چهارشنبه، دی ۰۲، ۱۳۸۳

آيا رفراندوم حق مردم است؟


آقای منتظری:
« انتخاب حاکم و تعيين اختيارات او و نظارت بر رفتار وی حق مردم است
و يکی از راههای انتخاب، رفراندوم است».



سرانجام بعد از چند هفته سکوت، آقای منتظری ناچار به اتخاذ مواضع و وارد فضای جديدی که در حال شکل گيری است، شده اند. فضايی که حکايت از دو قطبی شدن جامعه دارد و نقش و سياست های نابخردانه و تنگ نظرانه رئيس جمهور و ديگر اصلاح طلبان، در تسريع و تشديد قطب بندی مؤثر افتادند و اکنون در هر دو سوی، چه در داخل و چه در خارج از کشور، به رغم گوناگونی طيف های و گرايشات، اختلاف اصلی برسر موجوديت و بقای نظام سياسی مستقر کنونی است.

اگر تعارفات و بازی حول کلمه رفراندوم را کنار بگذاريم، رويکرد اخير آقای منتظری، به يک معنا و در ظاهر، پذيرش ائتلاف ها و اتحادهايی است که از پائين عليه نظام سياسی در حال شکل گيريست. ديگر نمی شود اين واقعيت را در پس پرده قرار داد که موافقت يا مخالفت با رفراندوم، نه بر سر شيوه های اصلاح، بلکه بر سر اصل پذيرفتن يا رد قانون اساسی و به تبع آن حاکميت جمهوری اسلامی است. برهمين اساس و بنا به گزارش سايت بی بی سی: «ناظران می گويند فشار شديدی از طرف گروههای مخالف رفراندوم و نيز از سوی اصلاح طلبان و شخص رئيس جمهور خاتمی بر آيت الله منتظری وجود داشته است تا در اين زمينه موضعگيری نکند».

آقای منتطری بارها و خصوصاً در زندان نشان داد (منهای تأييد و امضای يکی از نامه های خمينی در ارتباط با مجاهدين) که همواره متکی به استقلال رأی و نظر است. از نظر مناسبات نيز، او بر خلاف ديگر هم سلکان خود که اولويت را به نوع گرايشات و اعتقادات افراد ميدادند، بيش از همه به ايجاد و تحکيم روابط انسانی و جلب دوستی بهاء ميداد. در اين عرصه نيز بهای سنگينی را پرداخت و افرادی مانند رفسنجانی، بعد از انقلاب فرصت يافتند تا کينه ای را که از زندان در دل داشتند زير پوشش مسائل سياسی، عليه اش سازماندهی کنند و او را از سر راه بردارند.

اما، به رغم دانسته های فوق و احترام فوق العاده ای که شخصاً برای آقای منتطری قائلم، ضروری می بينم تا نکته ای را در اين زمينه ياد آوری کنم که با توجه به تجربه های گرانبهايی که از انقلاب مشروطه تا کنون در توشه داريم، جا دارد که نخبگان سياسی و روشنفکران ما، با نظرات آقای منتظری، با احتياط برخورد کنند. اگر رفراندوم حق مردم است، آقای منتظری هم فردی از اين جمع است و درست بود قبل از استفتاء و تماس دانشجويان، از حق خويش دفاع کرده و همگام با سايرين، مواضع خود را اعلام ميکرد.

وقتی انسانی خود را عالم و آگاه بر کل مسائل می بيند، در نتيجه سکوت چند هفته ای ايشان از نظر سياسی تنها می تواند يک مفهوم را برساند که آقای منتظری، قبل از اينکه توجهی به اصل حقوق مردم داشته باشند، بيش از همه نگاه خويش را معطوف به توازن نيروهايی که در دو جبهه موافقين و مخالفين رفراندوم در جامعه و در تمامی سطوح شکل گرفته اند، نموده است. از اين نظر، فتوای ايشان مبنی بر انتخاب حاکم [منظور انتخاب ولی فقيه] و نظارت بر اعمال او، پيش از اينکه بيانگر منافع عمومی و حفظ امنيت ملی شمرده شوند، بيشتر در همان جهتی است که حضور روحانيان را در قدرت تأييد و تأمين می کند.

وانگهی، افرادی نظير نگارنده اين سطور که نه در بطن جامعه اند و سالهاست که ارتباطی پيوسته با مردم خود نداشته و ندارند، پيشاپيش نسبت به ارائه طرح رفراندوم خبر دار شدند و همان زمان، بی آنکه از محتوی طرح مطلع باشند، بمنظور ارتقاء تجربه جوانان، هر يک نظرات کلی خود را در اين زمينه ارائه داده اند. (مراجع کنيد به قانون اساسی و شرايط تغيير در ستون مقالات) يعنی غير ممکن است که آقای منتظری پيشاپيش از ارائه چنين طرحی مطلع نبوده است. با وجود براين، وقتی ايشان اعلام نظر خويش را موکول به پس از تماس های مکرر دانشجويان می کنند، در رفتار و کردار (موضوع نيت خواهی به کنار) نشان داده اند که خود را فراتر از مردم می بينند و ادامه آن، يعنی فراتر از قانون و نا ديده گرفتن حقوق فردی و اجتماعی ملت. اينکه دانشجويان با کدام انگيزه و نيت، و يا به تشويق و تحريک چه کسانی موضوع استفتاء را طرح می کنند بجای خود ولی، مضمون پاسخ، عملاً مخالفتی است آشکار با روح و خواستی که در پس طرح رفراندوم پنهانند.

در واقع آقای منتظری با صدور چنين فتوايی و به نيت شرعی کردن رفراندوم، بار ديگر نشان داده اند که هنوز روحانيت متوجه حساسيت موضوع و غليان های موجود در پائين از يک سو، و از ديگر سوی، متوجه حفظ و پاسداری از جايگاه واقعی خويش بعنوان يک شأن اجتماعی در جامعه ی ايران، نبوده و نيستند، و مثل گذشته، همچنان در ميانه دو کرسی ملت و حاکميت جای گرفته و به آينده ای نامعلوم دل بسته اند. بی پرده بگويم که اينگونه مواضع، آن هم در شرايطی اتخاذ ميگردد که بسياری از بزرگان و نخبگان جامعه ايران، بارها و به کرات اخطار داده اند که اگر روحانيت در مقطع کنونی، بسمت مردم و حفظ منافع آنان گام برندارند، دين و روحانيت را يکجا، در معرض آسيب های جدی قرار خواهند داد.

ب . ن ـ آقای احمد منتظری در مصاحبه با راديو فردا:
احمد منتظري: اين رفراندومي که اخيرا اعلام شده در آن سايتي که اعلام شده و گفتند زير نظر سازمان ملل، آيت الله منتظري اين رفراندوم را تاييد نکردند. يک سئوالي بوده که نظر شما چيست راجع به کل رفراندوم، ايشان گفتند تعيين حاکميت و نظارت بر آن حق مردم است و يکي از اين راه هاي انتخاب حاکم و طريقه انتخاب حاکم و نظارت رفراندوم است. ولي نه اين که اين رفراندوم اخير را ايشان تاييد کرده باشند.
اصلا وقتي که اين آقايان مي خواستند اعلام کنند، آمدند با آيت الله منتظري مشورت کردند و ايشان قبول نکردند و گفتند الان اصلا وقت اين حرف ها نيست و با توجه به اين که اخيرا در عراق نيروهاي خارجي مستقر شدند، اين دعوت از سازمان ملل براي رفراندوم به منزله دعوت از نيروهاي نظامي خارجي است براي دخالت در امور کشور و اين را به شدت ايشان رد کردند و گفتند اين اصلا درست نيست که زير نظارت سازمان ملل است.

هیچ نظری موجود نیست: