نکاتی بسيار مهم، بلکه هشداريست به همه آن کسانی که هنوز دلی برای ايران و ايرانيان دارند، و آگاه باشند که تا تحقق فاجعه، چند قدمی بيش نمانده است.
مردمی که طبيعت نعمت ها و ثروت های فراوانی را در اختيار آنان نهاده بود، به دليل عدم همدلی و دلسوزی در توليد و توزيع منطقی و عادلانه ثروت، و بی توجه به آيندگان و عدم احساس مسئوليت درباره انسانهايی که بعدها در اين سرزمين زندگی خواهند کرد؛ فقر و بدبختی را تا بدان سطح گسترش داده اند که ساماندهی دوباره جامعه و ايجاد فرصت های شغلی تازه، جدا از نيازمنديهای مالی و وامهای کلان خارجی، برنامه زمانی چندين ده ساله می خواهد. اگر اوضاع داخلی بدين طريق پيش برود، بعيد نيست در آينده ای بسيار نزديک، سربار جهانيان باشيم. و در چنين شرايطی ايران زمين، تحت تأثير فقر فراگير، به احتمال زياد، به يکی از مراکز مهم بحران در جهان و خانه ما، بهترين پناهگاه برای تروريست ها، دزدان و قاچاقچيان بين المللی خواهد بود.
نقص کار در کجاست؟ مادامی که نتوانيم به اين پرسش پاسخ دقيقی بدهيم، روزگار عافيت را هم بچشم نخواهيم ديد.


اگر ظهور پُر قدرت حاشيه نشينان حزب الله در انقلاب 57 و تهاجم آنان را بر شهرها و شهروندان برای کسب غنايم، نشانه و آغاز سرنوشتی غم انگيز برای مردم ايران بدانيم، رجعت کنونی و دگرباره آنان در عرصه سياسی، و تسخير جايگاه های مهم و کليدی، فاجعه ايست اسفبار و غير قابل جبران.
تاريخ هرگز به همان صورتی که پيش از اين ثبت گرديده، قابل تکرار نيست. چنانکه اينبار نيز مهاجمين، بجای موی ژوليده و «اورکت های کره ای»، کُت و شلوارهای شيک و گران قيمتی را بر تن کرده اند؛ يا بجای عطرهای حجره های اطراف حرم شاه عبدالعظيم، اکنون از اُدکلن ها و عطرهای «ديور» و «شانل» پاريسی استفاده می کنند. سالهاست که حلبی آبادها و زور آبادها را نديده اند، و اگر پای در سرای آنان بگذاريد، تعجب نکنيد، ناياب ترين کتابها را در کتابخانه آنان می بينيد. دخترانشان با نواختن پيانو، خستگی را از تن آنان بيرون می کنند و همسرانشان... .
اشرافی گری اسلامی امروزشان [نام و خطابی که در محافل آنان رايج است]، هيچ شباهتی با زندگی ديروزشان ندارد. تنها در خلوت، در پس پرده قدرت و به هنگام تقسيم ثروت، آن زمانست که می توانی چهرههايشان را خوب ببينی و بشناسی که برادرانمان، همچنان صفات درنده خويی و فرهنگ چپاول را حفظ کرده اند. همان زمانست که آرزو می کنی ای کاش، همراه با ثروت های بادآورده، فرهنگ بادآورده هم داشتيم.
حالا اين برادران تصميم گرفته اند تا دوران جديدی را برای مردم ايران رقم زنند. توازن نيروها و جناح های سياسی را در بالا برهم زده و ساختار سياسی را از اساس تغيير دهند. اين آرايش و تمايل سياسی جديد، نشانه آن است که برادران ما عليه انديشه و اعتقادات خمينی قيام کرده اند. اصل داستان چيست؟
ديروز خمينی، در خطاب به روحانيت گفته بود: سفره را شما پهن کرده ايد تا اينها هم بخورند. آن روز برادران ما می گفتند ما سرباز اسلام هستيم و هر مقدار سهمی را که روحانيت صلاح بداند و تعيين کند، بی چون و چرا می پذيريم. اما اعتراض امروزشان بدين علت است که از چپاول هزار ميليارد دلار درآمدهای نفتی، آنها سهم ناچيزی برده اند.

وطن ويرانه از يار است یا اغيار يا هر دو؟

مصيبت از مسلمان هاست يا کفار يا هر دو؟

وطن را فتنه ی مسند نشينان داد بر دشمن

و يا اين مردم بي دانش بازار يا هر دو؟

«ابوالقاسم لاهوتي»

هیچ نظری موجود نیست: