اشاره
قربانعلی دری نجف آبادی وزير پيشين اطلاعات ايران، خاطرات خود را زير عنوان «خاطرات و مبارزات» منتشر کرده است. اين اثر، حاوی اطلاعات و جزئيات تازهای در مورد درگيریهای دوران کوتاه وزارت خويش و از جمله، عواملی که فرجامش قتلهای سياسیـزنجيرهای و علتی برای استعفای وی از مقام وزارت گرديد. از سوی ديگر، انتشار اين خاطرات مصادف بود با اعتصاب غذای اکبر گنجی در زندان. روزنامهنگاری که میخواست پرتوی بر خانهاشباح و پنهان از چشم مردم بیافکند و آمران و عاملان جنايات غير انسانی را به مردم بشناساند.
ترور، اگرچه يکی از مهمترين و شناخته شدهترين حربههايی بود که مسئولين حکومت اسلامی عليه مخالفين و رقبای سياسی خودی و غيرخودی بکار بردهاند، ولی چنين تمايل و تفکری، ريشه ای عميق در دل و جان جامعه ايران دارد و در هر فرصتی، باز توليد و ترمیم میگردد. اين که چه کسی آمر و جنايتکار است، تشخيص آن بر عهده محاکم ذی صلاح حقوقی و قضايی است. وظيفه ما مبارزه با هرنوع تفکر خشونت آميزی است که رقبا را برنمیتابد.
از اين نظر، نوشته حاضر را که بخش اوّل مقالهای است که بعد از ماجرای قتلهای زنجیرهای، نشريه کار آن را در دی ماه 78 منتشر ساخته بود؛ بار ديگر و در ارتباط با مسائل روز، در وبلاگ میگذارم.
******
واژه پنهان که به لحاظ قواعد دستور زبان فارسی، بر وصفی ثابت و هميشگی، يعنی براصل و حالتی که برملاء شدنی نيست، دلالت میکند؛ و يا به لحاظ مفهوم و بار سياسی، همواره هدفهای معينی را دنبال میکند؛ به نظر انتخابی است که شکل و مضمون اينگونه اعمال ضد انسانی را بر هم منطبق میسازند. چرا که پنهانی آن، نه وصفی است ساده بريک شکل و نوعی از ترور، و نه توضيح صفت سنجشی است که موصوف آن با تروريستهای عريان و مسئوليت پذير سنجيده شوند!
ترور، اساساً و درهمه موارد دور از چشم اين و آن صورت میگيرد. ولی پنهان در اينجا، واژهایاست جوهری و ذاتی. يعنی باز نمودن سرشت و نهاد گروهی انساننما، که چون خفاشانی خون آشام، برای بقاء و حفظ موجوديت خويش با آشاميدن خون ديگران، هرشبانگاه به پرواز در میآيند. ماهيت و اهداف «بودن» آنان، با نابودی ساير انسانها که چنين موجوديتی را برنمیتابند عجين شده، و از اين نظر در توجيه کشتارهای خويش، آنهم به شيوه کاملاً فجيع که کارد را در قلبهای پيرزن و پيرمردی نحيف و بيمار مینشانند؛ نيازی هم به ملاحظات اخلاقی، وجدانی و انسانی ندارند.
و خلاصه پنهان از اين نظر که اگر پروندههای طراحهان، برنامهريزان و مجريان اينگونه استراتژی و تاکتيک روزگاری آشکار گردد، تنها مشروعيت سياسی، اجتماعی و حقوقی آنان نيست که به زير علامت سئوال کشيده می شوند، بلکه موجوديت اين جماعت نيز مورد ترديد قرار میگيرند. بديهی است اين گروه بهتر از هرکسی واقفاند که عريانی آنان، نابودیشان را بدنبال دارد و علیرغم دهها و شايد صدها قتل و کشتار در جهان سياست، حتی بعد از مرگ جانيان و دستاندرکاران، همچنان پوشيده و پنهاناند.
تروريسم پنهان عرصهایاست گسترده که ميتواند به اشکال مختلف دولتی، حزبی، فرقهای و حتا فراتر از اينها، در شکل اقتصادی که برخی شبکهها در زمينههای کشف و مبادله فرمولهای توليدیـتکنيکی فعالاند؛ متظاهر گردد. وجه مشترک همه آنان تبعيت از قوانينی است که:
نخست آنها آگاهانه قوانين و سنتهايی را زير پا میگذارند که پيش از آن و در ملاءعام، پذيرفتند و عملن خود را متعهد و موظف به اجرای آن میديدند؛
دوّم، با چنين اقدام رُعبانگيز و پيشگيرانه، تا آنجا که مقدور است عرصهی پيشرفت و موفقيت را بر رقبا تنگ ساخته و ميدان را از وجود و حضور رقيب پاک سازند؛
سوم، فضای روانی شک و ترديد، دلهره و عصبانيت و انتقامجويی را به منظور بهرهگيری بيشتر، جانشين رقابتهای سالم سياسی و اقتصادی که هرجامعه مدنی میطلبد، میسازند.
[ادامه دارد]
درهمين زمينه:
جنايات مشمول زمان نمیگردند!
ما زندگی را دوست داريم!
قربانعلی دری نجف آبادی وزير پيشين اطلاعات ايران، خاطرات خود را زير عنوان «خاطرات و مبارزات» منتشر کرده است. اين اثر، حاوی اطلاعات و جزئيات تازهای در مورد درگيریهای دوران کوتاه وزارت خويش و از جمله، عواملی که فرجامش قتلهای سياسیـزنجيرهای و علتی برای استعفای وی از مقام وزارت گرديد. از سوی ديگر، انتشار اين خاطرات مصادف بود با اعتصاب غذای اکبر گنجی در زندان. روزنامهنگاری که میخواست پرتوی بر خانهاشباح و پنهان از چشم مردم بیافکند و آمران و عاملان جنايات غير انسانی را به مردم بشناساند.
ترور، اگرچه يکی از مهمترين و شناخته شدهترين حربههايی بود که مسئولين حکومت اسلامی عليه مخالفين و رقبای سياسی خودی و غيرخودی بکار بردهاند، ولی چنين تمايل و تفکری، ريشه ای عميق در دل و جان جامعه ايران دارد و در هر فرصتی، باز توليد و ترمیم میگردد. اين که چه کسی آمر و جنايتکار است، تشخيص آن بر عهده محاکم ذی صلاح حقوقی و قضايی است. وظيفه ما مبارزه با هرنوع تفکر خشونت آميزی است که رقبا را برنمیتابد.
از اين نظر، نوشته حاضر را که بخش اوّل مقالهای است که بعد از ماجرای قتلهای زنجیرهای، نشريه کار آن را در دی ماه 78 منتشر ساخته بود؛ بار ديگر و در ارتباط با مسائل روز، در وبلاگ میگذارم.
******
واژه پنهان که به لحاظ قواعد دستور زبان فارسی، بر وصفی ثابت و هميشگی، يعنی براصل و حالتی که برملاء شدنی نيست، دلالت میکند؛ و يا به لحاظ مفهوم و بار سياسی، همواره هدفهای معينی را دنبال میکند؛ به نظر انتخابی است که شکل و مضمون اينگونه اعمال ضد انسانی را بر هم منطبق میسازند. چرا که پنهانی آن، نه وصفی است ساده بريک شکل و نوعی از ترور، و نه توضيح صفت سنجشی است که موصوف آن با تروريستهای عريان و مسئوليت پذير سنجيده شوند!
ترور، اساساً و درهمه موارد دور از چشم اين و آن صورت میگيرد. ولی پنهان در اينجا، واژهایاست جوهری و ذاتی. يعنی باز نمودن سرشت و نهاد گروهی انساننما، که چون خفاشانی خون آشام، برای بقاء و حفظ موجوديت خويش با آشاميدن خون ديگران، هرشبانگاه به پرواز در میآيند. ماهيت و اهداف «بودن» آنان، با نابودی ساير انسانها که چنين موجوديتی را برنمیتابند عجين شده، و از اين نظر در توجيه کشتارهای خويش، آنهم به شيوه کاملاً فجيع که کارد را در قلبهای پيرزن و پيرمردی نحيف و بيمار مینشانند؛ نيازی هم به ملاحظات اخلاقی، وجدانی و انسانی ندارند.
و خلاصه پنهان از اين نظر که اگر پروندههای طراحهان، برنامهريزان و مجريان اينگونه استراتژی و تاکتيک روزگاری آشکار گردد، تنها مشروعيت سياسی، اجتماعی و حقوقی آنان نيست که به زير علامت سئوال کشيده می شوند، بلکه موجوديت اين جماعت نيز مورد ترديد قرار میگيرند. بديهی است اين گروه بهتر از هرکسی واقفاند که عريانی آنان، نابودیشان را بدنبال دارد و علیرغم دهها و شايد صدها قتل و کشتار در جهان سياست، حتی بعد از مرگ جانيان و دستاندرکاران، همچنان پوشيده و پنهاناند.
تروريسم پنهان عرصهایاست گسترده که ميتواند به اشکال مختلف دولتی، حزبی، فرقهای و حتا فراتر از اينها، در شکل اقتصادی که برخی شبکهها در زمينههای کشف و مبادله فرمولهای توليدیـتکنيکی فعالاند؛ متظاهر گردد. وجه مشترک همه آنان تبعيت از قوانينی است که:
نخست آنها آگاهانه قوانين و سنتهايی را زير پا میگذارند که پيش از آن و در ملاءعام، پذيرفتند و عملن خود را متعهد و موظف به اجرای آن میديدند؛
دوّم، با چنين اقدام رُعبانگيز و پيشگيرانه، تا آنجا که مقدور است عرصهی پيشرفت و موفقيت را بر رقبا تنگ ساخته و ميدان را از وجود و حضور رقيب پاک سازند؛
سوم، فضای روانی شک و ترديد، دلهره و عصبانيت و انتقامجويی را به منظور بهرهگيری بيشتر، جانشين رقابتهای سالم سياسی و اقتصادی که هرجامعه مدنی میطلبد، میسازند.
[ادامه دارد]
درهمين زمينه:
جنايات مشمول زمان نمیگردند!
ما زندگی را دوست داريم!
۱ نظر:
جناب درویش پور عزیز . با اجازه، گزیده بلاگستان پارسی به مطلب چشم انداز وبلاگ شهر ها لینک داد
http://www.bloggestaan.com/blog/
ارسال یک نظر