یکشنبه، آذر ۱۵، ۱۳۸۳

حقوق بشر؛ خيابان دو طرفه


حميدرضا آصفی سخنگوی وزارت خارجه، صبـح امروز در واکـنش
به ابراز نگرانی اروپا نسبت به وضع حقوق بشر در ايران اعلام کرده
که جمهوری اسلامی نيز « نگران» اوضاع حقوق بشر در اروپاست و
از آنها درباره وضع حقوق بشر توضيح خواهد خواست.

آصفی کـه آشکارا در برابر نامه اعتراضی سفارت هلند که چندی پيش
به وزارت خارجه فـرستاده بود واکنش نشان ميداد گفت:« بحث حقوق
بشر [خيابان] يک طـرفه نيست و ما نيز از وضعيت حقوق بشر در
اروپا نگرانى جدى داريم».


اعتراض عليه کشورهايی که دولت آنان متهم به نقض حقوق بشرند، وظيفه ای است انسانی، همگانی و الزامی. دفاع از حقوق انسان هايی که مورد ظلم و ستم و محروميت قرار می گيرند، نه تنها تابع مرزبنديهای مصنوعی و تحميلی دينی، نژادی و ملی نيستند بلکه، امريست عمومی که هم دولت ها و هم تک ـ تک انسان ها، بی توجه به اين نکته که در کجای جهان ساکنند، وجداناً و قانوناً مسئول و موظفند تا صدای اعتراض خويش را عليه کشوری که در آنجا نقض حقوق بشر صورت می پذيرد، بلند ساخته و عليه دولت مربوطه اش شکايت کنند.

اگر جمهوری اسلامی تصميم گرفته است تا از اين لحظه به نهضت جهانی حقوق بشری به پيوندد و صدای اعتراض خويش را عليه دولتهايی که متهم به زيرپا نهادن ابتدايی ترين حقوق انسانی هستند، به گوش جهانيان برساند؛ باعث خوشحالی و مباهات ما ايرانيان است. اما، هنوز يک پرسش بی پاسخ در اين ميانه بچشم می آيد: آيا اعتراض اروپا مبنی بر آزادی همه کسانی که در ارتباط با فعاليت های اينترنتی دستگير شده بودند، ناحق و غير قانونی بود؟

اگر چنين اعتراضی مطابق منشور حقوق بشر، حق همه کشورهاست، پس واکنش عصبی سخنگوی وزارت خارجه ايران تنها می تواند يک معنا را برساند و آن اينکه، همه مسئولين و دست اندرکاران حکومت اسلامی، ريگی در کفش دارند.

وانگهی، در چهار ـ پنج روز گذشته، ملت ايران با ايما و اشاره و يکی ـ دوبار هم با فرياد از مسئولين خواستند تا پاسخگو باشند که چه اتفاقی رُخ داد وقتی چند جوان سالم دستگير می شوند و به زندان می اُفتند، بعد از مدتی مسخ شده آزاد می گردند؟

من کاری به آصفی ندارم اما در اينجا و در باره اين امر مهم و انسانی، وظيفه خاتمی است که توضيح دهد:
زمانی که ما از طرف ملت خود به نقض حقوق انسانها متهم می شويم، اگر صدای اعتراض خود را در دفاع از حقوق مسلمانان هلند بلند ساخته و مدعی شويم، آن وقت، همان مسلمانان هلند به ريش ما نمی خندند و نمی گويند که: «کل اگر طبيب بودی، سر خود دوا نمودی؟».

هیچ نظری موجود نیست: