پنجشنبه، آذر ۲۶، ۱۳۸۳

خبر کوتاه بود، تاراج!

حساب ذخيره ارزى تمام شد
شرق آن لاين: جلسه كميسيون اقتصادى مجلس با مسئولان دولتى براى بررسى عملكرد چهار ساله حساب ذخيره ارزى تشكيل شد. به گفته ايرج نديمى مخبر كميسيون اقتصادى از سال ۷۹ تاكنون ۲۲ ميليارد دلار به حساب ذخيره ارزى واريز شده و طى همين مدت ۱۷ ميليارد دلار از آن برداشت شده است. براساس اين گزارش هم اكنون حدود ۶ ميليارد دلار در حساب ذخيره ارزى موجود است ولى از آنجا كه مجلس به برداشت ۳ ميليارد دلار آن راى داده است و بانك ها نيز در حال بررسى طرح هايى به ميزان ۶ ميليارد دلار هستند در نتيجه حساب ذخيره ارزى نه تنها وجود ندارد بلكه با منفى ۳ ميليارد دلار هم مواجه است.


رئيس جمهور عزيزی که حداقل به بيست ميليون رأی دهندگان خود قول «شفافيت» داده بود، دست کم يکبار و به احترام همان مردمی که به گفتارها و وعده های او اعتماد کرده بودند و دوبار او را برکرسی رياست نشاندند؛ صداقت و شهامت نشان دهد و بگويد که چه کسانی ثروت های ملی ما را اينگونه آسان به تاراج ميبرند؟ آيا عقب نشينی او در برابر نظام، بدين معنی نيست که رئيس جمهور دانسته در برابر غارتگران و چپاولگران ثروت ملی عقب نشست؟

همه داد وطن خواهي زنند، اما نمي دانم
وطن خواهي به گفتار است يا کردار يا هر دو؟

سال گذشته، که موضوع رشوه گيری پسر رفسنجانی از ريچارد هوبارد (Richard Hubbard ) رئيس امـور بين الـمللی اكـتشاف و تـوليد شركـت دولـتی نفت و گاز اسـتات اويـل (Statoil) نـروژ طرح و افشاء شده بود، راه برخورد با رشوه خواری، چپاول و برباد دادن ثروت های ملی را زير عنوان «در جستجوی راهکارهای قانونی عليه غارتگری» توضيح دادم. اما امروز، تنها به بخشی از مقاله «پس از خُرم» سعيد ليلاز، که روزنامه شرق در چهاردم مهرماه گذشته آنرا منتشر ساخته بود استناد می کنم که تا خوانندگان عزيز اين صفحه، به اختيار و با اتکاء به اندوخته های خود، حديث مفصل بخوانند از اين مجمل:

ظرف سال هاى ۱۳۵۰ به اين سو، روزگارانى چون اكنون كه درآمد ارزى حاصل از صادرات نفت خام ايران در هر شبانه روز ۱۰۰ ميليون دلار يا معادل قدرت خريد آن باشد، اندك نبوده است. در همه اين سال ها كه درآمد ارزى سرانه هر ايرانى بين ۶۰۰ تا ۹۰۰ دلار در سال تنها از بابت صادرات بى زحمت ثروت خداداد نفت خام بود و يا هست، تحت فشار حاكميت عوام زدگى يا عوام فريبى، تلاش براى ماليدن پوزه حريف سياسى به خاك و به هر قيمت ممكن، و سوار شدن به سمند خوش تركيب قدرت باز هم به هر قيمت ممكن، همه يا بيشتر اين ثروت «بادآورد» در يك كلام به باد فنا رفته است و هرگاه كه دولتى يا وزيرى كوشيد اندكى از اين ثروت را به جاى مصرف به توليد اختصاص دهد، فرجامى جز محسن نوربخش يا احمد خرم نيافت. نتيجه آنكه از حدود ۶۰۰ تا ۱۰۰۰ ميليارد دلار درآمد ارزى ايران در اين سال ها، جز اندكى به ثروت آفرينى نيفتاده و بخش اصلى آن در يك كلام «نيست» شده است. چنين مى نمايد كه از بابت «مصرف» هر چه بيشتر اين ثروت كه اين روزها به قله تاريخى خود - روزانه ۱۰۰ ميليون دلار افسانه اى كه با درآمد هر يك شب آن مى توان يك كشور آفريقايى را چندماهى به خوبى اداره كرد _ رسيده است، به راستى دور جديد و بى سابقه اى در حال آغاز شدن است. اگر چنين باشد، دير و دور نخواهد بود كه «ضيافت نفتى» ۶ ساله كشور ايران به نقطه اوج شادمانى و ريخت و پاش آن برسد.

هیچ نظری موجود نیست: